اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین بارئ الخلائق اجمعین، باعث الأنبیاء والمرسلین، ثم الصلاة والسلام علی سیدنا و نبینا حبیب اله العالمین، ابیالقاسم محمد(ص)، وعلی آله الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین الهداة المهدیین واللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین. عن مولانا و مقتدانا الامام الصادق(ع) : «صَدَقَةٌ يُحِبُّهَا اللَّهُ إِصْلَاحٌ بَيْنِ النَّاسِ إِذَا تَفَاسَدُوا وَ تَقَارُبٌ بَيْنِهِمْ إِذَا تَبَاعَدُوا»[1]
به مناسبت این ایام که ایام سوگواری و حزن و اندوه اهل بیت عصمت و طهارت است لازم میدانم صمیمانه و متواضعانه محضر مبارک شما بزرگواران تسلیت عرض کنم، از ابتکار برادران پر تلاش، خدوم و زحمت کشمان در دادستانی ویژه روحانیت به خاطر انعقاد این جلسه ارزشمند و ستودنی به سهم خودم لازم میدانم تقدیر و تشکر کنم، کار بسیار ارزشمندی است، همانطور که برادر بزرگوارمان جناب حجت الاسلام والمسلمین حاج آقای دکتر مصدق اشاره فرمودند از ابتکارات دادستان محترم ویژه روحانیت برادر عزیز و مکرممان، حضرت آقای رئیسی است و این ابتکار را به ایشان تبریک عرض میکنم و همچنین به عزیزانمان در دادستانی و دادسرای ویژه روحانیت. من پیش درآمدی عرض کنم تا بعد آرام آرام وارد اصل بحث بشوم، پیش درآمد سخن من این است که خدای متعال در وجود انسانها استعدادهای فراوانی قرار داده. یکی از راههای به فعلیت رساندن این استعدادهای بالقوه در وجود انسان عبارت است از یک فضای آرام، فضای مسالمتآمیز، فضایی همراه با صلح و سازش و یک فضای طیب و طاهر. در این فضای متشنج، در یک فضای پر دغدغه کمتر اتفاق میافتد که استعدادهایی که خدای متعال در نهاد انسانها به ودیعت گذاشته بالنده بشود، رشد پیدا کند و از قوه به فعلیت در بیاید، لذا آن زمانی که میبینیم انسانها در یک فضای سالم کنار هم قرار میگیرند، این جامعه رشد میکند بالنده میشود و گامهای بسیار مهم و اساسی در جهت تعالی آن جامعه برمیدارند. ما به تاریخ بشر هم که نگاه میکنیم از آغاز خلقت تا الان منشاء بیشتر ناهنجاریها، نابسامانیها در زندگی انسانها و بالاخره بهم ریختن فضای جامعه یک منشاء اساسی دارد و آن افول و پایین آمدن ضریب همزیستی مسالمتآمیز است، یعنی هر جامعهای که ضریب همزیستی مسالمتآمیزش تنزل پیدا میکند به همان موازات ناهنجاریها و نابسامانیها در آن جامعه در حال رشد هست. قرآن و روایات و سیره نورانی اهل بیت عصمت وطهارت (ع) برای برون رفت از این مشکل اجتماعی وناهنجاریها یک پیشنهاد بسیار ارزشمند مطرح کرده است که به تعبیر امام صادق(ع): «صَدَقَةٌ يُحِبُّهَا اللَّهُ إِصْلَاحٌ بَيْنِ النَّاسِ»[2] آن عطیه و بخششی که محبوب خداست عبارت است از «إِصْلَاحٌ بَيْنِ النَّاسِ إِذَا تَفَاسَدُوا وَ تَقَارُبٌ بَيْنِهِمْ إِذَا تَبَاعَدُوا» هنگامی که فاصله ایجاد میشود بین آحاد جامعه، تقارب بین اینها ایجاد کردن، کار ارزشمندی است؛ هنگامی که فساد در جامعه به وجود میآید، بین آحاد و جامعه مفسده و ناهنجاری پدید میآید، چیزی که به عنوان صدقه و عطیه و بخشش محبوب الهی است، عبارت از اصلاحٌ بین الناس، برای برون رفت از این ناهنجاریها، وجود مقدس امام صادق(ع) این مسئله را مطرح کرده، و اساساً در مجموعه تعالیم حیات بخش اسلام عزیز ما این مسئله صلح و سازش بسیار سفارش شده و به عنوان اخلاق حسنه نام برده شده و اگر ما به فطرت آدمی و طبیعت آدمی هم نگاه کنیم، طبیعت دست نخورده، فطرت دست نخورده آدمی هم جهت گیری و سوی آن به سمت همین زندگی مسالمتآمیز است. عوامل خارجی گاهی ایجاب میکند و باعث میشود که این ناهنجاریها در زندگی به وجود بیاید. اساتید مکرم، قضات ارزشمند و دستاندرکاران دستگاه قضا و حوزههای علمیه و علمای بلاد، تعبیر قرآن را نگاه کنید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبين»[3] چقدر صلح در جامعه اسلامی ارزشمند است که مخاطب تمام مومنان «ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ» است؛ یعنی مبنای جامعه اسلامی بر سلم و صلح و مداراست. البته با بیگانگان حساب، حساب دیگری است، آنجا باید پرونده دیگری برای آن باز کرد که رابطه ما با دیگران چگونه باید باشد، صلحی که ما نسبت به دیگران بخواهیم تعریف کنیم چه موازینی باید در آن مراعات شود. ما فعلا در درون خانواده بزرگ اسلامی داریم سخن میگوییم و حرف میزنیم. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً» میگوید منشأ همه این ناهنجاری ها یک جا است، «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ» از خطوات شیطان پیروی نکنید. شیاطین همیشه کمین میکنند سر راه. تمام فتنه گری ها برای شیطان است، که جالب این است که در روایات ما شیطان هم منحصر به شیطان جنی نیست بلکه شیطان انسی هم گاهی سر راه قرار میگیرد و مسیر جامعه بشریت را از بین میبرد. لذا در مقابل این فضایی که در جامعه اسلامی امروز پدید آمده، در درون خانواده اسلامی عده ای، عده دیگری را تکفیر میکنند و میکشند، این قتل ها و کشت و کشتار ها همگی مخاطب کلام الهی هستند « ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً » چرا قتل؟ چرا تهدید؟ چرا کشت و کشتار؟ چرا فضای امن جامعه اسلامی را به هم میزنید؟ از آن محیط بزرگ جامعه اسلامی گرفته تا محیط کوچک نزاع بین چند نفر همه اینها تحت عنوان «ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً» داخل میشود.
نکته دیگری که در آیات قرآن میبینیم این است: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُم»[4] یعنی اصلاً هویت ایمانی جامعه اسلامی به اخوت و برادری و همزیستی مسالمت آمیز است. از جامعه ای میتوان به عنوان جامعه ایمانی یاد کرد که روح اخوت و برادری و مدارا در بین آنها باشد. اگر هم گاهی اتفاقی افتاد نگذارید جایگاه اصلی لطمه ببیند. بنای جامعه اصلی بر اخوت و برادری است، اما یک عده ای مثل شما باید همت کنید و همراهی هایتان را با دادستانی و مجموعه عزیزانمان با دادستانی ویژه روحانیت داشته باشید.
نکته دیگری که در آیات اشاره شده و آن نکته جالبی است، ایجاد صلح همراه با عدالت است. یعنی سر هم بندی نشود یک صلحی ایجاد شود بین افرادی ولی بهره مند از عدالت نباشد. آنچه نکته کلیدی است در این صلح و سازشها این است که عدالت را رعایت کنید. شما بهتر از من میدانید، حتی در نگاه ها و سخن گفتن هایتان. تعبیر آیه این است «فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطين»[5] یعنی معیارها را هم آرام آرام بدست بیاورید؛ «ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً»، «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» ولی حالا که بناشد بین اخوة صلح برقرار کنید، رابطه مسالمت آمیز برقرار کنید حواستان باشد که «فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ»، یعنی این ضابطه را هم در نظر بگیرید و بی ضابطه ورود در این عرصه پیدا نکنید و آنچنان در تعالیم اسلامی ما مورد تأکید است که نبی گرامی اسلام در آخرین وصیتش فرمود: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي»[6] این دغدغه پیغمبر است، دغدغه امیرالمؤمنین در کلام نورانیشان به فرزندشان این است که فرمود: «إِنِّي أُوصِيكَ يَا حَسَنُ، وَ جَمِيعَ أَهْلِ بَيْتِي وَ وُلْدِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَى اللَّهِ رَبِّكُمْ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ: صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَام»[7] این نکته های کلیدی است. بعد هم شاهد میآورد و میگوید من تنها نیستم، مؤید هم دارم «فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ» خیلی عجیب است، پایه کار شما از نماز و روزه استحبابی آنگونه که فقها این روایت را تفسیر کردند بالاتر است، «صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَام» پیامبر فرمود ایجاد رابطه سالم از انواع نماز و روزه های مستحبی بالاتر است یعنی حتی اگر شما نافله نماز ظهر و عصر بخواهید بخوانید، اما در همان حین از این وقت طلایی یعنی کار رسید تا آنجا که اگر پنج دقیقه وقت صرف کنید این صلح و سازش ایجاد میشود، معنای این روایت این است که نافله ظهر و امثال ذلک را اشکال ندارد کنار بگذارید و صلح و سازش ایجاد کند.
در جای دیگری پیامبر تصریح میکنند: «ألا أخبركم بأفضل من درجة الصيام و الصّدقة و الصلاة؟ قالوا: بلى يا رسول اللَّه، قال، صلاح ذات البين»[8] واقع مطلب نشان میدهد برادر عزیزمان بسیار توجه به این نگاه کلیدی اسلام داشتند که این شورا و مجموعه را تشکیل دادند چون حقیقت خصومت و دشمنی موجب تنفر و انزجار در جامعه میشود و بعد فضای جامعه را که با هم جمع کنید مشکل میشود. جالب این است که شما ملاحظه بفرمایید ما کلماتی که مطرح میکنیم یا صدق است یا کذب اما در روایات ما وارد شده که «أن الكلام ثلاثة صدق و كذب و اصلاح بين الناس»[9] این تعبیر خیلی عجیب است، یعنی اصلاح بین الناس از مقوله کذب محسوب نمیشود، روایت تصریح میکند که اگر احیاناً سخنی از کسی شنیدی و بعد رفتی اصلاح کنی بین دو نفر، هیچ اشکالی ندارد که بگویی من درباره تو از آن آقا جز خیر چیز دیگری نشنیدم. این در لغت و عرف به قول علامه مجلسی، کذب محسوب میشود ولی به نظر تمام فقها این از کذب محسوب نمیشود و جایز است، چون اصلاح بین الناس است. اینها واژگان بلندی است، راه را باز میکند و مسیر را برای کار شما عزیزان هموار میکند و جای بسی خوشبختی است. نگاه کنید این تعبیر نورانی امام صادق «الکلام ثلاثة صدق و کذب و اصلاح بین الناس» و بعد هم عرض کردم که علامه مجلسی آن سخن بلند را دارند و اشاره میکنند. نکته مهمتر خیلی جالب است امامان ما خیلی دغدغه داشتند که نکند بین شیعیانشان و بین امت اسلامی اختلاف باشد، مفضل میگوید: امام صادق(ع) پول شخصی خودش را در اختیار من قرار داده بود در کوچه رد میشویم، در خیابان رد میشویم، در محیطهای عمومی رد میشود، هر جا با خبر شدی که بین دو نفر از شیعیان ما اختلاف وجود دارد و این اختلاف با پول قابل حل است، پول شخصی من در اختیار تو به عنوان امانت پول بده تا این نزاع و دعوا تمام بشود، مفضل این جریان را مطرح و بیان میکند. شخصی میگوید من و دامادم اختلاف پیدا کردیم، مفضل به ما رسید گفت چرا ناراحت هستید؟ گفت تو چه کسی هستی؟ گفتم من پدر خانم ایشان هستم، آقا هم داماد ماست، گفت چرا اینگونه با هم دعوا میکنید، تشریف بیاورید خانه، این آقا میگوید ما را دعوت کرد خانه 400 دینار به ما داد و گفت از امروز به بعد پرونده دعوا بسته شود. البته ادامه دارد من این ادامه را در اینجا ندیدم ولی در جای دیگری دیدم، که بعد به من گفت معلوم باشد این پول برای من نیست، این پول برای امام صادق(ع) است، امام صادق(ع) این پول را در اختیار من قرار داده که جلوگیری کنم از منازعاتی که بین شیعیان اتفاق میافتد. دیگر بعد ما حساب کردیم که پول امام صادق(ع) را برای چه بگیریم، خودمان با هم آشتی کنیم، لذا میگوید آشتی کردیم و پول را پس دادند. گفتند همین بس که امام صادق (ع) به یاد ماست. لذا تعبیر حضرت (ع) به مفضل این است: «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا رَأَيْتَ بَيْنَ اثْنَيْنِ مِنْ شِيعَتِنَا مُنَازَعَةً فَافْتَدِهَا مِنْ مَالِي»[10] اگر دیدی بین دو نفر از شیعیان ما «مُنَازَعَةً فَافْتَدِهَا مِنْ مَالِي» است، غرامت را از مال من بپرداز. این کلام نورانی امام صادق(ع) است. من همانطور که عرض کردم کار، کار بسیار ارزشمندی است، این کار فلسفه وجودیاش صیانت از منزلت و جایگاه روحانیت است، لذا فلسفه وجودی دادسرا و دادگاه ویژه حقیقتاً همین است. من به عنوان یک خدمتگذار کوچک این حوزه بزرگ و حوزههای بزرگ از شما بزرگواران و قضات محترم و اعضای محترم شورا یک تقاضا میکنم که ما در بررسیها و رسیدگیهایمان فلسفه را فراموش کنیم. فلسفه تاسیس دادسرا و دادگاه ویژه و این شورا و مشابه ذلک این بوده که جایگاه روحانیت حفظ بشود، بنابراین چند نکته باید در دستور کار شما قرار بگیرد که این چند نکته میتواند آن هدف را مشخص کند، البته ترکیب شورا را که اشاره فرمودند و من هم مطالعه کردم و از قبل دیدم بسیار ترکیب خوبی است، نمایندگان ولی فقیه در استانها، روحانی متنفس، معاون دستگاه قضا، خوب این ترکیب خوبی است علاوه بر اینکه راه را باز گذاشتند افراد دیگر هم به تناسب میتوانند دعوت کنند، خوب این چهرهها چهرههای شاخص شهر و استان هستند، طبعاً مسایل را در نظر میگیرند، رازداریشان باید در اوج باشد، اگرپرونده دو نفر بین سه یا چهار نفر مطرح میشود باید همانجا این پرونده بماند، دیگر نقلی نشود چون اصلاً با فلسفه وجودی این تشکیلات سازگاری ندارد، یعنی ما کار و اقدامی نکنیم که صیانت آن حال و هوایش را حفظ نکنیم، نباید کاری کنیم که مسائل روحانیت به عموم مردم کشیده شود، بنابراین شخصیت افراد را حفظ کنید، حقیقتاً حفظ کنید، البته واقعاً مایه تاسف است برای من عزیزانمان، از قم جناب حجت الاسلام والمسلمین حاج آقای مجتهدزاده، خدمتشان برسیم، عزیزان دیگر خدمتشان برسیم، جناب آقای مصدق عزیزمان خدمتشان برسیم، بقیه دوستان حقیقتاً هم دغدغه ما و هم دغدغه عزیزان این است که چه کنیم که این آسیبها روز به روز کمتر بشود، خوب البته یک کاری ما باید بکنیم، مدیران حوزههای ما اینجا حضور دارند، اساتید محترم حوزهها حضور دارند، ما باید یک مقدار میدان بدهیم به مجموعه عزیزانمان که کار پیشگیری انجام میدهند، عدهای توجیه نیستند و در فضا نیستند، جوان هستند یا گاهی پا به سن و سالی گذاشتند و غافل هستند، این پیشگیری راهش اطلاع رسانی درست است، خطرهایی که پیش روی روحانیت است و دامهایی که دشمنان پیش روی روحانیت پهن کردند اینها را باید مرتب آگاهی بدهیم، پرهیز نداشته باشیم از آگاهی دادن، آگاهی دادن مصونیت درست میکند، ولی انشاءالله این جرمها و مسائل دیگر روز به روز کاهش پیدا کند، گرچه فضای شبکههای اجتماعی، فضای مجازی، حجمههای سنگینی امروز بر آحاد جامعه ما وارد میکند، به تناسب بر روحانیت ما هم وارد میکند، اختلافات را ریشه یابی کنید، سطحی به اختلافات رسیدگی نکنید، نکته دیگری که باید وارد بشود عدم شتابزدگی در رسیدگی به منازعه است، نکته دیگر استفاده از ابتکارات، گاهی بعضیها هنر دارند، در تهران بعضی از روحانیون من میشناسم انصافاً هنرمندانه دعوای زن و شوهر را حل و فصل میکنند، هنرمند هستند چه بگویند به مرد، چه بگویند به زن، عواطف اینها را به هم نزدیک کنند، در این مسائلی هم که پیش میآید از ابتکارات بهره بگیرید، از تجربیات دیگران بهره بگیرید، لحاظ شرایط فرهنگی بکنید، در کدام منطقه دارید رسیدگی میکنید، این شرایط گزارشی که من دیدم و حاج آقا هم اشاره فرمودند گزارش بسیار امیدوارکنندهای بود، من روزی میخواهم که انشاءالله این مجموع پروندهها به دست شما برسد، این بحث کیفر و قضا و امثال ذلک پروندهاش بسته بشود، یعنی کارها را شما انجام بدهید و به گونهای به سامان برسانید که حتی یک جرم در پرونده کیفری طلبهای ثبت نشود، مجدداً آرزوی توفیق دارم بخصوص برای سرور عزیز و بزرگوارمان که صدیق چند ساله ما و ما افتخار ارادت خدمت ایشان داریم، انشاءالله موفق و موید باشید، برای تک تک شما آرزوی موفقیت دارم. والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
[1]. الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص209.
[2]. الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص 209.
[3]. «البقرة»: 208.
[4]. «الحجرات»:10.
[5]. «الحجرات»: 9.
[6]. الأمالي( للصدوق)، النص، ص415.
[7]. كافي (ط - دار الحديث)، ج13، ص453.
[8]. مجموعه ورام، آداب و اخلاق در اسلام / ترجمه تنبيه الخواطر، ص91.
[9]. شرح الكافي - الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندراني)، ج9، ص97.
[10]. الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص209.