فصلٌ فی أحکام الجبائر 99/03/031

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ فی أحکام الجبائر                                                               تاریخ: 31 خرداد 1399

موضوع جزئی: فرق بین جبیره محل غَسل با جبیره محل مسح                                                        مصادف با: 28 شوال 1441

سال تحصیلی: 99-98                                                                                                        جلسه: 61

 

 

 

 

 

 

 

خلاصه جلسه گذشته

 

بحث در فرق‏های بین جبیره محل غَسل و جبیره محل مسح بود. عرض شد که به نظر مرحوم سید (ره) بین این دو، فرق‏های چندگانه‏ای وجود دارد که در جلسات گذشته به چهار فرق در این رابطه اشاره شد.

 

فرق چهارم این بود که اگر جبیره در محل غَسل باشد، مسح باید همه محل را فرا بگیرد، مگر فواصلی بین جبیره وجود داشته باشد که مثلاً به خاطر دوختن یا بستن جبیره ایجاد شده باشد که در این صورت، مسح آن فواصل لازم نیست و همین که عرفاً گفته شود استیعاب صورت گرفته و همه جبیره مسح شده است، کفایت می‏کند، اما اگر جبیره در محل مسح باشد، مسمّای مسح کفایت می‏کند و استیعاب لازم نیست، یعنی لازم نیست که همه جبیره مسح کشیده شود.

 

مرحوم آیت الله حکیم (ره) و مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری (ره) فرموده‏اند که در صورتی مسمّای مسح در جبیره در محل مسح کفایت می‏کند که در فرض مسح بر بشره نیز مسمّای مسح کفایت کند که اگر در باب مسح بر بشره، مثل مسح بر خودِ سر، صدق مسمّای مسح کافی باشد در مسح بر جبیره‏ای که روی سر قرار داده شده است نیز صدق مسمّای مسح کفایت می‏کند، همچنین، در مسح بر عرض پا، مسمّای مسح کفایت می‏کند، ولی در مسح بر طول پا، مسمّای مسح کفایت نمی‏کند بنابراین، اگر شخص بخواهد بر جبیره‏ای که روی پا قرار گرفته است مسح کند باید از نظر طول مقدار مورد نظر را مسح بکشد و صرف مسمّای مسح کافی نیست.

 

ادامه مسأله 620: «الخامس؛ أنّ في الأُولى الأحسن أن يصير شبيهاً بالغسل في جريان الماء، بخلاف الثانية، فالأحسن فيها أن لا يصير شبيهاً بالغسل؛ السادس؛ أنّ في الاولى لايكفي مجرّد إيصال النداوة، بخلاف الثانية، حيث إنّ المسح فيها بدل عن المسح الذي يكفي فيه هذا المقدار؛ السابع؛ أنّه لو كان على الجبيرة رطوبة زائدة لا يجب تجفيفها في الأُولى، بخلاف الثانية؛ الثامن؛ أنّه يجب مراعاة الأعلى فالأعلى في الأُولى دون الثانية؛ التاسع؛ أنّه يتعيّن في الثانية إمرار الماسح على الممسوح، بخلاف الأُولى، فيكفي فيها بأيّ وجه كان»[1].

 

فرق پنجم، این است که در مسح بر جبیره در محل غَسل بهتر این است که مسح به گونه‏ای باشد که در جریان آب شبیه به غَسل باشد به خلاف موردی که مسح بر جبیره در محل مسح باشد که در آنجا بهتر این است که مسح شبیه به غَسل نباشد، بلکه به خود مسح شبیه باشد و به غَسل نزدیک نباشد.

 

به نظر می‏رسد که سخن مرحوم سید (ره) در فرق پنجم، در صحت وضو معتبر نباشد چون غَسل غیر از مسح است و روایاتی که در باب احکام جبائر وارد شده‏اند به شستن امر نکرده‏اند، بلکه در آن روایات به مسح بر جبیره امر شده است لذا وقتی مأمورٌبه مسح بر جبیره باشد و غَسل بر جبیره نباشد بنابراین، فرق نمی‏کند که جبیره در محل غَسل باشد یا در محل مسح باشد لذا در هر دو صورت، مسح بر جبیره کفایت می‏کند و نیازی نیست که مسح بر جبیره در محل غَسل شبیه غَسل باشد، بلکه شاید بتوان گفت که اگر مسح شبیه به غَسل بشود خلاف احتیاط است چون مأمورٌبه این است که باید بر روی جبیره مسح شود و اصلاً تعبیر غَسل نیامده است، در حالی که اگر نظر شارع این بود که در جبیره در محل غَسل، مسح بر جبیره باید شبیه غَسل باشد باید از واژه غَسل استفاده می‏کرد و از واژه مسح استفاده نمی‏کرد، در صورتی که شارع از واژه مسح استفاده کرده است و این، نشان‏گر این است که نیازی نیست که مسح شبیه به غَسل باشد.

 

فرق ششم، این است که  در مسح بر جبیره در محل غَسل، مجرد رساندن رطوبت کفایت نمی‏کند، به خلاف موردی که مسح بر جبیره در محل مسح باشد که در این مورد، مجرد رساندن رطوبت کافی است چون مسح در این فرض، بدل از مسحی است که مجرد رساندن رطوبت در آن کافی است، یعنی همان‏طور که در مسح بر بشره مجرد رساندن رطوبت کافی است در بدل آن نیز که مسح بر جبیره محل مسح باشد، مجرد رساندن رطوبت کفایت می‏کند.

 

دلیل کلام مرحوم سید (ره) در فرق ششم این است که چون مبدَل در حکم مبدل‏منه است در موردی که مسح بر جبیره در محل غَسل باشد مجرد رساندن رطوبت کفایت نمی‏کند زیرا همان‏گونه که در غَسل بشره، مجرد رساندن رطوبت کافی نیست در بدل آن که مسح بر جبیره در محل غَسل باشد نیز مجرد رساندن رطوبت کفایت نمی‏کند و مطرح شدن بحثِ مسح در ادله جبائر، از باب تسهیل می‏باشد که به ادنی مرتبه کشیدن دست بر جبیره که مسح باشد اکتفا شده است بنابراین، اصل این است که مبدل در حکم مبدل‏منه است مگر در موردی که دلیلی بر خلاف آن اقامه شده باشد، این مطلب را مرحوم آیت الله سبزواری (ره) مطرح کرده است، اما مرحوم آیت الله خویی (ره) خلاف این نظر را دارد و معتقد است که در هر دو فرض؛ چه فرضی که مسح بر جبیره در محل غَسل باشد و چه مسح بر جبیره در محل مسح باشد، واژه مسح به کار رفته است بنابراین، فرقی بین این دو فرض نیست، هرچند که مسح به آب در مواضع غَسل مطابق با احتیاط است، یعنی احتیاط مستحب این است که در مسح بر جبیره در محل غَسل به صرف رساندن رطوبت اکتفا نشود، بلکه آب به جبیره برسد.   

 

فرق هفتم، این است که اگر بر جبیره در محل غَسل رطوبتی باشد، واجب نیست که قبل از مسح بر آن، خشک شود، ولی اگر جبیره در محل مسح باشد و رطوبتی در آن باشد باید قبل از مسح خشک شود و سپس بر آن مسح شود.

 

دلیل مطلب مذکورِ در فرق هفتم نیز این است که مبدَل حکم مبدل‏منه را دارد و لذا همان‏گونه که خشک بودن مواضع غَسل لازم نیست، در مسح بر جبیره در محل غَسل نیز خشک کردن رطوبت جبیره لازم نیست و همان‏طور که خشک بودن مواضع مسح لازم است، در مسح بر جبیره در محلِ مسح نیز خشک کردن رطوبت جبیره لازم است.

 

فرق هشتم؛ این است که در مسح بر جبیره در محل غَسل، مراعات از بالا به پایین کشیدن، لازم است، ولی در مسح بر جبیره در محل مسح، لازم نیست که مسح از بالا به پایین باشد.

 

دلیل این مطب نیز همان‏طور که به آن اشاره شد این است که مبدَل حکم مبدل‏منه را دارد.

 

فرق نهم؛ این است که در مسح بر جبیره در محل مسح، لازم است که دست بر روی جبیره کشیده شود، ولی در مسح بر جبیره در محل غَسل، کشیدن دست بر جبیره لازم نیست، بلکه مسح به هر نحوی که انجام شود، کفایت می‏کند.

 

دلیل این مطلب نیز این است که جبیره حکم محل را دارد و مبدَل حکم مبدل‏منه را دارد و همان‏گونه که در مسح بر بشره لازم است که دست بر محل مسح کشیده شود و اگر دست بر محل مسح گذاشته شود و آن محل کشیده شود، اشکال دارد، در صورتی که جبیره در محل مسح باشد نیز باید دست بر روی جبیره کشیده شود، ولی در مسح بر جبیره در محل غَسل، کشیدن دست بر جبیره لازم نیست زیرا همان‏گونه که در غَسل بشره کشیدن دست بر موضع غَسل لازم نیست، بلکه می‏توان دستی که با آن آب ریخته شده را ثابت نگه داشت و دست دیگر را از زیر آن کشید، در مسح بر جبیره در محل غَسل نیز می‏توان دست را روی جبیره نگه داشت و موضع جبیره را زیر دست کشید و مشکلی ندارد.

 

«الحمدلله رب العالمین»

 



[1]. سید محمدکاظم، طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص266.

 

Please publish modules in offcanvas position.