بسمه تعالی مشروح خطبه های نماز جمعه حضرت آیت الله حسینی بوشهری مورخ 94/08/15 خطبه شماره 109 |
خطبه اول
السلام علیک یا حجة الله، السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه، السلام علی المهدی الذی وعد الله عزّوجلّ أن یملأ به الأرض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله نحمده و نستعینه و نستغفره و نستهدیه و نؤمن به و نتوکل علیه و نعوذ بالله من شرور انفسنا و من سیئات اعمالنا و نشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و نصلّی و نسلّم علی حبیبه و نجیبه و خیرته فی خلقه حافظ سرّه و مبلغ رسالاته بشیر نعمته و نذیر نقمته سیدنا و نبینا حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد (ص)و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین و الهداة المهدیین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.
عباد الله اوصیکم و نفسی بتقوی الله؛
قال مولانا و مقتدانا امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب (ع): «فاز من استصبح بنور الهدى و خالف دواعي الهوى و جعل الإيمان عدة معاده و التقوى ذخره و زاده»[1].
بندگان خدا خودم و شما را به تقوای الهی سفارش میکنم. وجود مقدس امیرمؤمنان علی (ع) در تعبیری فرموده است رستگار شد آن کسی که با نور هدایت، اسلام و ایمان روشنی پیدا کرد. رستگار شد کسی که از در مخالفت با هوای نفس برآمد؛ رستگار شد کسی که ایمان را تکیهگاه و پناهگاه خود قرار داد و تقوا را زمینه زاد و توشه خود برای آخرت قرار داد. حضرت در این روایت به چند نکته کلیدی اشاره میکنند. اولین نکته توفیقی است که به سبب آن اسلام و ایمان نصیب انسان میشود. نکته یا توفیق دوم مخالفت با هوای نفس است و توفیق سوم و چهارم این است که ایمان تکیه گاه انسان شود و تقوا ذخیره و زاد انسان شود.
اصول حاکم بر روابط اجتماعی
جایگاه و اهمیت مسئله امنیت
در خطبههای گذشته موضوعی را در ضمن چند سرفصل تحت عنوان اصول حاکم بر روابط اجتماعی توضیح دادیم و تبیین کردیم. در آخرین بحث بیان شد که آنچه که برای تحکیم روابط اجتماعی میتواند نقش آفرین باشد، مسئله پیوند اخوت و برادری است. در راستای اصول حاکم بر روابط اجتماعی، نیازهای مادی و معنوی انسان را به زندگی اجتماعی سوق میدهد و انسان برای اینکه بتواند از مسائل مادی و معنوی بهره بگیرد نیازمند به ارتباط با جامعه است. اما ارتباط با جامعه به قانون و ضابطه نیاز دارد تا ضمانت اجرایی لازم را داشته باشد. یکی از مسائلی که در رابطه با اصول حاکم بر روابط اجتماعی و اساساً در رابطه با ارتباط انسانها با یکدیگر و یک زندگی مسالمت آمیز نقش آفرین است، مسئله امنیت است. مسئله امنیت از مسائل بسیار کلیدی و اساسی است که باید در زندگی انسان اتفاق بیفتد؛ زیرا اگر انسان بیم و هراس داشته باشد، امید به آینده را از دست میدهد و در زمینههای اقتصادی و سیاسی نمیتواند کارایی لازم را داشته باشد. اسلام عزیز که دغدغههای انسان برای ادامه زندگی را در نظر گرفته است در رابطه با مسئله امنیت راهکارهایی را ارائه داده است که اگر به این راهکارها به درستی عمل شود زندگی انسانها تأمین است. حتی مسئله ایمان که شبانهروز از آن سخن میگوییم ریشه در امنیت دارد و لذا براساس روایات وارد شده از معصومین (ع)، انسانی که مؤمن میشود و حالت ایمان پیدا میکند هم خودش احساس امنیت میکند و هم دیگران در سایه وجود ایمانِ او احساس امنیت میکنند. در این مورد امام صادق (ع) فرموده است انسان مؤمن خودش احساس امنیت میکند. پیامبر(ص) نیز در تعبیری میفرمایند جامعه در رابطه با مال و جان خود نسبت به انسان مؤمن احساس امنیت میکند. در روایت دیگری حضرت میفرمایند: « إِنَّمَا سُمِّيَ الْمُؤْمِنَ لِأَنَّهُ يُؤْمَنُ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ»[2]؛ مؤمن را مؤمن را نام گذاری کردهاند چون او از عذاب الهی در امنیت به سر میبرد. نبی گرامی اسلام (ص) نیز در رابطه با انسانی که دیگران در پرتو ایمان او احساس آرامش میکنند، میفرمایند: « أَ لَا أُنَبِّئُكُمْ لِمَ سُمِّيَ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً لِإِيمَانِهِ النَّاسَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ أَمْوَالِهِم»[3]. زیرا زمانی که مردم به یک مؤمن نگاه میکنند، خاطر جمع میشوند که مال و جان آنان مورد تهدید قرار نمیگیرد. لذا مؤمن و ایمان زمینه ساز میشوند که هم خود فرد مؤمن در امان باشد و هم جامعه از ناحیه او مصون بماند. بنابراین تعریفی که در رابطه با امنیت میتوان مطرح کرد عبارت از دستیابی به شرایطی که میتواند فرد و جامعه را به سویی سوق دهد که در مقابل امنیتستیزان [چه داخلی و چه خارجی] مصون بدارد. قرآن در رابطه با مسئله امنیت سخنان ویژه و مهمی بیان کرده است؛ در بعضی از آیات، قرآن پیش شرط رشد اقتصادی را امنیت میداند. به تعبیر روشنتر جامعهای رشد اقتصادی و معنوی پیدا میکند و بالنده میشود که پیش شرط آن امنیت باشد. خداوند در قرآن فرموده است «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكان»[4]؛ خدای متعال در این آیه شهر و بلدی را مثال زده است که در پرتو امنیت زمینههای روزی فراوان در آن ایجاد شده است. زیرا در سایه امنیت است که مردم داد ستد میکنند و زمینه رشد اقتصادی فراهم می شود. در آیه دیگری آمده است «وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ »[5]؛ در این آیه حضرت ابراهیم (ع) از خدا درخواست میکند که خدایا این سرزمین را امن قرار بده. البته امنیت میتواند جهات مختلفی داشته باشد ولی با توجه به ذیل آیه مشخص میشود که در اینجا امنیت برای رشد اقتصادی و بدست آوردن روزی است. در بعضی از آیات دیگر امنیت به عنوان پیش شرط رشد معنوی در یک جامعه آمده است؛ به عنوان نمونه در قرآن کریم آمده است «فَإِذا أَمِنْتُمْ فَاذْكُرُوا اللَّه [6]»؛ آنچه که از این آیه برداشت میشود این است که در پرتو امنیت به یاد خدا باشید و به تعبیر روشنتر در جایی میتوان به یاد خدا بود که در آنجا سایه امنیت وجود داشته باشد. در تعبیر دیگری آمده است « فاذا امننتم فاقیم الصلاه ....»؛ یعنی در جایی که احساس اطمینان و امنیت کردید آن جا میتوان به اقامه نماز پرداخت. به تعبیر دیگر پیش شرط اقامه نماز امنیت در جامعه است؛ لذا اگر در یک جامعه امنیت وجود داشته باشد این امنیت میتواند برای اقامه نماز و برای سایر عبادات به عنوان زیرساخت باشد. لذا در قرآن آمده است کسانی که امنیت جامعه را تهدید را میکنند و فساد در زمین ایجاد میکنند و تهدید کننده امنیت جامعه هستند و با خدا و رسول به مبارزه بر میخیزند، با آنان مبارزه کنید، «إِنَّما جَزاءُ الَّذينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْديهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلاف»[7]؛ براساس این آیه کسانی که بخواهند در زمین فساد و فتنه ایجاد کنند و امنیت جامعه را تهدید کنند، سرنوشت بدی خواهند داشت. اینها مسائلی است که در رابطه با مسئله امنیت و پیش شرط بودن امنیت برای مسائل دیگر مطرح است. لذا اگر امنیت از جامعه برود، بینشاطی و ترس در آن حاکم میشود و گاهی ریاکاری و تملق در آن جامعه حاکم میشود که پیامدهای بسیار زیادی مانند فساد و رشوه دارد. همچنین به دنباله نبود امنیت، سرمایهداران سرمایهگذاری نمیکنند و تولید دچار رکود میشود. بنابراین در فضایی که امنیت اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی وجود ندارد، کل فضای جامعه دچار حالت اختلال خواهد شد؛ لذا اسلام عزیز در رابطه با مسئله امنیت مباحث مهمی را مطرح کرده است که انشاءالله در خطبههای آینده به آن اشاره خواهد شد.
دعای پایانی خطبه اول
«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إيتاءِ ذِي الْقُرْبى وَ يَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُون»[8].
پروردگارا ما را در مسیر هدایت و دینداری بیشتر قرار بده؛ در فرج مولایمان تعجیل بفرما؛ پروردگارا امام راحل و مراجع گذشته را مشمول الطاف و عنایات خاصه خود قرار بده؛ به رهبر عزیز و فرزانه انقلاب و مراجع بزرگوار تقلید عزت و طول عمر با برکت عنایت بفرما؛ پروردگارا به خانوادههای مکرم شهیدان صبر و اجر کرامت بفرما؛ به خانواده جان باختگان در این حادثه منا صبر و اجر عنایت بفرما؛ شهدا و جانباختگان ما در این حادثه را با شهدا و اولیاء الهی محشور بگردان؛ به رزمندگان ما پیروزی به جانبازان ما سلامتی، به آزادگان ما عزت به بانوان ما عفت به عالمان توفیق عمل به خدمت گزاران نظام توفیقِ خدمت بیشتر عنایت بفرما.
«ان احسن الحدیث و ابلغ الموعظه کتاب الله العزیز الحکیم»
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
«قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَد * وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَد».
صدق الله العلیّ العظیم
خطبه دوم
السلام علیک یا بنت رسول الله السلام علیک یا بنت ولی الله السلام علیک یا اخت ولی الله السلام علیک یا فاطمة یا بنت موسی بن جعفر اشفعی لنا فی الجنة فإنّ لک عند الله شأناً من الشأن
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بارئ الخلائق اجمعین ثم الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا حبیب اله العالمین، ابی القاسم محمد6 و علی آله الطیبین الطاهرین، اللهم صلّ و سلم علی مولانا امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و علی فاطمة الزهراء سیدة نساء العالمین و علی الحسن و الحسین سیدی الشباب اهل الجنة و علی علی بن الحسین زین العابدین و امام العارفین و علی محمد بن علیٍّ الباقر و علی جعفر بن محمد الصادق و علی موسی بن جعفر الکاظم و علی علیٍّ ابن موسی الرضا المرتضی و علی محمد بن علی الجواد و علی علی بن محمد الهادی و علی الحسن بن علی الزکیّ العسکری و علی الحجة القائم المهدی. حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک بهم نتولی و من اعدائهم نتبرئُ الی یوم القیامة.
عباد الله اوصیکم و نفسی بتقوی الله؛
قال مولانا و مقتدانا الامام موسی ابن جعفر (ع): « اتَّقِ اللَّهَ وَ قُلِ الْحَقَّ وَ إِنْ كَانَ فِيهِ هَلَاكُكَ فَإِنَّ فِيهِ نَجَاتَكَ اتَّقِ اللَّهَ وَ دَعِ الْبَاطِلَ وَ إِنْ كَانَ فِيهِ نَجَاتُک»[9].
ای بندگان خدا خودم و شما را به تقوای الهی سفارش میکنم، وجود مقدس امام کاظم (ع) در زمینه تقوا و سخن حق فرموده است: بندگان مؤمنان باید تقوا پیشته کنند و از حقگویی در هر شرایطی دست بر برندارند؛ حتی اگر سخن حق برای عدهای سنگین تمام شود و آنان این سخن را تحمل نکنند ولی سخن حق را بگویند و سراغ باطل نروند. اگرچه به ظاهر در چند روز زندگی دنیا، به سراغ باطن رفتن موجب انسان است ولی انسان باید همیشه به دنبال حق برود.
بیان مناسبت ها
در خطبه دوم به بیان مناسبت ها و نکاتی اشاره می کنم.
اولین مناسبتی که در این هفته واقع شده است، 25 محرم مصادف است با روز شهادت چهارمین امام و پیشوا، وجود مقدس علی ابن الحسین (ع) است. بعد از شهادت سید و سالار شهیدان (ع) دوران اسارت امام سجاد (ع) در یک فضای پر از اختناق آغاز میشود و لذا تا پایان دوره امامت ایشان فضا به همین شکل بوده است. خلفایی که معاصر با عصر آن حضرت بودند از دشمنان اهلبیت (ع) بودند و لذا حضرت (ع) عملاً نمیتوانستند در این شرایط کار گسترده و بنیادین انجام دهند. فضای آن روزگار آنچنان خفقان آور بود که سهل ابن شعیب که از بزرگان مصر است، خدمت امام (ع) میرسد و از ایشان سوال میکند که حال شما چطور است؟ حضرت (ع) میفرماید تعجب میکنم که بزرگی مانند تو از وضعیت اهل بیت (ع) بیاطلاع باشد. مگر نمیدانید معاملهای که امروز با خاندان پیامبر (ص) میشود همان معاملهای است که در عصر فرعونیان با بنیاسرائیل میشد؛ در آن دوران فرزندان بنیاسرائیل را میکشتند و آنان را در شرایط خفقانآور قرار میدادند. حضرت (ع) در ادامه میفرماید وضعیت امروز اهلبیت (ع) نیز همین گونه است و دشمنان ما بر بالای منابر به سید و سالار شهیدان (ع) ناسزا میگویند. در تاریخ آمده است که در عصر امام (ع)، دشمن آنچنان قدرت یافته بود که مدینه و مکه مرکز زنان آوازهخوان بود و به شهر خنیاگران تبدیل شده بود. لذا تنها کاری که امام زین العابدین (ع) میتوانستند انجام دهند این بود که شعله معنویت را در بین مردم روشن کنند تا مردم با گرد آمدن حول معنویت، دست از اینگونه مسائل بردارند. البته شاید در بسیاری از مجالس گفته شود که امام (ع) به دعا روی آوردند ولی این تمام ابعاد مسئله نیست؛ در دعای 48 و 14 صحیفه سجادیه، حضرت (ع) مسئله اطاعت از ائمه معصومین (ع) و آن را به عنوان عمل به واجبات الهی مطرح کرده است. به تعبیر روشنتر توجه حضرت (ع) فقط به روزی و زندگی روزمره نبوده است بلکه حضرت (ع) در قالب دعا پرچم دعوت به سوی معصومین (ع) را برافراشته نگه داشته است. لذا در آغاز بیشتر ادعیه ذکر شریف «اللهم صل علی محمدٍ و آل محمد» آمده است. زیرا در آن عصر دشمن سعی میکرد تا نام و یاد پیغمبر (ص) و اهل بیت (ع) را از بین ببرد که یکی از شاهکارهای حضرت (ع) زنده نگه داشتن نام عاشورا و کربلا بود. زمانی که به ایشان عرض میکردند که چه موقع غم و اندوه شما تمام میشود، ایشان در پاسخ میفرمودند چگونه غم و اندوه من تمام شود در صورتی که حضرت یعقوب (ع) دوازده پسر داشت و با از دست دادن یک پسر آنچنان گریه کرد که نابینا شد و کمرش خم شد. در حالی که من با چشمان خود شاهد شهادت پدر و برادران و عموهایم بودم.
زمانی که کاروان اسرا را کنار اجساد مطهر شهیدان آوردند، حضرت (ع) روی شتر بودند و پاهای ایشان را زیر شکم شتر بسته بودند و غل جامعه به گردن حضرت (ع) انداخته بودند. زمانی که بچهها پیاده شدند هرکدام خودشان روی بدن عزیزی انداختند؛ اما امام سجاد (ع) نمیتوانست پیاده شود. حضرت زینب کبری (ع) خیره خیره به پسر برادر نگاه کرد و فرمود «مالی أراک تجود بنفسک یا بقیتی جدی و ابی و اخوتی» ای فرزند برادر چه شده است؟ چه در حال جان دادن هستی حضرت (ع) پاسخ داد چرا اینگونه نباشم در صورتی که با چشمان خودم میبینم ابدان مطهر عزیزان ما غرق در خون است و دشمن جنازههای کشتگان خود را دفن کرده است اما جنازهها و اجساد عزیزان ما هنوز دفن نشده است « و اهلی مزرجین بدمائهم مرملین بالاراء مصلبین لا یکفنون و لا یبارون ...».
دومین مناسبت که در روز قبل واقع شده بود، روز فرهنگ عمومی بود. بنده از مردم و مسئولان و فرهنگبانان کشور تقاضا دارم نسبت به مصوبات شورای فرهنگ عمومی استانها و شهرها که با مجوز شورای انقلاب فرهنگی تشکیل یافته است، دقت و همکاری لازم را داشته باشند؛ به گونهای که مصوبات آن ضمانت اجرایی پیدا کند و مسئولین از نظر بودجه و امکانات به شورا کمک کنند. زیرا در حقیقت این شورا، یک پارلمان محلی است که میتواند آسیبها و مشکلات را رصد کند.
سومین مناسبتی که در هفته قبل واقع شده بود، روز 13 آبان بود. بنده از حضور پر شور ملت عزیزمان کمال قدردانی را دارم. حضوری که بنا بر تعبیر بعضی از کارشناسان نه تنها در قم بلکه در سراسر کشور در طی این سه دهه کم نظیر بوده است و دلیل آن هم این است که مردم ما هوشمند هستند. اگرچه امروز مسئله برجام مطرح شده است و به ظاهر مسئله توافق با مجموعه 1+5 مطرح شده است ولی با هوشمندی رهبری فرزانه انقلاب و هشدارهای ایشان ملت با بصیرت باز در میدانها میآیند. مبارزه با استکبار هم پشتوانه قرآنی هم پشتوانه عقلانی دارد. همچنین تجربه تاریخی کشور به ما یادآوری میکند که خوش خیال نباشید. زمانی که دکتر مصدق دچار خوش خیالی شد و به آمریکا تکیه کرد، کودتای 28 مرداد علیه مصدق به راه افتاد که از سوی آمریکا بود و 25 سال بر گرده مملکت مسلط شدند. امیرمؤمنان (ع) میفرماید «كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْنا»[10] و قرآن نیز آمده است «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ»[11]. همه این تعبیرات نشان دهنده این است تا روزی که یقین پیدا نکنیم که دشمن کینه توز، دست از دشمنی برنداشته است، همچنان پرونده مقابله با استکبار در این کشور مفتوح است.
در پایان به چند نکته کوتاه اشاره میکنم. اولین نکته درباره مسائل منطقهای است؛ وزیر امور خارجه در اجلاس وین که در رابطه با سوریه تشکیل شده بود شرکت کردند. سخن و حرف جمهوری اسلامی در همه جا منطقی است. در تعبیری که وزیر امور خارجه مطرح کرده است و خوشبختانه به خاطر دفاع خوبی که در آنجا انجام گرفت خروجی جلسه همان دیدگاههایی بود که اکثراً جمهوری اسلامی مطرح کرده است و آن دیدگاهها عبارت از این است که ما به دنبال حفظ تمامیت ارضی سوریه هستیم و معتقد هستیم قدرتهای خارج از منطقه حق دخالت ندارند. همچنین ما معتقد به انتخابات آزاد هستیم و اینکه گروههای تروریستی نباید تجهیز شوند. ما به کسانی که در یمن جنایت میآفرینند و تروریستهای سوریه را تجهیز میکنند تا در آنجا فتنهگری کنند میگوییم چرا یک بام و دو هوا؟ آنها در رابطه با یمن میگویند رئیس جمهور یمن ما را دعوت کرده است در حالی که رئیس جمهور استعفا داده است؛ اما در سوریه که رئیس جمهور قانونی دارد و میگوید تروریستها را تجهیز نکنید، مداخله میکنید و تروریستها را تجهیز میکنید. در رابطه با یمن هم ما سخن منطقی داریم و میگوییم دست از ویرانگری و بمباران بردارید. در این مدت تجاوز بیش از پنج هزار نفر انسان به شهادت رسیدند و تعداد زیادی زخمی شدند و حتی به زنان و کودکان هم رحم نکردند و بعد عنوان خادم الحرمین را یدک میکشند.
نکته دیگر این است که ابرقدرتها و بیشتر مستکبرین غربی به دنبال تقسیم عراق به سه منطقه هستند. ما در رابطه با بحرین میگوییم هر بحرینی یک رأی که این سخنان برای همه ملتها جاذبه دارد؛ ولی چرا گوش نمیدهند؟
نکته دیگر دیدار رهبر معظم انقلاب با سفرای جمهوری اسلامی در خارج کشور بود. رهبری تعبیر بسیار بلندی داشتند که باید با آب طلا نوشته شود، ایشان فرمودند سیاستهای نظام مقدس جمهوری اسلامی سیاستهای استوار و ثابتی است که تغییر دولتها نمیتواند سیاستهای ثابت نظام جمهوری را تغییر دهد و سفرای ما باید اصول انقلابی را رعایت کنند و به تعبیر دیگر مرعوب دشمنان قرار نگیرند و حقیقتاً سفیران نظام مقدس جمهوری اسلامی باشند؛ زیرا شأن و شغل آنان چنین اقتضایی دارد.
آخرین نکته، نامه رهبر عزیز و فرزانه انقلاب خطاب به ریاست محترم جمهوری اسلامی است که نامه مهمی بوده است که باید به عنوان یک منشور از آن یاد کرد. رهبری یک نکته در آنجا خواسته بودند که این نکته باید عملیاتی و اجرایی شود. خواست مهم رهبری این است که هیئتی تشکیل شود که بر بندهای برجام و اینگونه موارد نظارت کند. خواست ملت ما نیز این است که همانگونه ریاست محترم جمهوری و دست اندرکاران دولت وعده دادند انشاءالله به این وعده عمل شود و هیئتی برای نظارت دقیق تشکیل شود.
دعای پایانی خطبه دوم
پروردگارا ما را بیامرز؛ به اسلام و اسلامیان عزت عنایت بفرما؛ پروردگارا به امام راحل ما و مراجع گذشته روح و رضوان عنایت بفرما؛ به رهبر بیدا و آگاه و هوشمند و عزیز ما عزت بیشتر و نفوذ کلمه بیشتر عنایت بفرما؛ پروردگارا تشکر می کنیم از زبان تک تک این مردم و از زبان ملت ما در سراسر کشور به خاطر باران رحمتت تشکر می کنیم و سپاس گزاریم گرچه در بعضی از استان ها آسیب هایی را متوجه کرد مردم کرد اما رحمت الهی فوق این هاست باز هم خدای متعال خدای رحمان و رحیم از تو می طلبیم همچنان ما را مشمول رحمت واسعه خود قرار ده.
إنّ أحسن الحدیث و ابلغ الموعظة کتاب العزیز
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
(إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ . فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ .إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ )
صدق الله علی العظیم.
[1] . غررالحکم ، ص 94 .
[2] . مستدرک الوسائل، ج2، باب 54، ص 612.
[3] . بحارالانوار، ج 64، ص 60 .
[4] . «النحل» : 112 .
[5] . «البقره»: 126 .
[6] . «البقره» : 239 .
[7] . «المائده» : 33.
[8] . «النحل» : 90 .
[9] . بحارالانوار، ج 75، باب 25، ص 319.
[10] . مستدرک الوسائل، ج 12، باب 1، ص 180.
[11] . الفتح : 29 .