درس تفسیر حضرت آیة الله حسینی بوشهری موضوع کلی: سوره بقره تاریخ: 4 بهمن 1391 موضوع جزئی: تفسیر آیات 12-11 مصادف با: 11 ربیع الاول 1434 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
تفسیر آیات12-11: «وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ * أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لاَ يَشْعُرُونَ»[2]؛ و هنگامى كه به آنان گفته شود: «در زمين فساد نكنيد» مىگويند: «ما فقط اصلاح كنندهايم»! آگاه باشيد! اينها همان مفسدانند؛ ولى نمىفهمند. یعنی منافقان یا به خاطر جهل مرکب و یا به دروغ و ادعا، خود را از فساد مبرّی میدانند و نه تنها میگویند: ما مفسد نیستیم بلکه ادعای مصلح بودند میکنند.
خداوند متعال در رابطه با منافقان پیدرپی افشاگری میکند و در این آیه هم نقاب از چهره آنها برمیدارد و با تأکید و صراحت آنان را مفسد معرفی میکند و با این بیان که اینها افرادی فاقد شعور هستند و دچار وهم و خیال شدهاند، مفسد بودن آنها را به صورت علنی اعلام میکند.
سؤال: چرا منافقان به این روز افتادهاند که این ادعاها را مطرح میکنند؟
پاسخ: پافشاری منافقان و خو گرفتن آنها با کارهای فساد انگیز، سبب شده تا تدریجاً به این توهم بیفتند که ما کار سازنده انجام میدهیم و کار ما اصلاح طلبانه است. همان گونه که سابقاً هم اشاره شد، اگر گناه در زندگی انسان از مرز بگذرد کم کم حس تشخیص از انسان گرفته میشود و طبیعت انسان یک حالت دیگری پیدا میکند و تشخیص او به صورت واژگون جلوه داده میشود.
نکته دیگر؛ اینکه خداوند متعال میفرماید: «وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ»، آوردن لفظ «قیل» به صورت مجهول دلالت بر عموم میکند و مقصود این است که دعوت کننده خاصی مراد نیست، چه دعوت کننده خداوند متعال، یا پیامبر (ص) و معصومین (ع) و یا مؤمنان باشند. که منافقان در مقابل همه این گفتهها عکس العمل نشان میدهند یعنی این طور نیست که منافقان با یک عده خاصی مشکل داشته باشند بلکه با همه مشکل دارند چه خدا باشد و چه خلق خدا و هر کس به آنها بگوید در زمین فساد نکنید پاسخشان یکی است و میگویند: ما مصلح هستیم نه مفسد. لذا گوینده هر کس که باشد، موضع گیری منافقان یکسان است که میگویند: ما اهل اصلاح هستیم.
فساد در مقابل صلاح است، همان طور که افساد در مقابل اصلاح است و فساد در لغت عرب- آن گونه که در مفردات راغب آمده- به معنای خروج شیء از اعتدال و توازن است؛ هر پدیدهای که از حد اعتدال بگذرد فاسد میشود و نقطه مقابل آن، صلاح است و صلاح به معنای جاری شدن شیء در مسیر اعتدال است و صلاح بر خلاف فساد که ثمر دهی لازم را ندارد، چیزی است که ثمر دهی مناسب خود را دارد. در موارد متعددی از قرآن کریم افساد و اصلاح در مقابل هم بکار رفته است:
1- آیه شریفه: «الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ»[3].
2- آیه شریفه: «إِنَّ اللَّهَ لَا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ»[4].
3- آیه شریفه: «وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا»[5].
4- آیه شریفه: «وَاللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ»[6].
آیه محل بحث ما هم از همین قبیل است که مصلح در مقابل مفسد قرار گرفته است.
انواع فساد:
فساد دارای انواعی است:
الف) نوع اول فسادی است که در نظام طبیعی اتفاق میافتد و انسانها با زیاده خواهیها و رفتارهای غیر عادلانه موجب آن میشوند. مثل کسانی که بر اثر پرخوری بیمار میشوند.
ب) فساد تشریعی که انسانها اگر قوانین الهی را زیر پا گذارند موجب فساد جامعه میشوند، یعنی به خاطر عدم رعایت قوانین الهی حقوق یکدیگر را پایمال کرده و نوعی تعارض در جامعه پدید میآورند و روابط آنها دچار اخلال میشود.
ج) فساد در رفتارهای اخلاقی.
د) فساد در رابطه با انسان و خداوند که باورهای حقیقی را متزلزل میکنند.
منافقان چون از مسیر اعتدال خارج شدهاند ممکن است به انوع مفاسد مبتلا شوند، یعنی کارهایی در رفتار شخصی، اجتماعی و در رابطه با خدا و در رابطه با مردم مرتکب میشوند که نتیجه آن فساد در جامعه و تخریب اعتقادات مردم است.
«والحمد لله رب العالمین»