درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات تاریخ: 27 اردیبهشت 1394 موضوع جزئی: الأول من المطهّرات، الماء- کیفیت تطهیرِ جواهرات، نبات، نمک و... مصادف با: 28 رجب 1436 سال: ششم جلسه: 92 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
مسأله 339: «الحُلِيُ الذي يصوغه الكافر إذا لم يعلم ملاقاته له مع الرطوبة يحكم بطهارته و مع العلم بها يجب غسله و يطهر ظاهره و إن بقي باطنه على النجاسة إذا كان متنجسا قبل الإذابة».[1]
مرحوم سید (ره) در این مسأله دو فرع را بیان کرده است؛
فرع اول: زیورآلاتی که سازنده آن کافر است، تا زمانی که علم پیدا نکردهایم که رطوبت کافر با آن زیورآلات ملاقات نکرده است، به طهارت آن حکم میکنیم؛ مثلاً شمش طلا یا نقره خشک بوده است و دست کافر با آن ملاقات کرده است ولی دست کافر رطوبت نداشته است که در این صورت نمیتوان به نجاست آن حکم کرد.
فرع دوم: اگر علم پیدا کردیم که دست کافر رطوبت داشته و با شمش طلا یا نقره برخورد کرده است، واجب است که طلا یا نقره را تطهیر کنیم و با تطهیرِ آن، ظاهرش پاک میشود و استعمال آن مشکلی ندارد. همچنین اگر شمش طلا قبل از ذوب شدن متنجّس شده باشد، با شستنِ آن، ظاهرش پاک میشود اما باطن آن همچنان بر نجاست باقی میماند.
ما معتقدیم که به صرف ملاقات شیئی با کافر، آن شئ نجس نمیشود بلکه ملاقاتی که همراه با رطوبت باشد باعث نجاست میشود.
بنابراین در فرع اول اگر برای ما مشخص نبود که ملاقاتِ کافر با زیورآلات، همراه با رطوبت بوده است یا خیر، به طهارت آن زیورآلات حکم میکنیم. همچنین اگر بعد از اصابت دست کافر با طلا و نقره، شک کنیم که طلا یا نقره هنوز پاک است یا خیر، استصحاب طهارت را جاری میکنیم و یا با تمسک به قاعده طهارت به طهارت آن طلا یا نقره حکم میکنیم.
عدهای در رابطه با فرع دوم گفتهاند که هنگام حرارت دادن طلا، قلب و انقلاب به وجود نمیآید یعنی زمانی که طلا در کوره قرار داده میشود، حالت شُل بودن و نرمی پیدا میکند و لذا نجاست به باطن آن نمیرسد. البته در جلسات گذشته مطرح شد که ممکن است طلا در حالت ذوب شدن حالت انقلاب پیدا کند و جای باطن و ظاهر تغییر کند که در این صورت نجاست به باطن نیز سرایت میکند. در این مورد اگر ما طلا را شستیم، ظاهر آن طاهر میشود ولی نجاست باطن همچنان باقی میماند و استعمال آن مشکلی نخواهد داشت.
مسأله 340: «النبات المتنجس يطهر بالغمس في الكثير بل و الغسل بالقليل إذا عُلِم جريان الماء عليه بوصف الإطلاق و كذا قطعه الملح نعم لو صنع النبات من السكر المتنجس أو انجمد الملح بعد تنجسه مائعا لا يكون حينئذ قابلا للتطهير».[2]
مرحوم سید (ره) در این مسأله به دو فرع اشاره کرده است؛
فرع اول: قالب نباتی [نبات خوراکی است که از شکر به دست میآید، نه گیاه] که متنجّس شده است را باید در آب کثیر فرو ببریم تا پاک شود، البته تطهیر آن با آب قلیل نیز امکان پذیر است ولی نکتهای که مطرح است این است که اگر بخواهیم با آب قلیل قالب نبات را تطهیر کنیم باید توجه داشته باشیم که نبات به دلیل ارتباط با آب ذوب نشود و آب از حالت اطلاق بودن خارج نشود.
همچنین قطعات نمک [سنگ نمک] نیز حکم نبات را دارند یعنی سنگ نمک اگر متنجّس باشد، میتوان آن را با آب کثیر یا آب قلیل تطهیر کرد. در این مورد نیز اگر بخواهیم سنگ نمک را با آب قلیل بشویم باید توجه داشته باشیم که به دلیل تماس آب با نمک، آب از حالت اطلاق خارج نشود.
فرع دوم: اگر ریشه [ماده تشکیل دهنده] نبات از شکرِ متنجّس باشد و در دیگ جوشانده شود و به نبات تبدیل شود، ظاهر و باطن نبات، متنجّس میشود. همچنین اگر نمک در حالت مَیَعان، متنجّس شود بعد از اینکه خشک شد ظاهر و باطن آن نجس است که در این صورت نبات و نمک قابل استفاده نیستند.
سؤال: اگر نبات قبل از تبدیل شدن به نبات و سنگ نمک قبل از تبدیل شدن به نمک، متنجّس شده باشد، آیا میتوان آن را تطهیر کرد؟
پاسخ: گفته شده است که آب کثیر باید در تمام شئ نفوذ کند تا آن شئ تطهیر شود ولی اگر ما نبات و نمک را در آب کثیر قرار دهیم، دیگر چیزی از آن باقی نمیماند، لذا اینکه در مسأله گفته شده است که قابل تطهیر نیست، به این معناست که اگر ما نبات یا نمک را تطهیر کنیم، دیگر چیزی از آن باقی نخواهد ماند که به آن نبات یا نمک گفته شود.
نکته: اگر آب نجس باشد و تبدیل به یخ شود، آن یخ قابل استفاده و تطهیر نیست.
مسأله341: «الكوز الذي صنع من طين نجس أو كان مصنوعا للكافر يطهر ظاهره بالقليل و باطنه أيضا إذا وضع في الكثير فنفذ الماء في أعماقه».[3]
مرحوم سید (ره) فرموده است که اگر کوزهای از گِل نجس ساخته شده باشد یا اینکه کوزه توسط کافر ساخته شده باشد [در این مسأله برای ما مسلّم است که دست کافر رطوبت داشته است زیرا برای ساخت گوزه از گِل استفاده میشود و گِل نیز خیس است و رطوبت دارد]، ظاهرش با آب قلیل پاک میشود و باطنش نیز در صورتی که در آب کثیر قرار داده شود تا آب به اعماق آن نفوذ کند پاک میشود.
عدهای گفتهاند که ممکن است آب در اعماق کوزه نفوذ نکند ولی این سخن، صحیح نیست چون کوزه از گِل ساخته میشود بنابراین، آب به اعماق آن نفوذ میکند و دلیل آن نیز این است که اگر آب در درون کوزه ریخته شود، دیواره خارجی کوزه کمی مرطوب میشود و علت خنک بودن آبِ داخل کوزه نیز این است که اگر باد به دیواره خارجی کوزه برخورد کند، آب درون کوزه خنک میشود.
مسأله 342: «اليد الدَّسَمِة إذا تنجست تطهر في الكثير و القليل إذا لم يكن لدُسُومَتِها جرم و إلا فلا بد من إزالته أولا كذا اللحم الدَسِم و الألية فهذا المقدار من الدسومة لا يمنع من وصول الماء».[4]
مرحوم سید (ره) فرموده است که اگر دست انسان چرب باشد و متنجّس شود، با آب کثیر و قلیل قابل تطهیر است در صورتی که آن چربی، جِرم نداشته باشد و الا اگر چربیِ روی دست دارای جرم باشد قبل از شستن، باید برطرف شود، همچنین چربیِ گوشت و دنبه مانع از رسیدن آب به پوست نیست.
مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که اگر جِرم را امر عَرَضی بدانیم، برای تطهیر، مشکلی ایجاد نمیکند اما اگر جِرم را جوهر دانستیم مشکل ایجاد میکند و وظیفه ما این است که نخست آن را برطرف کنیم و بعد از آن، آن را بشوییم. گویا مرحوم سید (ره) به جِرم، از منظر جوهر نگاه کرده است و آن را جوهر دانسته است، لذا فرموده است که اگر در چربی جِرمی باشد که مانع رسیدن آب شود، باید آن جرم را برطرف کرد و سپس آن را شُست.
«والحمد لله رب العالمین»