درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره» تاریخ: 22 شهریور 1396 موضوع جزئی: تفسیر آیه 54 مصادف با: 22 ذیالحجه 1438 سال تحصیلی: 96-95 جلسه: 123 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
ادامه تفسیر آیه 54: «وَ إِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ»[1]؛ و زمانى را كه موسى به قوم خود گفت که اى قوم من! شما با انتخاب گوساله (براى پرستش) به خود ستم كرديد! پس توبه كنيد و به سوى خالق خود باز گرديد! و خود را [يكديگر را] به قتل برسانيد! اين كار، براى شما در پيشگاه پروردگارتان بهتر است سپس خداوند توبه شما را پذيرفت؛ زيرا كه او توبهپذير و رحيم است.
نکاتی در رابطه با واژههایی که در آیه مذکور، به کار رفته است:
واژه «قوم»
«قوم» در آیه مورد بحث [آیه 54 سوره بقره]، به نحو اطلاق، هم مرد و هم زن را شامل میزند و اعم از این دو است و به مرد منحصر نیست [بر خلاف بعضی از موارد که «قوم» در مقابل «نساء» است و منحصر به مرد است] و مقصود از قوم در آیه مذکور، عموم افراد جامعه بنیاسرائیل میباشند و اختصاص پیدا کردن «قوم» به رجال نیاز به قرینه دارد و تا قرینهای نباشد این واژه، هم مرد را و هم زن را شامل خواهد شد، کما اینکه در آیه ذیل، «قوم»، اعم از مردان و زنان است:
«وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»[2].
اما در آیه ذیل، «قوم» منحصر به مرد است و در مقابل «نساء» است:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لاَ نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ...»[3].
بنابراین، «قوم» در آیه مورد بحث [آیه 54 بقره]، اعم از مردان و زنان است و مخاطب آیه [که فرموده است که ای قوم شما با گوساله پرستی به خود ظلم کردید، پس توبه کنید و به سوی خالق خود برگردید]، اعم از زنان و مردان است چون زنان نیز با دادن زیورآلات خود برای تزیین گوساله، گمراه شدند و به سوی گوساله پرستی روی آوردند لذا منظور از «قوم» منحصر به مردان نیست، بلکه زنان را نیز شامل میشود.
واژه «بارئ»
«بارئ» از ریشه «بَرَئَ»، به معنای آفریدگارِ حسابگر و اندازهگیر است و وصفی است که فقط در رابطه با خداوند متعال به کار میرود. در قرآن و نهجالبلاغه نیز این تعبیر به کار رفته است:
خداوند متعال فرموده است: «هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيم»[4].
در نهجالبلاغه نیز اینگونه آمده است: «...وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ...»[5]؛ سوگند به خدایی که دانه را شکافت و انسان را آفرید.
بنابراین، واژه «بارئ» به معنای آفریدگار و در رابطه با خداوند متعال و درباره امری لطیف و ظریف به کار میرود بر خلاف «خالق»؛ به این معنا که خداوند متعال آفریدگار عالم و هستی است که با ظرافت و لطافت عالم را خلق کرده است و نهایت ظرافت را در خلقت هستی به کار برده است. کما اینکه یکی از مشاغل، ساختن ابزارها نظامی بوده است و تراشیدن تیر نوعی تخصص بوده است که هر کسی از عهده آن بر نمیآمده است و عرب به خاطر ظرافتی که در کار تراشیدن تیر بوده است از آن به «بَرَئَ النَّبل» تعبیر کرده است، یعنی تیر با ظرافتی خاص تراشیده شد. بنابراین، اگر «بارئ» بر خداوند متعال اطلاق میشود به این خاطر است که خداوند متعال عالم را با ظرافت و لطافتی خاص آفریده است.
علامه طباطبایی (ره) نوشته است: « مِن برأ یبرأ براء إذا فصَّل لإنّه یفصل الخلق من العدم»[6]؛ بارئ از برئَ یبرئُ برائاً است به معنای جدا شدن است، یعنی خداوند با خلقت موجودات آنها را از مرحله عدم جدا میسازد.
توبه
منظور از توبه این است که انسان تصمیم جدی بگیرد که گناهی را که مرتکب شده است دوباره انجام ندهد و آن را تکرار نکند و اگر گناهی که مرتکب شده است نسبت به خداوند باشد، توبهاش به این نحو است که استغفار کند و قلباً از کردارش پشیمان شود و ندامت قلبی پیدا کند و اگر آن خطایی که مرتکب شده است نسبت به مردم باشد، توبهاش به این نحو است که علاوه بر استغفار و طلب بخشش و پشیمانی قلبی باید رضایت شخص مورد نظر را جلب کند، یعنی اگر حقی مادی از او ضایع کرده است آن را تدارک کند و اگر حقی معنوی از او ضایع کرده است؛ مثلاً آبروی او را برده است باید از او حلالیت بطلبد و رضایت او را جلب کند تا توبهاش پذیرفته شود.
بنابراین، مراتب توبه به جرمی که از انسان صادر شده است بستگی دارد؛ مثلاً گاهی انسان سخنی ناشایست گفته است که توبه آن به این نحو است که انسان پشیمانی قلبی پیدا کند و استغفار نماید. بنابراین، پیوستگی به خداوند متعال بر گسستگی از خداوند متوقف است که هرچه دوری و گسستگی از خداوند بیشتر باشد، توبه سختتر خواهد بود؛ مثلاً نهایت گسستگی از خداوند این است که انسان نسبت به خداوند شرک ورزد و مرتد شود که توبه از شرک و ارتداد خیلی سختتر از توبه از گناهی مثل دروغ گفتن یا سخن ناشایست است.
اما توبه بنیاسرائیل، خیلی سخت است لذا چون در نبودِ حضرت موسی (ع) به گوساله پرستی روی آورده بودند باید به گونهای توبه کنند که مجدداً به سوی گناه باز نگردند لذا خداوند فرموده است: «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ...». اما اینکه منظور از این عبارت، چیست، بحثی است که در جلسه آینده به آن اشاره خواهد شد.
«والحمد لله رب العالمین»
[1]. «البقرة»: 54.
[2]. «النحل»: 12.
[3]. «الحجرات»: 11.
[4]. «الحشر»: 24.
[5]. نهجالبلاغة، خطبه شقشقیه، ص16.
[6]. علامه طباطبایی، المیزان، ج1، ص189.