درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری موضوع کلی: احکام النجاسةتاریخ: 23 فروردین 1393 سال:پنجم جلسه: 70 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
خلاصه جلسه گذشته:
گفتیم اگر فردی از روی فراموشی با لباس یا بدن نجس نماز خواند و بعد از نماز متوجه شد بدن یا لباسش نجس بوده ولی با همان بدن یا لباس نجس نماز خوانده سؤال این استنماز چنین شخصی چگونه است؟ آیا واجب است در وقت اعادها و در خارج وقت قضا کند یا اعاده و قضا ندارد؟
گفتیم سه قول در مسئله وجود دارد:
قول اول: قول مشهور قدما معتقدند وظیفه چنین شخصی اعاده در وقت و قضا در خارج وقت است که نوعاً رسالههای عملیه نیز به همین قول فتوی دادهاند.
قول دوم:اعاده و قضا واجب نیست مطلقا.
قول سوم: قائلین به این قول بین وقت و خارج وقت تفصیل داده و فرمودهاند: اگر در داخل وقت متوجه شد و التفات پیدا کرد باید اعاده کند و اگر در خارج وقت متوجه شد قضا لازم ندارد.
قول مشهور را بررسی کردیم اما نسبت به قول دوم که قائل به عدم قضا و اعاده هستند با توجه به روایاتی که ذکر شد نتیجه این میشود که این قول، صحیح نیست.
بررسی قول سوم:
به نظر می رسد این قول نیز جایگاهی ندارد مگر اینکه کسی بگوید در مقام جمع بین دو طایفه از اخبار میتوان قائل به تفصیل شد و اخباری که میگوید اعاده لازم است را حمل کنیم براینکهمنظور اعاده در وقت است و آن دسته از اخباری که نفی اعاده را بیان میکنند حمل کنیم بر اینکهمنظور، خارج وقت میباشد، یعنی قضا لازم نیست.
اما مشکل این است که این جمع، جمع تبرعی است نه عرفی و شاهدی برای این جمع وجود ندارد بنابراین هر جا شاهد و قرینهای بر جمع وجود داشت میتوان جمع را انجام داد اما در جایی که شاهد و قرینهای بر جمع وجود نداشته باشد که ما نحن فیه هم چنین است، جمع تبرعی میباشد.
جمع عرفی در جایی جریان دارد که ما دو تا لفظ داشته باشیم که یکی از این دو لفظ ظهور در یک معنا داشته باشد و یک لفظ دیگر ظهور در معنای دیگر داشته باشد و قرینهای در هر کدام وجود داشته باشد که ما مثلاً نسبت به یکی مرتکب خلاف ظاهر شویم و بر اساس خلاف ظاهر عمل کنیم؛ مثلاً در نیابت که ما دو تا لفظ داریم یک لفظ ظهور دارد در یک معنا اما لفظ دیگر نص هست در معنای دیگر در این صورت ما نص را قرینه قرار میدهیم و در ظهور تصرف میکنیم و از ظهور آن صرف نظر میکنیم، اگر کلامی نص در یک معنایی و کلام دیگر ظهور در معنایی دیگر داشته باشدچون نص، صریح در آن معنا میباشد ولی در مورد ظهور احتمال یک معنایی دیگر نیز وجود دارد ما نص را میگیریم و به قرینه نص در ظهور تصرف میکنیم اما در ما نحن فیه اینچنین نیست، چون در ما نحن فیه ما دو تا لفظ داریم که هر دو لفظ دارای یک معنا هستند و اینچنین نیست که یکی ظاهر و دیگری نص باشد که بتوان در ظاهر تصرف کرد، یعنی آن روایاتی که گفته اعاده لازم است با آن روایاتی که گفته اعاده لازم نیست هر دو یک لفظ هستند، در یک لفظ از «یعید الصلاة» استفاده کرده و در دیگری «لم یعد الصلاة»بکار برده شده لذا در سلب و ایجاب اختلاف دارند و الا در لفظ یکی هستند، در اینجا حمل یک لفظ بر معنایی و دیگری بر معنای دیگر وجود ندارد، اینچینین نسیت که بگوییم یکی نص در آن معنا و دیگری ظهور در معنای دیگر دارد، لذا نمیتوان بین این دو دسته روایت جمع کرد و گفت روایاتی که میگوید اعاده لازم است مربوط به داخل وقت است و جایی که اعاده را لازم نمیداند مربوط به خارج وقت است، چون این جمع، جمع تبرعی است نه عرفی که قابل اعتماد باشد، چون در جمع عرفی گفتیم باید دو لفظ وجود داشته باشد تا بتوانیم در یکی تصرف کنیم در حالی که اینجا یک لفظ بیشتر نیست هر چند در سلب و ایجاب اختلاف دارند، لذا ما نحن فیه محل جمع عرفی نیست بلکه جمع در اینجا تبرعی میباشد که معتبر نیست.
بنابراین قول به تفصیل که در مقابل قول مشهور میباشد صحیح نیست؛چون علاوه بر اینکه جمع عرفی در اینجا ممکن نیست و قرینهای بر چنین جمعی وجود ندارد و جمع تبرعی هم معتبر نیست برخی از اخبار که مربوط به اعاده هست دارای ظهور در قضا و اعاده در خارج وقت میباشد که به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
روایت اول:عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: «سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ احْتَجَمَ فَأَصَابَ ثَوْبَهُ دَمٌ فَلَمْ يَعْلَمْ بِهِ حَتَّى إِذَا كَانَ مِنَ الْغَدِ كَيْفَ يَصْنَعُ فَقَالَ إِنْ كَانَ رَآهُ فَلَمْ يَغْسِلْهُ فَلْيَقْضِ جَمِيعَ مَا فَاتَهُعَلَى قَدْرِ مَا كَانَ يُصَلِّي وَ لَا يُنْقَصُ مِنْهُ شَيْءٌوَ إِنْ كَانَ رَآهُ وَ قَدْ صَلَّى فَلْيَعْتَدَّ بِتِلْكَ الصَّلَاةِ ثُمَّ لْيَغْسِلْهُ».[1]
راوی میگوید:از امام کاظم (ع) در مورد شخصی که حجامت کرده وخون به لباسش اصابت کرده ولی متوجه اصابت خون به لباسش نشدهو روز بعد از آن اطلاع یافتهسؤال کردم کهوظیفهاش چیست؟ یعنی نسبت به نمازهایی که خوانده تکلیفش چیست؟ امام(ع)فرمودند: اگر دیده بوده و فراموش کرده آن را بشوید بایدهمه آن نمازهایی را که با آن حالت خوانده قضا کند.
این روایت هم شامل خارج وقت میشود و هم داخل وقت را در بر میگیرد. پس این ناقض قول سوم یعنی قائلین به تفصیل میباشد که گفتند خارج وقت قضا لازم ندارد.
روایت دوم: این روایت مویّد روایت اول می باشد.
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قُلْتُ لَهُ الدَّمُ يَكُونُ فِي الثَّوْبِ عَلَيَّ وَ أَنَا فِي الصَّلَاةِ قَالَ:«إِنْ رَأَيْتَهُ وَ عَلَيْكَ ثَوْبٌ غَيْرُهُ فَاطْرَحْهُ وَ صَلِّوَ إِنْ لَمْ يَكُنْ عَلَيْكَ ثَوْبٌ غَيْرُهُفَامْضِ فِي صَلَاتِكَ وَ لَا إِعَادَةَ عَلَيْكَمَا لَمْ يَزِدْ عَلَى مِقْدَارِ الدِّرْهَمِوَ مَا كَانَ أَقَلَّ مِنْ ذَلِكَ فَلَيْسَ بِشَيْءٍرَأَيْتَهُ قَبْلُ أَوْ لَمْ تَرَهُ وَ إِذَا كُنْتَ قَدْ رَأَيْتَهُوَ هُوَ أَكْثَرُ مِنْ مِقْدَارِ الدِّرْهَمِ فَضَيَّعْتَ غَسْلَهُوَ صَلَّيْتَ فِيهِ صَلَاةً كَثِيرَةً فَأَعِدْ مَا صَلَّيْتَ فِيهِ»[2].
امام (ع) میفرمایند: اگر نجاستی که در لباست وجود دارد را از قبل دیده باشی و از مقدار درهم هم بیشتر باشد و شستن آن را فراموش کرده باشی و توجه بدان نکرده باشی و نمازهای متعددی را در این لباس نجس خوانده باشی اعاده کن آنچه را که در آن نماز خواندهای.
این روایت نیز دلالت دارد بر اینکه اگر در خارج وقت متوجه نجاست روی بدن یا لباس شدهایم باید نماز را اعاده و قضا کنیم. پس این روایات که میگویند اگر در خارج وقت متوجه نجاست شدی و یادت آمد باید نمازهای خوانده شده را قضا کنی قول سوم را که میگوید در خارج وقت قضا لازم نیست نفی میکند.
همچنین برخی از اخباری که بر عدم اعاده دلالت دارند ظهور دارد در عدم اعاده در وقت، بنابراین این جمعی که قول سوم قائل شد درست نیست، یعنی ما روایاتی داریم که میگوید اعاده لازم نیست هر چنددر وقت باشد پس راهی برای این جمعی که قول سوم فرمود وجود ندارد.
روایت سوم: موثقه عمّار
قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ:«لَوْ أَنَّ رَجُلًا نَسِيَ أَنْ يَسْتَنْجِيَ مِنَ الْغَائِطِ حَتَّى يُصَلِّيَ لَمْ يُعِدِ الصَّلَاةَ»[3]؛ عمار میگوید: از امام صادق (ع)شنیدم اگر کسی فراموش کرداز غائط استنجاء کند تا اینکه با همین حال نماز هم خوانده باشد لازم نیست نمازش را اعاده کند.
عبارت «لم یعد الصلاة»داخل وقت را هم شامل میشود پس شما چطور میگویید:روایاتی داریم که نفی اعاده کردهاند بعد در مقام جمع میگویید این موارد مربوط به قضا است و آن روایاتی که اعاده را ثابت کردهاند مربوط به داخل وقت میباشد.
خلاصه اینکه عمده روایات ما دلالت بر اعاده میکند چه در داخل وقت و چه در خارج وقت.
روایت چهارم:عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ ذَكَرَ وَ هُوَ فِي صَلَاتِهِ أَنَّهُ لَمْ يَسْتَنْجِ مِنَ الْخَلَاءِ قَالَ:«يَنْصَرِفُ وَ يَسْتَنْجِي مِنَ الْخَلَاءِ وَ يُعِيدُ الصَّلَاةَ وَ إِنْ ذَكَرَ وَ قَدْ فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ أَجْزَأَهُ ذَلِكَ وَ لَا إِعَادَةَ عَلَيْهِ»[4].
در این روایت هم نفی اعاده مربوط به وقت است پس این گونه نیست که تمام نفی اعاده ها مربوط به خارج وقت باشد. پس قول به تفصیل که گفت هر جا اعاده هست مربوط به وقت است و هر جا گفته شده اعاده لازم نیست مربوط به خارج وقت است صحیح نیست و ما این قول را رد کرده و گفتیم روایاتی داریم که حتی اعاده در خارج وقت را هم شامل میشود.«الحمدلله رب العالمين»