درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری موضوع کلی: احکام النجاسةتاریخ:10آذر 1392 موضوع جزئی: احکام المسجدمصادف با: 27محرم الحرام1435 سال:پنجم جلسه: 27 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
مسئله 250:«إذا توقف تطهير المسجد على تخريبه أجمعكما إذا كان الجصُ الذي عُمِّرَ به نجساً أو كان المباشرُ للبناء كافراً فإن وُجِدمُتبرعٌ بالتعمير بعد الخراب جاز و إلا فمشكلٌ»[1]؛ مرحوم سید (ره) میفرماید: اگر تطهیر مسجد متوقف شد بر اینکه همه مسجد خراب شود (مسجد به کلی ویران شود)؛ مثلاً گچی که در ساخت مسجد بکار رفته نجس باشد یا کسی که مباشر ساخت مسجد بوده کافر بوده (مبنای ما این شد که کفار علاوه بر خبث معنوی نجاست و خبث ظاهری هم دارند) حال اگر متبرعی پیدا شد و گفت اگر مسجد خراب شود من دوباره آن را تعمیر میکنم در این صورت جایز است مسجد را خراب و دوباره بسازند اما اگر متبرعی پیدا نشد که تعمیر و ساخت مسجد را به عهده گیرد حکم کردن به جواز تخریب مسجد مشکل است.
مرحوم سید (ره) بحث تطهیر را که منجر به تخریب مسجد میشود بر وجود متبرّع مبتنی کرده ولی ما عرض میکنیم به نظر میرسد وجود متبرع نمیتواندملاک برای تخریب مسجد باشد بلکه ملاک در اینکه مسجد را تخریب کنیم یا نه این است که چون مسجد موقوفه است تخریب آن نیاز به اذن شارع دارد و ملاک تخریب، اذن شارع است؛ چون فی حد ذاته تصرف در موقوفه در غیر آن جهتی که برای آن وقف شده حرام است در نتیجه باید اذن شرعی برای تخریب وجود داشته باشد چون تصرف به جهت تخریب، تصرف در غیر جهت وقف است چون مسجد برای نماز خواندن در آن وقف شده و تخریب آن با جهت وقف منافات دارد.
ما معتقدیم این مسئله تحت کبرای باب تزاحم قرار میگیرد؛ زیرا مسئله دو جهت دارد؛ از یک سو با مصحلت تطهیر مسجد مواجهیم و از طرف دیگر با مفسده تخریب مسجد که موجب نابودی مسجد میشود لذا امر دایر است بین مصحلت تطهیر مسجد و مفسده تخریب آن و این دو با هم تزاحم دارند، حال باید ببینیم حکم چیست؟
اگر نجاستی که بر مسجد عارض شده به گونهای است که موجب هتک حرمت مسجد است در این صورت تخریب مسجد رجحان دارد؛ چون مجوز شرعی در این گونه موارد وجود دارد اما اینکه ما ملاک تخریب را وجود متبرّع بدانیم وجهی ندارد؛ چون اگر نجاست مسجد به گونهای باشد که موجب هتک حرمت مسجد باشد این خودش مجوز برای تخریب مسجد میباشد اعم از اینکه متبرعی وجود داشته باشد یا نه.
بنابراین ادلهای که تحت عنوان وجوب ازاله نجاست از مسجد وارد شده مربوط به جایی است که مسجدی باشد و بعد ما بخواهیم نجاست را از مسجد ازاله کنیم اما اگر تطهیر مسجد به تخریب آن منجر شود باید بررسی کنیم که آیا نجاست موجب هتک مسجد است یا نه که اگر موجب هتک مسجد باشد تخریب آن جایز ولی اگر موجب هتک مسجد نباشد تخریب آن جایز نیست. بنابراین ملاک جواز تخریب مسجد وجود متبرّع نیست بلکه اینجا از باب تزاحم است و باید بررسی کنیم آیا مصلحت تطهیر مقدم است یا مفسده تخریب که اگر مصلحتِ تطهیر مقدم شد هر چند منجر به تخریب مسجد باشد باید آن را تخریب کرد هر چند متبرعی هم وجود نداشته باشد ولی اگر مفسده تخریب مقدم شد نباید آن را تخریب کرد.
مسئله 251: «لا يجوز تنجيس المسجد الذي صار خراباو إن لم يصل فيه أحد و يجب تطهيره إذا تَنجَّس»[2]؛ تنجیس مسجدی که خراب شده جایز نیست هر چند کسی هم در آن نماز نخواند و چنانچه نجس شده باشد تطهیر آن واجب است.
این مسئله دو صورت دارد که مرحوم سید (ره) فقط متعرض صورت اول شده و به صورت دوم اشارهای نکرده است.
صورت اول: مسجد خراب شده ولی موجب تغییر عنوان مسجد از مسجدیت نشده و عرفاً به آن مسجد میگویند مثل خانهای که بر اثر باریدن باران سقف آن بیفتد که باز هم عنوان خانه بر آن اطلاق میشود. کلام مرحوم سید (ره) ناظر به این فرض است و سخن ایشان که فرمود تنجیس مسجدی که خراب شده جایز نیست بلکه اگر نجس شده باشد تطهیر آن واجب استدرست است.
صورت دوم: خراب شدن مسجد به گونهای است که عنوان مسجدیت از بین رفته است؛ مثلاً مسجد خراب شده و به جای آن خانه یا دکان و امثال آن ساخته شده است. حال سؤال این است که آیا کلام مرحوم سید (ره) که فرمود تنجیس مسجدی که خراب شده جایز نیست و تطهیر آن واجب است این فرض را هم شامل میشود یا نه؟ این فرض را در مسئله 254 به صورت مفصل مورد بررسی قرار خواهیم داد.
مسئله 252: «إذا توقف تطهيره على تنجيس بعض المواضع الطاهرة لا مانع منهإن أمكن إزالته بعد ذلك كما إذا أراد تطهيره بصب الماء و استلزم ما ذُكر».[3]
سؤال: آیا ازاله نجاست از مسجد حتی در صورتی که باعث نجس شدن موضع دیگری از مسجد شود واجب است؟
پاسخ:مرحوم سید (ره) میفرماید:اگر تطهیر مسجد متوقف بر تنجیس بعضی از مواضع پاک باشد اشکالی ندارد البته در صورتی که امکان ازاله نجاست از آن وجود داشته باشد مثل اینکه آب ریختن برای تطهیر مسجد مسلتزم نجس شدن موضع دیگری که پاک است گردد.
دلیل:
اولاً:تنجیس موضع پاک از باب وجوب مقدمه واجب، واجب است؛ به این بیان که ازاله نجاست از مسجد واجب است وآنچه هم که این واجب بر آن متوقف است واجب است، پس تنجیسِ موضعِ پاک از باب وجوب مقدمه واجب اشکالی ندارد، پس تطهیر موضع نجس از مسجد واجب است هرچند منجر به تنجیس بعضی مواضع دیگر شود البته به شرطی که تطهیر آن موضعی که نجس شده ممکن باشد.
ثانیاً:ادلهای که بر حرمت تنجیس مسجد اقامه شده از مورد مذکور در این مسئله انصراف دارد و این مورد را شامل نمیشود، پس حرمت تنجیس مسجد صورتی را که تطهیر مسجد،تنجیس بعض مواضع پاک از مسجد را که قابل تطهیر است به دنبال دارد شامل نمیشود.
ثالثاً: بر فرض گفته شود ادله حرمت تنجیس مسجد شامل این مسئله هم میشود عرض میکنیم در این صورت مورد مسئله از باب تزاحم است و امر دایر است بین اینکه محل نجس شده تطهیر شود هر چند بعضی مواضع پاک هم نجس شود ولی همراه با تطهیر محل نجس آنجا هم که نجس شده پاک شود و بین اینکه به خاطر جلوگیری از تنجیس موضع پاک از تطهیر محل نجس خود داری شود و محل نجس به نجاست خود باقی بماند، در این صورت ترجیح با جایی است که تطهیر موضع نجس منجر به تنجیس موضع دیگری میشود که تطهیر آن ممکن است.
«والحمد لله رب العالمین»