درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی الحیض تاریخ: 18 دی 1401 موضوع جزئی: اوصاف خون حیض- سنّ حیض مصادف با: 15 جمادی الثانی 1444 سال تحصیلی: 1402-1401 جلسه: 51 |
خلاصه جلسه گذشته
بحث در رابطه با حیض بود. در جلسه گذشته به تعریف حیض اشاره شد و عرض شد که مرحوم سید (ره) در تعریف حیض فرموده است که حیض، خونی است که خداوند به خاطر مصالحی آن را در رَحم خلق کرده است و غالباً این خون، سیاه یا قرمز غلیظ، تازه و گرم است که با فشار خارج میشود و در بطنِ فرج زن حالت سوزش ایجاد میکند.
عرض شد که ظاهر تعریف مرحوم سید (ره) حاکی از این است که «حیض» اسم معنا نیست، بلکه اسم عین است و به تعبیر روشنتر از جوامد است و معنای حدثی ندارد.
در ادامه به کلام مرحوم آیت الله خویی (ره) اشاره شد و عرض شد که به نظر ایشان «حیض» معنای اسم العینی دارد و جامد است و اخذ اسم فاعل و امثال آن از «حیض»، علی سبیل التأویل است و در ادامه روایاتی را که مرحوم آیت الله خویی (ره) برای سخن خود به آنها استناد کرده بود، ذکر شد.
اوصافِ خون حیض
به نظر مرحوم سید (ره)، خون حیض غالباً سیاه یا قرمزِ غلیظ، تازه و گرم است که با فشار خارج میشود و در بطن فرج زن حالت سوزش ایجاد میکند. در روایات نیز به این اوصاف اشاره شده است.
یکی از ویژگیهای خون حیض این است که گفتهاند که غالباً سیاه یا قرمزِ غلیظ است. مقصود از سیاه بودن، سرخی کثیر و متراکمی است که مایل به سیاهی است وگرنه خونِ سیاه وجود ندارد.
یکی دیگر از ویژگیهای خونِ حیض، غلیظ بودن آن است. در روایات به کلمه غلیظ به عنوان یکی از خصوصیات خون حیض اشاره نشده است، ولی فقها غلیظ بودن خون حیض را امری محتمل الوجود دانستهاند و گفتهاند که در صورت اشتباه شدن خون حیض با سایر خونها، غلظت آن معتبر نیست و لذا چون در روایات به صفت غلظت اشاره نشده است، شاید به عنوان اینکه امری محتمل الوجود است به آن اشاره شده است.
مرحوم سید (ره) در ادامه نوشته است: «و يُشتَرط أن يكون بعد البلوغ و قبل اليأس فما كان قبل البلوغ أو بعد اليأس ليس بحيض و إن كان بصفاته و البلوغ يحصل بإكمال تسع سنين و اليأس ببلوغ ستين سنة في القرشية و خمسين في غيرها»[1].
به نظر مرحوم سید (ره)، یکی از شرایط خون حیض این است که بعد از بلوغ میباشد و تا قبل از یائسگی ادامه دارد، پس خونی که قبل از بلوغ یا بعد از یائسگی دیده شود، حیض نیست، هرچند که صفات خون حیض را داشته باشد. بلوغ با اتمام نُه سالگی حاصل میشود و یائسگی با رسیدن سن زن قرشیه (سیدة) به شصت سالگی و رسیدن سنّ زن غیر قرشیه به پنجاه سالگی حاصل میشود.
سنّ حیض
سن شروع حیض اتمام نُه سالگی است و پایان آن در زنهای سیّده شصت سالگی است و در زنهای غیر سیّده پنجاه سالگی است.
مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که نظر شیعه و اهل سنّت در رابطه با سنّ شروع حیض اتمام نُه سالگی است، هرچند که عدهای سنّ سیزده سالگی و غیره را مطرح کردهاند و این اختلاف به خاطر اختلاف منطقهای است که اشخاص در آنجا زندگی میکنند که هرچه گرمسیرتر باشد زودتر به بلوغ میرسند.
در رابطه با پایان حیض نیز اقوال مختلفی است که این اختلاف به خاطر روایاتی است که در این رابطه وارد شدهاند، چرا که در بعضی روایات، پایان سنّ حیض، پنجاه سالگی و در بعضی روایات دیگر، شصت سالگی ذکر شده است. اهل سنّت نیز در پایان سن حیض اختلاف دارند و پنجاه سالگی، پنجاه و پنج سالگی، شصت سالگی و هفتاد سالگی را ذکر کردهاند.
دلیل اینکه سنِّ شروع حیض، اتمام نُه سالگی و اتمام حیض سنّ پنجاه سالگی یا شصت سالگی است، روایت صحیحه عبدالرحمن حجّاج است که به سه طریق نقل شده است؛
طریق اول: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ [الفضّال] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ؛ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ: «ثَلَاثٌ يَتَزَوَّجْنَ عَلَى كُلِّ حَالٍ؛ الَّتِي قَدْ يَئِسَتْ مِنَ الْمَحِيضِ وَ مِثْلُهَا لَا تَحِيضُ»، قُلْتُ: وَ مَتَى تَكُونُ كَذَلِكَ؟ قَالَ: «إِذَا بَلَغَتْ سِتِّينَ سَنَةً فَقَدْ يَئِسَتْ مِنَ الْمَحِيضِ وَ مِثْلُهَا لَا تَحِيضُ وَ الَّتِي لَمْ تَحِضْ وَ مِثْلُهَا لَا تَحِيضُ»، قُلْتُ: وَ مَتَى يَكُونُ كَذَلِكَ؟ قَالَ: «مَا لَمْ تَبْلُغْ تِسْعَ سِنِينَ فَإِنَّهَا لَا تَحِيضُ وَ مِثْلُهَا لَا تَحِيضُ وَ الَّتِي لَمْ يُدْخَلْ بِهَا»[2].
عبد الرحمن بن حجّاج گفته است که از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود که سه دسته از زنان میتوانند ازدواج کنند؛ اول، زنی که یائسه باشد و مثل چنین زنهایی حیض نمیبینند، راوی میگوید که از امام (ع) سؤال کردم که زن، چه زمانی یائسه میشود؟ آن حضرت (ع) فرمود که زمانی که به شصت سالگی برسد از حالت حائض شدن مأیوس میشود و زنان در این سن، حیض نمیشوند؛ دوم، زنانی که اصلاً حیض نمیبینند و مثل چنین زنانی حیض نمیبینند که چنین زنانی میتوانند ازدواج کنند، راوی گفت که زن، چه زمانی اینگونه است؟ آن حضرت (ع) فرمود که زمانی که سن زن به نُه سال نرسیده باشد، پس او حیض نمیشود و مثل چنین زنی حیض نمیشود؛ سوم، زنی است که نسبت به او دخول نشده باشد [که اگر از شوهرش جدا شود، میتواند ازدواج کند و نیازی نیست که عدّه نگه دارد].
در این روایت، سنّ شروع حیض نُه سالگی و سنّ یائسگی، شصت سال دانسته شده است و بین زن سیّده و غیر سیّده تفصیل نداده است.
طریق دوم: عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ؛ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): « ثَلَاثٌ يَتَزَوَّجْنَ عَلَى كُلِّ حَالٍ الَّتِي لَمْ تَحِضْ وَ مِثْلُهَا لَا تَحِيضُ»، قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا حَدُّهَا؟ قَالَ: «إِذَا أَتَى لَهَا أَقَلُّ مِنْ تِسْعِ سِنِينَ وَ الَّتِي لَمْ يُدْخَلْ بِهَا وَ الَّتِي قَدْ يَئِسَتْ مِنَ الْمَحِيضِ وَ مِثْلُهَا لَا تَحِيضُ»، قُلْتُ: وَ مَا حَدُّهَا؟ قَالَ: «إِذَا كَانَ لَهَا خَمْسُونَ سَنَةً»[3].
در این روایت، سنّ شروع حیض نُه سالگی و سنّ یائسگی، پنجاه سال دانسته شده است و بین زن سیّده و غیر سیّده تفصیل نداده است.
طریق سوم: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: «حَدُّ الَّتِي قَدْ يَئِسَتْ مِنَ الْمَحِيضِ خَمْسُونَ سَنَةً»[4].
در این روایت نیز سن یائسگی، پنجاه سال دانسته شده است و بین زن سیّده و غیر سیّده تفصیل نداده است.
مرحوم آیت الله حکیم (ره) فرموده است که اتمام نُه سال برای بلوغ زن، اجماعی است. پس، مقتضای نص و فتوا این است که اگر زن، خونی را مقارن با تمام شدن سن نُه سالگی ببیند، خون حیض است.
ایشان در ادامه فرموده است که روایت مذکور از ابن ابی الحجاج که به سه طریق نقل شد، ضعیف است چون در سندِ مرحوم شیخ طوسی (ره) به ابن ابی الحَجّاج، دو نفر به نام ابن عُبدون و علی بن محمد بن زبیر واقع شدهاند و این دو نفر در رجال مورد توثیق قرار نگرفتهاند لذا این روایت زیر سؤال میرود. البته ابن عُبدون از مشایخ و اساتید نجاشی است و مشکل سند روایت از جهت این شخص برطرف میشود، لکن مشکل علی بن محمد بن زبیر به قوت خود باقی است و روایت مذکور قابل استناد نیست.
بنابراین، اولی این است که به موثقه عبدالله بن سنان تمسک شود- دیگران به مراسیل ابن ابی عمیر تمسک کردهاند، لکن چون مرحوم آیت الله خویی (ره) مراسیل ابن ابی عمیر را قبول ندارد به موثقه عبدالله بن سنان تمسّک کرده است-؛
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: «إِذَا بَلَغَ الْغُلَامُ ثَلَاثَ عَشْرَةَ سَنَةً كُتِبَتْ لَهُ الْحَسَنَةُ وَ كُتِبَتْ عَلَيْهِ السَّيِّئَةُ وَ عُوقِبَ وَ إِذَا بَلَغَتِ الْجَارِيَةُ تِسْعَ سِنِينَ فَكَذَلِكَ وَ ذَلِكَ أَنَّهَا تَحِيضُ لِتِسْعِ سِنِينَ»[5].
عبدالله بن سنان از امام صادق (ع) نقل کرده است که آن حضرت (ع) فرموده است که اگر پسر بچه به سن سیزده سالگی رسید، کارهای خوب او نوشته میشود و کارهای بد او نیز نوشته میشود و عقاب میشود [چون مکلّف است] و اگر دختر بچه به سن نُه سالگی برسد نیز برای او ثواب و عقاب نوشته خواهد شد و این به خاطر این است که در نُه سالگی حیض میشود.
«الحمدلله رب العالمین»
[1]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص315.
[2]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج22، کتاب الطلاق، ابواب العدد، باب3، ص183، ح5؛ ج2، کتاب الطهارة، ابواب الحیض، باب31، ص337، ح8.
[3]. همان، باب2، ص179، ح4.
[4]. همان، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الحیض، باب31، ص335، ح1.
[5]. همان، ج19، کتاب الوصایا، باب44، ص365، ح12.