باسمه تعالی متن سخنرانی حضرت آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری«دامت برکاته» موضوع: ختم آیت الله ملک حسینی- نقش عالم و فقیه در هدایت جامعه تاریخ: 91/08/17 مکان: قم،
|
لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِاللهِ العَلِیِ العَظیِم، حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکیِل، نِعمَ المَولی وَ نِعمَ النَّصیِر.
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَان الرَّجِیم بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين بَارِء الْخَلَائِقِ أَجْمَعِينَ، باعِثِ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْمُرْسَلِين ثُمَّ الصَلاةُ و السَّلامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا حَبیبِ إلِهِ العالَمین أبِیالقاسِم مُحَمَّد (ص) وَ عَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ المَعصومین المُکَّرَمین الهُداةِ المَهدیّین و اللَّعنُ الدائِم عَلی أعدائِهِم أجمَعین مِنَ الآن إلی قِیامِ یَومِ الدِّین آمینَ یا رَبَّ العالَمین»
امام رضا(ع): «إِنَّ الْفَقِيهَ مَنْ أَفَاضَ عَلَى النَّاسِ خَيْرَهُ»[1].
مقدمه: این مجلس و محفل باشکوه، به مناسب هفتمین روز درگذشت عالمی مجاهد و فقیهی وارسته آیت الله سید کرامت الله ملک حسینی، به همت دفتر مقام معظم رهبری، دبیرخانه خبرگان رهبری، جامعه مدرسین و سایر مراکز حوزی دیگر تشکیل یافته است. موضوعی در رابطه با آن صحبت خواهد «نقش و جایگاه عالمان و فقیهان در هدایت جامعه» است؛ اما قبل از بحث راجع به این موضوع، درباره جایگاه انسان در عالم خلقت و چگونگی هدایت او مطالبی بیان خواهد شد.
جایگاه انسان در نظام خلقت
انسان به عنوان گل سرسبد عالم هستی از جایگاه رفیع و بلندی برخوردار است؛ تا جایی که قرآن کریم، انسان را به عنوان موجودی ممتاز، برتر و مورد عنایت ذات کبریایی حق معرفی میکند. گاهی از انسان به عنوان «خلیفة الله» و گاهی دیگر به عنوان موجود برتر یاد میکند و خلق تمام جهان هستی را به خاطر انسان میداند. در آیاتی از قرآن کریم در رابطه با این موضوع آمده است «وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَة»[2] « وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً مِنْه»[3]؛ لذا براساس این آیات میتوان به این نتیجه دست یافت که انسان دارای ظرفیتی ارزشمند و بالا است که خداوند متعال آنچه در زمین و آسمان است را به خاطر او خلق کرده است. انسان دارای استعدادی خدادادی است که باید بر اساس حکمت خداوندی، جنبه فعلیت پیدا کند تا انسان به آن کمال لازم برسد تا اهداف حق تعالی در رابطه با خلقت انسان، [در خارج] تحقق پیدا کند. از دیگر خصوصیات ذات انسان این است که او موجودی دو بعدی است؛ یعنی هم از قدرت و عقل برخوردار است و هم غریزه دارد. براساس روایات، اگر عقل بر غریزه غلبه پیدا کند، انسان از ملائکه برتر میشود ولی اگر عقل مغلوب غریزه شد انسان سقوط میکند که خداوند در قرآن فرموده است «إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلاً»[4]. لذا انسان باید به گونهای تربیت و هدایت شود که هم عقل آن جایگاه لازم را در وجود انسان داشته باشد و هم غرایز انسان به شکل مناسبی کنترل و به آن پاسخ داده شود.
هدایتِ انسان
خدای متعال برای هدایت انسان، علاوه بر عقل که به عنوان حجت باطن نیز شناخته میشود، افرادی را برای هدایت انسان فرستاده است تا او را به آن کمال انسانی برساند. خدای متعال مسئولیت هدایت انسان را بر عهده انبیا و اولیای الهی گذاشته است و در قرآن فرموده است « إِنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشيراً وَ نَذيراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فيها نَذيرٌ»[5]؛ خداوند پیامبران را بشارت دهنده و منذر دهنده فرستاد و هیچ یک از امتها بدون پیامبر نبودهاند؛ « لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط»[6]؛ ما انبیا را با بینات و کتاب فرستادیم تا انسان را در مسیر درست قرار دهند. معمولا انبیای الهی دارای اوصیا بودند که جانشین آنها محسوب میشدند و نقش آنها را استمرار میبخشیدند. نبی گرامی اسلام(ص) همیشه دغدغه هدایت انسانها را داشتند و در آخرین لحظات زندگی پربار خود در رابطه با مسئله هدایت انسان و جانشینان خود فرمودند: « إِنِّي مُسْتَخْلِفٌ فِيكُمْ خَلِيفَتَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي»[7]. اما در عصر غیبت وظیفه هدایت انسانها به عهده عالمان و فقیهان است که موضوع اصلی بحث ما نیز همین است.
نقش عالم و فقیه در هدایت جامعه
نبی نازنین اسلام(ص) در رابطه هدایت فقیهان در جامعه فرموده است « إِنَّ مَثَلَ الْعُلَمَاءِ فِي الْأَرْضِ كَمَثَلِ النُّجُومِ فِي السَّمَاءِ يُهْتَدَى بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْر»[8]؛ هدایت عالمان در زمین مانند روشنایی ستارگانِ آسمان در تاریکی خشکی و دریا است. حضرت در روایتی دیگر فرموده است «حُضُورَ مَجْلِسِ عَالِمٍ أَفْضَلُ مِنْ حُضُورِ أَلْفِ جَنَازَةٍ وَ مِنْ عِيَادَةِ أَلْفِ مَرِيضٍ وَ مِنْ قِيَامِ أَلْفِ لَيْلَةٍ وَ مِنْ صِيَامِ أَلْفِ يَوْمٍ وَ مِنْ أَلْفِ دِرْهَمٍ يُتَصَدَّقُ بِهَا عَلَى الْمَسَاكِينِ... أَنَّ اللَّهَ يُطَاعُ بِالْعِلْمِ وَ يُعْبَدُ بِالْعِلْمِ وَ خَيْرُ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ مَعَ الْعِلْمِ»[9] ؛ حضور در مجلس عالم نشستن از تشییع جنازه هزار مؤمن، عیادت هزار مؤمن، نماز در دل شب، هزار روز روزه، هزار درهم صدقه به مسکین و... برتر است. حضرت در ادامه میفرمایند خدا با علم، اطاعت و عبادت میشود و تمام خیرهای دنیا و آخرت در پرتو علم است.
ویژگی عالمان
در روایات ویژگیهای بسیاری برای علم آمده است که از آن جمله میتوان به این دسته از روایات اشاره کرد: « ثمرة العلم العمل به»[10]؛ «ثمرة العلم العبادة»[11] ؛ « ثمرة العلم إخلاص العمل»[12]؛ لذا علمی تاثیرگذار و شایسته تکریم است که انسان به آن پای بند باشد.
از آن جایی که در دین اسلام، علم از جایگاه ویژهای برخوردار است، به دنبال آن عالمان نیز دارای مقام ویژهای هستند. امام رضا(ع) در روایتی فرموده است «إِنَّ الْفَقِيهَ مَنْ أَفَاضَ عَلَى النَّاسِ خَيْرَهُ»[13]؛ به تعبیر امام رضا(ع) فقیه حقیقی آن کسی است که خیر او به مردم برسد و مردم از برکات او درجامعه بهرهمند شوند؛ و در پرتو حضور او در جامعه، مردم دین خود را تکمیل کنند. لذا در طول تاریخ مشاهده میکنیم که فقیهان ما به عنوان شمعهای درخشان، نقشآفرین بودهاند و با عمل و گفتار خود، در جامعه تأثیرگذار بودند و تنها با یک جمله و فتوا حکومتهای طاغوت را واژگون میکردند.
در حالات شیخ انصاری(ره) آمده است شخصی به نجف آمد و پولی به ایشان داد تا این پول راخرج زندگی خود کنند. شیخ انصاری(ره) به ظاهر پذیرفت و این شخص تاجر به زیارت عمره رفت. بعد از حدود یک سال زمانی که تاجر به نجف بازگشت، انتظار داشت که شیخ انصاری(ره) به زندگی خود سامانی داده باشد اما زمانی که به خانه ایشان رسید، مشاهده کرد که هیچ تغییری در زندگی ایشان رخ نداده است. از شیخ انصاری(ره) سؤال کرد که آن همه پول کجا شد؟ ایشان گفتند من آن پول را به معماری دادم تا به نیابت از شما مسجدی بسازد که امروزه این مسجد به مسجد ترکها یا مسجد شیخ انصاری(ره) معروف است.
عالمان همیشه خود را بدهکار خدا میدانند، لذا به اعمال خود مغرور نمیشوند. خداوند نیز در این مورد در قرآن فرموده است « إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»[14]. در حالات مرحوم ملا زین العابدین مازندرانی [که از شاگردان مرحوم صاحب جواهر و شیخ انصاری بوده است] آمده است که ایشان در سامرا مرجع تقلید عدهای از شیعیان بودهاند. ایشان تا زمانی که پول داشت به فقرا میبخشید و هر موقع که پول ایشان تمام میشد قرض میکرد و به فقرا میداد. گاهی از اوقات تاجرانی خدمت ایشان میرسیدند و قرض ایشان را پرداخت میکردند. زمانی که ایشان مریض شدند مرحوم میرزای شیرازی [صاحب فتوای تنباکو] به ملاقات ایشان رفتند و ایشان را دلداری دادند که انشاءالله بهتر خواهید شد.ایشان گفت من از این بابت نگران نیستم، بلکه از این جهت نگرانم زمانی که اعمال مرا خدمت امام زمان(عج) عرضه میکنند، به من گفته شود ما به تو آبروی بیشتری داده بودیم چرا برای رسیدگی به فقرا کم قرض کردهای؟
خصوصیات شخصیتی آیت الله ملک حسینی
چند روز قبل و زمانی که ایشان از میان رفت، سیل خروشان جمعیت برای تشییع جنازه ایشان به صحنه آمدند که اگر بینظیر نبوده باشد، حتماً کمنظیر بوده است. ایشان دارای صفات و ویژگیهایی بودند که بنده به تناسب زمان و مکان، به چند نمونه از آن اشاره میکنم.
جایگاه علمی: ایشان کلاس درس استادانی مانند مرحوم آیت الله بروجردی(ره)، مرحوم آیت الله العظمی داماد(ره) و حضرت امام(ره) را درک کرده بودند. از آثار ارزشمند ایشان نگارش تقریرات درس حضرت امام(ره) است که یکی از اعضای دفتر مقام معظم رهبری، از قول حضرت امام(ره) در این رابطه فرموده بود «جناب سید کرامت الله هم خوب نوشته و خوب نوشته است». معنای این کلام این است که ایشان درس را خوب دریافت کردهاند و خوب نگارش کردهاند. ایشان سالیان طولانی در شیراز تدریس داشتند و شاگردان برجستهای را تربیت کردند. در پیام مقام معظم رهبری به خصوصیات دیگر ایشان اشاره شده است که از جمله آنها میتوان به جهاد در راه حق، اهتمام به خدمت نسبت به مردم، تلاش در امر تعلیم و تربیت و برخورداری از صفا و صدق کمنظیر، اشاره کرد. از جمله خدمات علمی دیگر ایشان میتوان تأسیس مدارس علی و کمک به مراکز فرهنگی اشاره کرد.
جهاد و مبارزه در راه حق: ایشان یکی از مجروحان حادثه مدرسه فیضیه است. بنده در دست نوشتههای ایشان ملاحظه کردم که ایشان این جمله را نوشته بودند «مأمورین جبار طاغوت به سر و صورت من میزدند به طوری که خون از صورت و بدن جاری شد؛ یک مرتبه شخصی صدا زد که سید را خیلی کتک نزنید. بعد از این حادثه با همان حال به منزل امام رفتم، زمانی که امام این صحنه را مشاهده کردند، بسیار متأثر شدند». ایشان پیوسته برای مبارزه با دستگاه طاغوت به سفر میرفتند و یکی از چهرههای شاخص در منطقه فارس و کهکیلویه و بویر احمد و در بین عشایر بودند. ایشان در مقابل تمام کجرویها و فرقه سازیها با شجاعت میایستاد و باکسی هیچ نوع تعارفی نداشت.
بُعد عبادی: فرزند برومند ایشان جناب حجت الاسلام والمسلمین حاج سید شرف الدین درباره پدر خود فرموده است هر موقع که ایشان میخواستند مسافرت بروند، زمانی که سوار ماشین یا هواپیما میشدند، مشغول خواندن ادعیه و زیارت جامعه میشدند. ایشان میگوید من ندیدم در طول این مدت، پدر بودم بین الطلوعین مشغول دعا و راز و نیاز نباشد.
ارتباط با مردم: آنچه که روحانیت را در بین مردم ماندگار ساخته است، ویژگی مردمداری است. جمله معروف ایشان این است که «آبرویی را که خدا به من داده است، با خود به گور نمیبرم و آن را باید در راستای خدمت به مردم مصرف کنم». حتی گاهی در بعضی از دورهها، برخی از مسئولین را از نظر خط فکری قبول نداشت اما برای آنان نامه مینوشت. زمانی که علت این کار را از ایشان سؤال میکردند، ایشان میفرمود چون پای احقاق حقوق مردم در میان است، من خود را میشکنم تا حقوق مردم احیا شود.
عشق به اهل بیت(ع): ایشان ارادت عجیبی نسبت به جد خود امیرالمؤمنین(ع) داشت و زمانی که نام امیرالمؤمنین(ع) را بر زبان جاری میکرد، نسبت به ظلمهایی که به حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) شده است، متاثر میشدند.
مردم عزیز ما این شکوه و احترام از مرحوم آیت الله ملک حسینی تجلیل کردند و ایشان را با عزت و احترام تشییع کردم اما دلها بسوزد برای زینب(س). زمانی که حضرت زینب با بدن برادر مواجه شد فرمود برادر چرا تورا نمیشناسم مگر تو برادر زینب نیستی؟
«والحمد لله رب العالمین»
[1] . بحارالانوار، ج2، باب 8، ص5.
[2] . «البقرة»: 30.
[3] . «الجاثیه»: 13
[4] . «الفرقان»: 44.
[5] . «فاطر»: 24.
[6] . «الحدید»: 25.
[7] . مستدرک الوسائل، ج7، باب 47، ص254.
[8] . بحارالانوار، ج2، باب8، ص25.
[9] . همان، ج1، باب 4، ص 204.
[10] . غررالحکم، ص45.
[11] . همان، ص64.
[12] . همان.
[13] . بحارالانوار، ج2، باب 8، ص5.
[14] . «فاطر»: 28.