فصل فی الحیض 1402/08/20

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصل فی الحیض                                                                  تاریخ: 20 آبان 1402

موضوع جزئی: حکم خون خارج شده از فرج و خون باقیمانده در فرج                      مصادف با: 26 ربیع ‏الثانی 1445                                                                                                                                       

سال تحصیلی: 1403-1402                                                                                         جلسه: 19

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خلاصه جلسه گذشته

 

بحث در مسأله 704 بود. عرض شد که این مسأله دو فرع دارد؛

 

فرع اول، این است که هرگاه خون از رَحِم به فضای فرج ریخته شود [یعنی بیرون آید] و مقداری از آن خارج شود، هرچند به مقدار سر سوزن باشد در این صورت، اشکالی در جریان احکام حیض [نسبت به آن خون] نیست.

 

فرع دوم، این است که اگر خون به فضای فرج ریخته شود اما از فرج خارج نشود، هرچند که اخراج آن به وسیله داخل کردن پنبه یا انگشت در فرج امکان داشته باشد در این صورت، در جاری کردن احکام حیض اشکال است پس، احتیاط [واجب] ترک نمی‏شود؛ به این نحو که بین احکام طاهر و حائض جمع می‏شود [؛ مثلاً زن، نمازش را بخواند، ولی در مسجد توقف نکند و با شوهرش هم‏بستر نشود].

 

فرع اول در جلسه گذشته بررسی شد.

 

در ادامه، فرع دوم بررسی شد و عرض شد که در این رابطه سه قول مطرح است؛

 

بعضی به حیض بودن خون مذکور فتوا داده‏اند؛

 

بعضی به عدم حیضیّت آن خون فتوا داده‏اند؛

 

و بعضی، مثل مرحوم سید (ره) قائل به احتیاط شده‏اند.

 

دلیل اولِ قائلین به قول اول (حیض بودن خون مورد نظر) در جلسه گذشته عرض شد و گفته شد که دلیل قائلین به حیض بودن خون مذکور، این است که حدوث الحیض همانند بقاء الحیض است لذا خون مورد بحث که در فضای فرج است و خارج نشده است محکوم به حیضیّت است.

 

همچنین، عرض شد که آیت الله حکیم (ره) فرموده است که بعضی به استناد به روایات باب وجوب استبراء حیض، وجود خون در فضای فرج را برای حکم به حیضیّت آن کافی می‏دانند و گفته‏اند که خونی که در فرج باقی مانده است خون حیض است[1]. به عبارت دیگر، این عده از ادله وجوب استبراء استفاده کرده‏اند و گفته‏اند که اگر خون داخل فرج باشد و خارج نشود، خون حیض است و همان‏گونه که در بقاء حیض، به حیض بودن آن خونی که خروجش متوقف شده است حکم می‏شود، در حدوث حیض نیز به حیض بودن خونی که اصلاً از فرج خارج نشده است حکم می‏شود.


 

 

اشکال بر دلیل اول

 

اولاً، مقایسه حدوث الحیض به بقاء الحیض، قیاس است و قیاس در مذهب امامیه اعتبار ندارد و حجّت نیست و احکام تابع قیاس نیست، بلکه تابع ملاکات و اعتبارات شارع است لذا بر اساس قیاس نمی‏توان حکمی را ثابت کرد و گفت که چون در رابطه با بقاء الحیض حکم حیضیّت جاری می‏شود پس، در رابطه با حدوث الحیض نیز حکم حیضیّت جاری می‏شود بنابراین، منافاتی ندارد که شارع در مورد بقاء الحیض به حیضیّت حکم کند و در مورد حدوث الحیض به عدم حیضیّت حکم کند و ملازمه‏ای بین این دو نیست تا گفته شود که چون در بقاء الحیض به حیضیّت حکم شده است پس، حتماً در رابطه با حدوث الحیض نیز باید به حیضیّت حکم شود.

 

ثانیاً، قیاس مذکور، قیاس مع الفارق است زیرا متفاهم عرفی از حدوث الحیض این است که خون از فرج خارج شود، همان‏گونه که سایر احداث نیز این گونه است، مثلاً اگر گفته شود که فلانی بول کرده است، معنایش این است که بول از مجرای بول خارج شده است و اگر بول خارج نشده باشد، نمی‏گویند بول کرده است، ولی در حکم به بقاء حیض که شخص چند روز دیده است که خون حیض از فرج خارج شده است و بعد، خروج خون متوقف شده است و خون در فرج باقیمانده است آن خون، محکوم به حیضیّت است چون مسبوق به حیضیّت است، یعنی چند روز که خارج شده است، حیض بوده است و اکنون که خروجش متوقف شده است و در فرج مانده است نیز حکم حیض را دارد و همان حیض سابق استصحاب می‏شود. بنابراین حدوث الحیض با بقاء الحیض قابل قیاس نیست و قیاس این دو به هم، قیاس مع الفارق است و حجّت نیست.

 

کلام آیت الله مکارم شیرازی (حفظه الله تعالی)

 

آیت الله مکارم شیرازی (حفظه الله تعالی) در حاشیه‏ای که بر عروه دارد، با استناد به روایات باب 17 از ابواب حیض از کتاب طهارت وسائل الشیعة، گفته است که ملاک در طُهر، نقاء فرج و پاکی فرج است لذا اگر خونی در باطن فرج باشد به حیضیّت آن حکم می‏شود بنابراین، در مورد حدوث الحیض نیز همانند بقاء الحیض، وجود خون در باطن فرج برای جریان احکام حیض کفایت می‏کند.

 

پاسخ از کلام آیت الله مکارم شیرازی (حفظه الله تعالی)

 

اولاً، مقایسه مذکور، قیاس است که در مذهب امامیه اعتبار ندارد و ثانیاً، قیاس مذکور، مع الفارق است و روایات باب 17 که آیت الله مکارم شیرازی (حفظه الله تعالی) به آنها استناد شده است ناظر به حکم استدامه و بقاء حیض است و ناظر به حدوث حیض نیست لذا این روایات به موردی مربوط است که خونی از فرج خارج شده باشد و سپس خروج آن قطع شده باشد ولی در فضای فرج باقی مانده باشد و موردی را که خون اصلاً از فرج خارج نشده است شامل نمی‏شود زیرا در این روایات، معصومین (ع) فرموده‏اند که اگر پنبه آلوده به خون شود، همچنان به حیض بودن آن خون باقیمانده در فرج حکم می‏شود و این مربوط به بقاء حیض است و به حدوث حیض مربوط نمی‏شود لذا این روایات هیچ دلالتی بر حدوث حیض ندارد.

 

دلیل دوم از ادله قائلین به حیضیّت خون باقی مانده در فرج

 

دلیل دوم، این است که تعابیری از قبیل «حائض»، «حاضَت» و «طَمثَت» که در لسان ادله آمده است بر موردی که خون از فرج زن خارج نشده است نیز صدق می‏کند، مثلاً گفته می‏شود: «امرءةٌ حاضَت أو طمثَت» و دایره این تعبیرات، وسیع است که هم خون باقیمانده در فرج بعد از استمرار را شامل می‏شود (بقاء الحیض) و هم حدوث الحیض را شامل می‏شود که خون اصلاً از فرج خارج نشده است.

 

اشکال بر دلیل دوم

 

اولاً، روشن نیست که به مجرد وجود خون در فضای فرج، عناوینی مثل «حائض»، «حاضَت» و «طَمثَت» بر کسی که اصلاً خون از فرجش خارج نشده است، اطلاق گردد، بلکه این عناوین زمانی اطلاق می‏شوند که خون از فرج زن خارج شده باشد، همان‏گونه که عنوان «بالَت» بر زنی که بول از فرج او خارج نشده است اطلاق نمی‏شود.

 

آیت الله خویی (ره) نیز همین مطلب را تأیید کرده است و فرموده است که حیض، اسم برای نفس خون است، یعنی گفته می‏شود که حیض، خونی است که فلان صفات را داشته باشد که در این صورت، عنوان «حائض» بر زنی صدق می‏کند که خون از فرج او خارج شده باشد. البته ممکن است که به آیت الله خویی (ره) عرض شود که اگر حیض، اسم برای نفس الدم قرار داده شود ممکن است که خونی که از فرج خارج نشده است نیز عنوان حیض را داشته باشد، لکن اشکالی که وجود دارد، این است که صفاتی که برای خون حیض فرض شده است در رابطه با خونی که از فرج خارج نشده است، متصور نیست.

 

ثانیاً، بر فرض که پذیرفته شود که عنوان «حائض»، «حاضَت» و «طَمثَت» بر خونی که از فضای فرج خارج نشده است نیز اطلاق می‏شود، لکن سخن این است که جریان احکام حیض در بعضی از روایات، به رؤیت و دیدن خون مقیّد شده است و صدق رؤیت در فرضی است که خون از فرج خارج شود و زن آن را ببیند لذا نمی‏توان احکام حیض را در رابطه با خونی که از فرج خارج نشده است جاری دانست. روایات ذیل از جمله آن روایات می‏باشند؛

 

روایت اول: مُحَمَّدُ بْنُ‌ يَعْقُوبَ‌ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ يَحْيَى عَنْ‌ أَحْمَدَ بْنِ‌ مُحَمَّدٍ عَن عُثْمَانَ‌ بْنِ‌ عِيسَى عَنْ‌ سَمَاعَةَ‌ بْنِ‌ مِهْرَانَ‌؛ قَالَ‌: سَأَلْتُهُ‌ عَنِ‌ الْجَارِيَةِ‌ الْبِكْرِ أَوَّلَ‌ مَا تَحِيضُ‌ فَتَقْعُدُ فِي الشَّهْرِ يَوْمَيْنِ‌ وَ فِي الشَّهْرِ ثَلاَثَةَ‌ أَيَّامٍ‌ يَخْتَلِفُ‌ عَلَيْهَا لاَ يَكُونُ‌ طَمْثُهَا فِي الشَّهْرِ عِدَّةَ‌ أَيَّامٍ‌ سَوَاءً‌، قَالَ‌ فَلَهَا أَنْ‌ تَجْلِسَ‌ وَ تَدَعَ‌ الصَّلاَةَ‌ مَا دَامَتْ‌ تَرَى الدَّمَ‌ مَا لَمْ‌ يَجُزِ الْعَشَرَةَ‌ فَإِذَا اتَّفَقَ‌ شَهْرَانِ‌ عِدَّةَ‌ أَيَّامٍ‌ سَوَاءً‌ فَتِلْكَ‌ أَيَّامُهَا»[2] .

 

گفته‏اند که تعبیر «تری الدم» که در روایت مذکور، آمده است در این ظهور دارد که ملاک برای حکم به حیضیّت خون، این است که زن خون را ببیند و این دیدن، زمانی است که خون از فرج خارج شود و او خون را مشاهده کند نه اینکه اگر پنبه یا انگشتش را داخل فرج ببرد و بیرون آورد و ببیند که خون به پنبه یا انگشتش اصابت کرده است نیز گفته شود که خون را دیده است چرا که دیدن خون به این صورت، با ظاهر رؤیت نمی‏سازد.

 

روایت دوم: عَنْ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ إِبْرَاهِيمَ‌ عَنْ‌ أَبِيهِ‌ عَنِ‌ اِبْنِ‌ أَبِي عُمَيْر عَنْ‌ يُونُسَ‌ بْنِ‌ يَعْقُوبَ؛‌ قَالَ‌: قُلْتُ‌ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ:‌ الْمَرْأَةُ‌ تَرَى الدَّمَ‌ ثَلاَثَةَ‌ أَيَّامٍ‌ أَوْ أَرْبَعَةً‌، قَالَ‌: «تَدَعُ‌ الصَّلاَة»[3].

 

در این روایت نیز رؤیت خون، ملاک برای حکم به حیضیّت آن قرار داده شده است و رؤیت و دیدن، ظهور در این دارد که خون از فرج خارج شده باشد.

 

روایت سوم: عَنْ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ إِبْرَاهِيم عَنْ‌ أَبِيهِ‌ عَنْ‌ إِسْمَاعِيلَ‌ بْنِ‌ مَرَّارٍ عَنْ‌ يُونُسَ‌ عَنْ‌ بَعْضِ‌ رِجَالِهِ‌ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌؛ قَالَ‌ فِي حَدِيثٍ‌: «فَإِذَا رَأَتِ‌ الْمَرْأَةُ‌ الدَّمَ‌ فِي أَيَّامِ‌ حَيْضِهَا تَرَكَتِ‌ الصَّلاَةَ‌ فَإِنِ‌ اسْتَمَرَّ بِهَا الدَّمُ‌ ثَلاَثَةَ‌ أَيَّامٍ‌ فَهِيَ‌ حَائِضٌ‌ وَ إِنِ‌ انْقَطَعَ‌ الدَّمُ‌ بَعْدَ مَا رَأَتْهُ‌ يَوْماً أَوْ يَوْمَيْنِ‌ اغْتَسَلَتْ‌ وَ صَلَّتْ‌»[4].

 

با توجه به سه روایت مذکور، ملاک برای حکم به حیضیت خون، دیدن و رؤیت خون است و رؤیت خون ظهور در خروج خون از فرج دارد.

 

اشکال آیت الله تبریزی (ره) بر استناد به روایات مذکور

 

آیت الله تبریزی (ره) استدلال مستند به روایات را که حیضیّت خون را متوقف بر دیدن و خروج خون از فرج دانسته است، مورد خدشه قرار داده است و گفته است که رؤیت خون به خونی که از فضای فرج خارج شده است اختصاص ندارد، بلکه خونی که داخل فضای فرج باشد را نیز شامل می‏شود، کما اینکه مراد از رؤیت طُهر در روایات وارده در رابطه با رؤیت طُهر [که در باب17 از ابواب حیض کتاب وسائل الشیعة آمده است]، طُهر خارجی نیست، بلکه مراد از آن، عدم بقاء خون در فرج است و این قرینه بر این است که رؤیت، منحصر به خروج خون از فرج نیست.[5]

 

«الحمدلله رب العالمین»

 



[1]. حکیم طباطبایی، محسن، مستمسک العروة الوثقی، ج3، ص167.

[2]. حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الحیض، باب14، ص305، ح1.

[3]. همان، ح2.

[4]. همان، ح3.

[5]. تبریزی، جواد، تنقیح مبانی العروة، ج6، ص31.

 

Please publish modules in offcanvas position.