درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصلٌ فی أحکام الجبائر تاریخ: 27 خرداد 1399 موضوع جزئی: فرق بین جبیره محل غَسل با جبیره محل مسح مصادف با: 24 شوال 1441 سال تحصیلی: 99-98 جلسه: 60 |
ادامه مسأله 620: «الثالث؛ أنّه يتعيّن في الثانية كون المسح بالرطوبة الباقية في الكفّ و بالكفّ و في الاولى يجوز المسح بأيّ شيء كان و بأيّ ماء و لو بالماء الخارجي؛
الرابع؛ أنّه يتعيّن في الأُولى استيعاب المحلّ إلّا ما بين الخيوط و الفُرَج و في الثانية يكفي المسمّى»[1].
بحث در فرقهای بین جبیره محل غَسل و جبیره محل مسح بود. عرض شد که به نظر مرحوم سید (ره) بین این دو، فرقهای چندگانهای وجود دارد که در جلسه گذشته به دو فرق در این رابطه اشاره شد.
فرق سوم، این است که در رابطه با مسح بر جبیرهای که در محل مسح است، شخص باید با رطوبتی که در کف دست باقیمانده است بر جبیره موجود در محل مسح، مسح کند و مسح نیز باید با کف دست انجام شود، ولی در رابطه با مسح بر جبیرهای که در محل غَسل است، لازم نیست که شخص حتماً با کف دست، مسح کند، همچنین، لازم نیست که مسح با رطوبت باقیمانده در کف دست انجام شود، بلکه مسح با هر آبی جایز است، هرچند که با آب غیر وضو باشد.
دلیل فرق سومی که در کلام مرحوم سید (ره) آمده است، این است که آنچه به حسب ارتکاز عرفی از اخبار استفاده میشود این است که جبیره بدل از بشره است، یعنی زمانی که شخص بر روی جبیره مسح میکند، گویا بر روی خود دست مسح میکشد لذا جبیره که بدل است همان حکم بشره که مبدلمنه است را دارد بنابراین اگر مبدلمنه عضوی، مثل دست باشد که باید شسته شود، بدل آن جبیرهای است که بر محل غَسل نهاده شده است و اگر مبدلمنه عضوی، مثل پا باشد که باید مسح شود، بدل آن جبیرهای است که بر محل مسح نهاده شده است بنابراین، جبیره بدل از بشره است و لذا همانگونه که مسح بر بشره حتماً باید با رطوبت باقیمانده در کف دست و به وسیله کف دست باشد، مسح بر جبیره نیز که بدل از مسح بر بشره است نیز حتماً باید با رطوبت باقیمانده در کف دست و به وسیله کف دست باشد، در روایت زراره [عَنْ زُرَارَةَ؛ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع): «إِنَّ اللَّهَ وَتْرٌ يُحِبُّ الْوَتْرَ فَقَدْ يُجْزِيكَ مِنَ الْوُضُوءِ ثَلَاثُ غُرُفَاتٍ؛ وَاحِدَةٌ لِلْوَجْهِ وَ اثْنَتَانِ لِلذِّرَاعَيْنِ وَ تَمْسَحُ بِبِلَّةِ يُمْنَاكَ نَاصِيَتَكَ وَ مَا بَقِيَ مِنْ بِلَّةِ يُمْنَاكَ ظَهْرَ قَدَمِكَ الْيُمْنَى وَ تَمْسَحُ بِبِلَّةِ يُسْرَاكَ ظَهْرَ قَدَمِكَ الْيُسْرَى»[2].] نیز به همین نکته اشاره شده است که با رطوبت باقیمانده در کف دست باید سر و پاها مسح شوند.
در رابطه با مسح بر جبیرهای که بر موضع غَسل نهاد شده است نیز مطلب از همین قرار است، یعنی همانگونه که در شستن مواضع غَسل لازم نیست که غَسل حتماً با رطوبت کف دست باشد و همچنین، لازم نیست که غَسل حتماً به وسیله کف دست باشد، در مسح بر جبیرهای که بدل از غَسل بشره است نیز لازم نیست که مسح حتماً با رطوبت باقیمانده در کف دست و به وسیله کف دست باشد، بلکه اگر مسح با رطوبت خارجی و به وسیله غیر کف دست نیز باشد کفایت میکند.
فرق چهارم، این است که اگر جبیره در محل غَسل باشد، مسح باید همه محل را فرا بگیرد، مگر فواصلی بین جبیره وجود داشته باشد که مثلاً به خاطر دوختن یا بستن جبیره ایجاد شده باشد که در این صورت، مسح آن فواصل لازم نیست و همین که عرفاً گفته شود استیعاب صورت گرفته و همه جبیره مسح شده است، کفایت میکند، اما اگر جبیره در محل مسح باشد، مسمّای مسح کفایت میکند و استیعاب لازم نیست، یعنی لازم نیست که همه جبیره مسح کشیده شود.
دلیل کلام مرحوم سید (ره) در رابطه با فرق چهارم این است که جبیره حکم محل خود را دارد، یعنی جبیره که بدل است حکم مبدلمنه را دارد لذا اگر مبدلمنه، موضعی از مواضع غَسل باشد، جبیرهای که بر آن موضع نهاده شده است نیز حکم همان را دارد بنابراین، همانگونه که هنگام شستن آن موضع، استیعاب لازم است و آب باید همه عضو را فرا گیرد، هنگامی که جبیره بر آن نهاده شده است نیز مسح بر جبیره باید به گونهای باشد که همه آن جبیره را فرا گیرد و اگر مبدلمنه، موضعی از مواضع مسح باشد، جبیرهای که بر آن موضع نهاده شده است نیز حکم همان را دارد بنابراین، همانگونه که هنگام مسح آن موضع، استیعاب لازم نیست و لازم نیست که مسح، همه عضو را فرا گیرد، هنگامی که جبیره بر آن نهاده شده است نیز لازم نیست که مسح، همه جبیره را فرا گیرد، بلکه مسمّای مسح کفایت میکند.
«الحمدلله رب العالمین»
[1]. سید محمدکاظم، طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص266.
[2]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب31، ص436، ح2.