درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: احکام غسل جنابت تاریخ: 14 اسفند 1400 موضوع جزئی: عدم شرطیت استبراء به بول، در صحت غُسل مصادف با: 2 شعبان 1443 سال تحصیلی: 1401-1400 جلسه: 69 |
خلاصه جلسه گذشته
بحث در مسأله 685 بود. عرض شد که به نظر مرحوم سید (ره)، استبراء به بول، قبل از غسل، شرط برای صحت غسل نیست و تنها فایده استبراء به بول این است که اگر رطوبت مشتبه به مَنی از شخص خارج شود، غسل واجب نیست پس، اگر شخص استبراء نکند و غسل کند و نماز بخواند و بعد از خواندن نماز مَنی یا رطوبت مشتبه به مَنی از او خارج شود، نمازش باطل نمیشود ولی غسل به خاطر آنچه که بعداً میآید، واجب میشود.
در ادامه عرض شد که بعضی معتقدند که استبراء به بول، قبل از غسل، شرط است و برای سخن خود به روایاتی، استناد کردهاند که روایت ذیل از جمله آن روایات است؛
صحیحه محمد بن مسلم: عَنْ مُحَمَّدٍ يَعْنِي ابْنَ مُسْلِمٍ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الرَّجُلِ يَخْرُجُ مِنْ إِحْلِيلِهِ بَعْدَ مَا اغْتَسَلَ شَيْءٌ، قَالَ: «يَغْتَسِلُ وَ يُعِيدُ الصَّلَاةَ إِلَّا أَنْ يَكُونَ بَالَ قَبْلَ أَنْ يَغْتَسِلَ فَإِنَّهُ لَا يُعِيدُ غُسْلَهُ»[1].
گفتهاند که از این روایت استفاده میشود که اگر استبراء به بول، قبل از غُسل شرط نبود، وجهی برای امر به اعاده غسل و نماز نبود پس، از امر به اعاده غسل و نماز استفاده میشود که استبراء به بول، قبل از غسل شرط است.
اشکالِ استدلال به روایت مذکور
اشکالی که وارد است این است که محمد بن مسلم همین روایت را در جای دیگری به صورت ذیل روایت کرده است؛
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ؛ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع): «مَنِ اغْتَسَلَ وَ هُوَ جُنُبٌ قَبْلَ أَنْ يَبُولَ ثُمَّ يَجِدُ بَلَلًا فَقَدِ انْتَقَضَ غُسْلُهُ وَ إِنْ كَانَ بَالَ ثُمَّ اغْتَسَلَ ثُمَّ وَجَدَ بَلَلًا فَلَيْسَ يَنْقُضُ غُسْلَهُ وَ لَكِنْ عَلَيْهِ الْوُضُوءُ لِأَنَّ الْبَوْلَ لَمْ يَدَعْ شَيْئاً»[2].
در روایت مذکور، تعبیر «انتقض» آمده است و معنای انتقاض، این است که غسلی که شخص قبل از بول کردن، انجام داده است، صحیح واقع شده است مگر اینکه جنابت جدیدی رُخ دهد که در این صورت، غسل نقض میشود و لذا اگر شخص، بعد از خروج مَنی، بول نکند و غسل کند، غسلش صحیح است، لکن اگر بعد از غُسل رطوبتی از او خارج شود که مشتبه به مَنی باشد، غسلش نقض میشود.
با این توضیحی که داده شد، امر به اعاده نماز که در روایت اولِ محمد بن مسلم آمده است بر موردی حمل میشود که شخص غسل کرده و سپس رطوبت مشتبهه از او خارج شده است و سپس او نماز خوانده است که چون نمازش را بعد از خروج رطوبت خوانده است باید آن را اعاده کند، بنابراین، غسلی که شخص، قبل از استبراء به بول انجام میدهد صحیح است چون نقض غسل، در موردی صدق میکند که غسل به صورت صحیح محقق شده باشد و این، منافات دارد با اینکه گفته شود که اگر استبراءِ به بول، شرط صحت غسل نبود، وجهی برای امر به اعاده غسل و نماز نبود.
لکن این توهم به وجود آمده است که از مقتضای تعدادی از روایات، بطلان غسل به یکباره استفاده میشود، یعنی بر فرض عدم بول، غسل به کلی باطل میشود که روایات ذیل از آن جملهاند؛
روایت اول: عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيٍّ الْحَلَبِيِّ؛ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الرَّجُلِ يَغْتَسِلُ، ثُمَّ يَجِدُ بَعْدَ ذَلِكَ بَلَلًا وَ قَدْ كَانَ بَالَ قَبْلَ أَنْ يَغْتَسِلَ، قَالَ: «لِيَتَوَضَّأْ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ بَالَ قَبْلَ الْغُسْلِ فَلْيُعِدِ الْغُسْلَ»[3].
در روایت مذکور، از امام صادق (ع) در رابطه با شخصی که غسل میکند، سپس رطوبتی را میبیند و قبل از اینکه غسل کند، بول کرده است، سؤال شده است، آن حضرت (ع) در پاسخ فرموده است که وضو میگیرد و اگر قبل از غسل، بول نکرده باشد، غسلش را اعاده میکند.
روایت دوم: موثقه سماعه: عَنْ سَمَاعَةَ؛ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُجْنِبُ ثُمَّ يَغْتَسِلُ قَبْلَ أَنْ يَبُولَ فَيَجِدُ بَلَلًا بَعْدَ مَا يَغْتَسِلُ، قَالَ: «يُعِيدُ الْغُسْلَ فَإِنْ كَانَ بَالَ قَبْلَ أَنْ يَغْتَسِلَ فَلَا يُعِيدُ غُسْلَهُ وَ لَكِنْ يَتَوَضَّأُ وَ يَسْتَنْجِي»[4].
گفته شده است که در دو روایتِ مذکور، به اعاده غُسل، در فرضی که شخص، قبل از غسل بول نکرده باشد و بعد از غسل از او رطوبتی خارج شود، حکم شده است و از این فهمیده میشود که غسل به طور کلی باطل است، نه اینکه غسل صحیح واقع شده است و بعد از خروج رطوبت، منقضی شده است و الا صحیح نبود که به اعاده غسل حکم شود زیرا مفروض این است که خروج رطوبت مشتبهه، جنابت جدیدی است که غسل جدیدی را اقتضا میکند، نه اینکه غسلِ اول اعاده شود.
توضیح اینکه در دو روایت مذکور، آمده است که اگر شخص قبل از غسل، بول کند و بعد از غسل، رطوبتی از او خارج شود، لازم نیست که غسلش را اعاده کند و از این فهمیده میشود که اگر قبل از غسل، بول نکند و بعد از غسل رطوبتی از او خارج شود، غسلش باطل میشود زیرا اگر غسلی که قبل از استبراءِ به بول انجام داده است، صحیح باشد و رطوبت مشتبهی که خارج شده است، جنابت جدید باشد، تعبیر به اعاده غسل صحیح نیست زیرا سبب جدید، مستدعی اتیان عمل از ابتدا است و صحیح نیست که گفته شود که موجب اعاده عمل میشود، پس امر به اعاده غسل، کاشف از این است که رطوبتِ مشتبهی که قبل از بول و بعد از غسل از انسان خارج میشود سبب جدیدی نیست و همانا این امر به اعاده، کاشف از فساد غسلی که قبل از بول واقع شده، میباشد.
لکن، عرض میشود که کبری هرچند که صحیح است، چون سبب جدید، ایجاد مأمورٌبه جدید را میطلبد، یعنی چون سبب، تجدید شده است، مأمورٌبه نیز باید تجدید شود و سخن از مسأله اعاده نباید مطرح شود بنابراین، تعبیر به اعاده در هنگامی که سبب جدید بیاید، صحیح نیست، بلکه با حدوث سبب جدید، مأمورٌبه جدید که عبارت از غُسل است، میآید.
اما میتوان گفت که این کبری که مطرح شد بر مانحنفیه منطبق نیست چون غسل، واجب نفسی نیست، بلکه غسل، شرط مقارن نماز است، یعنی چون شخص میخواهد نماز بخواند باید غسل کند بنابراین، شخص قبل از خواندن نماز، به داعی اینکه نماز را با طهارت اتیان کند، غسل میکند. پس اگر کسی بدون اینکه بول کند، غسل کند و غرض از آن حاصل نشود [، یعنی بعد از غسل نماز نخوانَد] و سپس رطوبت مشتبه به مَنی از او خارج شود، چون جنابت جدیدی بین غسل و نماز به وجود آمده است باید غسل کند تا بتواند غرض را که خواندن نماز است، تحصیل کند، در این صورت، صحیح است که گفته شود: «أعِد غسلک»؛ غسلت را اعاده کن و گفتن «أعِد» به این معنا نیست که غسلی که شخص، قبل از خروج رطوبت مشتبه انجام داده است، باطل شده است، بلکه به این خاطر است که غرض که نماز خواندن است با غسلی که شخص انجام داده بوده است، حاصل نشده است.
اخبار مستفیضهای که به اعاده وضو، در صورتی که خواب بر انسان غالب شده باشد یا بعد از وضو، یکی از نواقض وضو رُخ داده باشد، دلالت دارند نیز مؤید مطلب مذکور، میباشند، همچنین اخباری که بر این دلالت دارند که وضو به خاطر خوندماغ کردن، اعاده نمیشود نیز مؤید مطلب ذکر شده، میباشند زیرا جا ندارد که توهم شود که عدم خواب، شرط برای صحت وضو است، پس امر به اعاده وضو در صورت غلبه خواب، کاشف از فساد وضو نیست، بلکه امر به اعاده وضو، به خاطر عدم ترتّب غرض (نماز خواندن) بر وضو است، پس هیچ کدام از ادلهای که بر اشتراط استبراء به بول قبل از غسل اقامه شدهاند، تمام نیستند، در نتیجه استبراء به بول، شرط صحت غسل نمیباشد، بلکه استبراء به بول، مستحب است.
«الحمدلله رب العالمین»
[1]. وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الجنابة، باب36، ص251، ح6.
[2]. همان، ح7.
[3]. همان، ص250، ح1.
[4]. همان، ص251، ح8.