فصلٌ فی أحکام الجبائر 99/03/19

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ فی أحکام الجبائر                                                               تاریخ: 19 خرداد 1399

موضوع جزئی: کفایت أقل غَسل در وضوگرفتن                                                                           مصادف با: 16 شوال 1441

سال تحصیلی: 99-98                                                                                                         جلسه: 55

 

 

 

 

 

 

 

مسأله 615: «قد عرفت أنّه يكفي في الغسل أقلّه؛ بأن يجري الماء من جزء إلى جزء آخر و لو بإعانة اليد، فلو وضع يده في الماء و أخرجها و مسح بما يبقى فيها من الرطوبة محلّ الغسل يكفي و في كثير من الموارد هذا المقدار لا يضرّ، خصوصاً إذا كان بالماء الحار و إذا أجرى الماء كثيراً يضرّ فيتعيّن هذا النحو من الغسل و لا يجوز الانتقال إلى حكم الجبيرة، فاللازم أن يكون الإنسان ملتفتاً لهذه الدقّة»[1].

 

مرحوم سید (ره) نوشته است که به تحقیق فهمیدی- قبلاً در مسائل مربوط به شستن صورت این بحث مطرح شد- که در شستن [مواضع وضو]، أقل آن کفایت می‏کند، به این نحو که آب از جزئی به جزء دیگر جریان پیدا کند، هرچند که این جریان به کمک دست باشد، پس اگر شخص دستش را در آب بگذارد و خارج کند و سپس با رطوبتی که در دست باقی مانده است بر محل شستن [از صورت و دست‏ها] بکشد، کفایت می‏کند و در بسیاری از موارد [که شخص خیال می‏کند که رساندن آب به اعضای وضو برایش ضرر دارد] این مقدار ضرری نمی‏زند [لذا به همین مقدار اکتفا می‏کند و نیازی به جریان آب کثیر بر مواضع وضو نیست تا ضرر در پی داشته باشد]، خصوصاً اگر آبی که استفاده می‏کند، گرم باشد و اگر جاری کردن آب زیاد بر اعضای وضو، ضرر می‏زند، پس این نحو از شستن [، یعنی دست را در آب گذاشتن و با رطوبت آن بر محل شستن، دست کشیدن]، متعیّن می‏شود و انتقال به حکم جبیره و وضوی جبیره‏ای گرفتن، جایز نمی‏باشد، پس لازم است که انسان نسبت به این دقت [که کجا حکم جبیره دارد و کجا حکم جبیره را ندارد و هنوز زمینه برای وضوگرفتن باقی است]، توجه داشته باشد.

 

سؤال: آیا مسح و کشیدن دست مرطوب از غَسل و شستن، کفایت می‏کند یا کفایت نمی‏کند؟ یعنی آیا مسح به نحو مذکور، جایگزین غَسل می‏شود یا نمی‏شود؟

 

نظر مرحوم سید (ره) این است که چون اقل مراتبِ غَسل عبارت از انتقال آب از جزئی به جزء دیگر است، بنابراین، مسح با رطوبت دست از غَسل و شستن، کفایت می‏کند و مشکلی ندارد.

 

عده‏ای، از جمله مرحوم آیت الله خویی (ره) گفته است که تصویری که مرحوم سید (ره) در مسأله مورد بحث (مسأله 615) ارائه کرده است، مبنی بر اینکه شخص دست خود را در آب قرار دهد و سپس از آب خارج کند و با رطوبتی که در آن باقی مانده است بر موضع وضو بکشد، مورد اشکال است زیرا کشیدن دست با رطوبتی که در آن باقی مانده است، مسح است و عنوان غَسل بر آن صدق نمی‏کند.

 

به نظر مرحوم آیت الله خویی (ره)، مراد شارع مقدس از اینکه به غَسل امر کرده است و فرموده است: «...فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ...»[2]، احداث غَسل است، یعنی منظور شارع این است که شخص متوضّی، غَسل را احداث کند، اما غَسل به حسب بقاء، غَسل احداثی نیست، بلکه غَسل بقائی است و در امتثال تکلیف کفایت نمی‏کند و در فرض مورد بحث، مکلّف در گام اول که دستش را در آب قرار داده است، احداث غَسل کرده است، لکن بعد که با رطوبت آن می‏خواهد مواضع غَسل را مسح کند، مسح با رطوبت است و عنوان غَسل بر آن صدق نمی‏کند و لذا مسح با آن رطوبت، ابقاء غَسل حادث است و در واقع احداث مسح است و احداث غَسل نیست لذا کفایت نمی‏کند.

 

به نظر می‏آید که مرحوم آیت الله خویی (ره) اصل مسأله که انتقال آب از جزئی به جزء دیگر مشکلی ندارد را قبول دارد، اما تصویری که مرحوم سید (ره) ارائه کرده است [که شخص دست خود را در آب قرار دهد و سپس از آب خارج کند و با رطوبت آن بر موضع وضو بکشد] که در عمل صدق غَسل نمی‏کند، بلکه صدق مسح می‏کند را قبول ندارد و فرموده است که عمل به این نحو از مأمورٌبه شارع [که امر به غَسل کرده است] خارج است.

 

مرحوم آیت الله خویی (ره) در ادامه فرموده است که سابقاً در بحث از غَسل وجه گفته شد که غَسل عبارت از جریان آب از جزئی به جزء دیگر است و جریان آب با کشیدن و مسح دست مرطوب، هم‏خوانی ندارد و مسح دست مرطوب بر موضع وضو را شامل نمی‏شود و نسبت بین غَسل و مسح، عموم و خصوص من وجه است چون معنای مسح عبارت از این است که ماسح با رطوبتی که در دستش هست بر ممسوح [محل مورد نظر]، مسح کند و این دو [، یعنی غَسل و مسح] در مقابل هم قرار دارند و نمی‏شود که مسح را جایگزین غَسل کرد و خداوند متعال نیز عملاً غَسل را در مقابل مسح قرار داده است و فرموده است: «...فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ...»[3] و شارع مقدس امر به غَسل را جدای از امر به مسح آورده است لذا هیچ‏یک از غَسل و مسح از یکدیگر کفایت نمی‏کنند. همچنین، در لغت نیز معنای غَسل که عبارت از جاری کردن آب از جزئی به جزء دیگر است بر مسح با رطوبت صدق نمی‏کند، پس مسحِ با رطوبت از مأمورٌبه که غَسل است، مجزی نیست، کما اینکه در باب جبیره اگر به جای مسح بر جبیره، غَسل کند، مجزی نیست. بنابراین، عنوان غَسل شامل مسح با رطوبت نمی‏شود و مسح با رطوبت دست، مجزی از غَسل نیست.

 

«الحمدلله رب العالمین»

 



[1]. همان، ص265.

[2]. «المائدة»:6.

[3]. همان.

 

Please publish modules in offcanvas position.