|
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
خلاصه جلسه گذشته:
در جلسه گذشته به دو مطلب از مرحوم آیت الله خویی اشاره کردیم؛ مطلب اول این بود که از این روایات؛ یعنی روایات مستفیضهای که در گذشته مطرح شد، استفاده میشود که آنچه لازم است ازاله نجاست از ظاهر مسجد است اما نجاست باطن لازم نیست؛ چون اگر نجاست باطن لازم بود وجهی نداشت که به ما دستور دهند محل دستشویی را فقط با خاک پر کنید و این نشان دهنده این است که ازاله نجاست از باطن لازم نیست.
در جلسه گذشته احتمالی را مطرح کردیم و کلام امام (ره) را هم به عنوان مؤید این احتمال ذکر کردیم، احتمال این بود که ممکن است گفته شود منظور از «مسجد» که در روایات مربوط به کنیف (دستشویی) مطرح شده مسجد اصطلاحی نیست بلکه منظور از آن، مکان نماز و محل سجده است. مطلب دوم این بود که بر فرض منظور وجوب ازاله نجاست از مسجد اصطلاحی باشد بحث این است که آیا این یک حکم تعبدی و منحصر به موارد مذکور در روایات است (جایی که قبلاً محل دستشویی بوده و بعداً مسجد قرار داده شده) که اگر باطن چنین مسجدی نجس باشد اشکالی ندارد یا اینکه این حکم شامل همه مساجد میشود؟
عبارتی از صاحب جواهر (ره) نقل کردیم که ایشان ازاله نجاست از ظاهر مسجد را یک امر تعبدی دانسته که به موارد مذکور در روایات منحصر میشود و شامل موارد دیگر نمیشود.
در پایان گفتیم اگر دلیل وجوب ازاله نجاست از مسجد را اجماع بدانیم و اجماع دلیل لبّی است در نتیجه وجوب ازاله نجاست مربوط به ظاهر مسجد است و باطن آن را شامل نمیشود.
کلام مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی (ره):
ایشان میفرماید: «إنّ ظاهر الروايات كون الطمّ و القاء التراب مطهراً بل كونه أطهر من تنظيف المكان الذي يكون ظاهره التنظيف بالماء لا مجرّد جمع العذرات و الكثافات عنه و عليه فظاهرها كونه محقّقاً للطهارة المعتبرة في المسجدية لا انّه حكم تعبّدي مخصوص بما تتعذّر إزالة النجاسة عنه أو تتعسّر»[1]؛ از ظاهر روایات این گونه استفاده میشود که پر کردن محل دستشویی با خاک پاک کننده است بلکه از نظر درجه طهارت، أطهر (پاک کنندهتر) است از اینکه به وسیله آب و امثال آن تنظیف شود. پس ایشان میگوید اینکه گفته میشود آیا روایات مذکور در مقام بیان یک حکم تعبدی است یا غیر آن، مربوط به جایی است که خاک ریختن در محل دستشویی را مطهِّر ندانیم ولی ما میگوییم خود خاک ریختن، مطهِّر است بنابراین با ریختن خاک هم ظاهر پاک میشود و هم باطن و این بحث که گفته شود این حکم تعبدی است و منحصر به مورد مذکور در روایات که محل دستشویی است میباشد هر چند ظاهر آن تنها پاک شود و باطنش نجس باشد اشکالی ندارد مطرح نمیشود، لذا اینکه گفته شود اگر محل دستشویی با خاک پر شود سپس مسجد قرار داده شود، پر کردن آن محل با خاک ظاهر مسجد را پاک میکند و ازاله نجاست از باطن آن لازم نیست ولی در سایر مساجد ازاله نجاست از باطن مسجد هم لازم است مطلب درستی نیست چون ما میگوییم ازاله نجاست از مسجد چه از ظاهر آن و چه از باطن آن لازم است ولی در اینجا از باب اینکه خود خاک ریختن در محل دستشویی مطهِّر و پاک کننده است حکم به طهارت آن محل میشود چه ظاهراً و چه باطناً.
اشکال فرمایش مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی (ره) این است که در هیچ یک از کتب فقهی پر کردن محل نجاست به وسیله خاک از مطهِّرات محسوب نشده است.
اما کسانی که میگویند: طهارت ظاهر مسجد کفایت میکند و دلیلی بر وجوب ازاله نجاست از باطن مسجد نداریم و دلیل وجوب ازاله نجاست از مسجد هم اجماع است که آن هم دلیل لبّی است و باید به قدر متیقن اکتفاء شود که وجوب ازاله نجاست از ظاهر مسجد است و وجوب ازاله از باطن را ثابت نمیکند.
ما در پاسخ عرض میکنیم فتوا دادن به عدم وجوب ازاله نجاست از باطن مسجد امر دشواری است به خصوص این که در نظر عرف بین ظاهر و باطن فرقی نیست و اساساً نجاست را منافی با مسجدیت میدانند و باطن مسجد هم عنوان مسجدیت دارد و به صرف اینکه باطن مسجد است آن را خارج از مسجد نمیدانند؛ به تعبیر روشنتر احکام تابع موضوعات است و موضوع مسجدیت در نظر عرف شامل ظاهر و باطن آن میشود و بین این دو فرق نمیگذارد، پس حکم دائر مدار موضوع است و زمانی که در موردی موضوع محقق شد، حکم هم محقق خواهد شد و چون عرف عنوان مسجدیت را شامل باطن آن هم میداند لذا حکم وجوب ازاله نجاست شامل باطن مسجد هم میشود.
مرحوم سید (ره) میفرماید: «و الطرف الداخل من جدرانها بل و الطرف الخارج على الأحوط إلا أن لا يجعلها الواقف جزء من المسجد بل لو لم يجعل مكانا مخصوصا منها جزء لا يلحقه الحكم»[2]؛ طرف داخل از دیوار مسجد هم حکم مسجد را دارد بلکه طرف خارج از آن هم بنا بر احتیاط حکم مسجد را دارد - اگر به وجوب ازاله نجاست از مسجد قائل شدیم بین طرف داخل و خارج مسجد فرقی نیست- مگر اینکه واقف بگوید قسمت بیرونی را جزء مسجد قرار ندادهایم یا یک مکان مخصوصی از آنجا را جزء مسجد محسوب نکرده هر چند در محوطه مسجد باشد که در این صورت احکام مسجد بر آن بار نخواهد شد.
دلیل:
عنوان مسجد مثل عنوان بیت و دار (متشکل از چند خانه) است که همان گونه که در مورد خانه بین قسمت داخلی و خارجی دیوار فرقی نیست مسجد هم عنوانی است که قسمت داخلی و خارجی دیوار را هم شامل میشود لذا در صورتی که دیوار مسجد نجس شود اعم از آن که قسمت داخلی آن نجس شود یا قسمت خارجی، ازاله نجاست از آن واجب است. پس مسجد اسم برای بنای مخصوصی است لذا سقف، قسمت داخلی و خارجی دیوار را هم شامل میشود.
مؤید:
امام (ره) میفرماید: «المسجد عنوان معهود و اسم للمعبد المعهود بين المسلمين و المعنى الوضعي منسي، و الإجماع القائم على تجنب المساجد النجاسات يدل على وجوب ما يصدق عليه هذا العنوان، و هو مجموع ما جعلت للمعبدية، أرضها إلى مقدار متعارف و سقفها و جدارها داخلا و خارجا»[3]؛ مسجد عنوان معهودی است که مجموع آنچه را که به عنوان مسجد قرار داده شده شامل میشود و این عنوان شامل زمین، به مقدار متعارف، سقف و دیوار داخلی و خارجی هم میشود. لذا به نظر میرسد اینکه مرحوم سید (ره) نسبت به طرف خارجی دیوار مسجد کلمه «علی الاحوط» را بکار بردند و فتوا ندادند، صحیح نباشد و وجهی برای این کلام نیست چون عنوان مسجدیت شامل قسمت خارجی دیوار مسجد هم میشود و بین داخل و خارج آن تفاوتی نیست.
مرحوم سید در ادامه میفرماید: «و وجوب الإزالة فوري فلا يجوز التأخير بمقدار ينافي الفور العرفي».[4]؛ وجوب ازاله نجاست از مسجد، فوری است لذا جایز نیست به مقداری که با فوریت عرفی منافات دارد تأخیر بیفتد.
دلیل:
دلیل فوریت ازاله نجاست از مسجد، شرافت آن است و اینکه مساجد «بیوت الله فی الارض» میباشند و قطعاً چیزی که موجب هتک و اهانت به مسجد شود جایز نیست. لذا اگر کسی فوریت ازاله نجاست را ترک کرد این ترک با تعظیم و احترام مسجد منافات دارد.
نتیجه: در بحث وجوب ازاله نجاست از مسجد به چند دلیل تمسک کردیم و آنها را مورد بررسی قرار دادیم؛ اولین دلیل اجماع و ارتکاز متشرعه بود، دومین دلیل روایات بود که مورد خدشه قرار گرفتند ولی با تمسک به اجماع و ارتکاز متشرعه نظر ما این شد که ازاله نجاست از مسجد واجب است.
حرمت تنجیس مسجد
مرحوم سید (ره) میفرماید: «و يحرم تنجيسها أيضا»[5]؛ تنجیس مسجد هم حرام است.
دلیل:
اولاً: تنجیس مسجد از باب ملازمه عرفیهای که بین وجوب ازاله و حرمت تنجیس وجود دارد حرام است؛ یعنی اگر وجوب ازاله از مسجد واجب باشد به طریق اولی تنجیس آن جایز نخواهد بود.
ثانیاً: تنجیس مسجد موجب هتک حرمت مسجد است و از این باب حرام میباشد.
ثالثاً: روایت حلبی که قبلاً هم به آن اشاره کردیم صرف نظر از اشکالی که به آن وارد دانستیم میتواند از ادله دال بر تنجیس مسجد باشد.
عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ قَالَ: «نَزَلْنَا فِي مَكَانٍ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ الْمَسْجِدِ زُقَاقٌ قَذِرٌ- فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَقَالَ: أَيْنَ نَزَلْتُمْ فَقُلْتُ نَزَلْنَا فِي دَارِ فُلَانٍ فَقَالَ: إِنَّ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الْمَسْجِدِ زُقَاقاً قَذِراً- أَوْ قُلْنَا لَهُ إِنَّ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ الْمَسْجِدِ زُقَاقاً قَذِراً- فَقَالَ: لَا بَأْسَ الْأَرْضُ تُطَهِّرُ بَعْضُهَا بَعْضاً قُلْتُ: فَالسِّرْقِينُ الرَّطْبُ أَطَأُ عَلَيْهِ فَقَالَ: لَا يَضُرُّكَ مِثْلُهُ»[6]؛ حلبی میگوید: ما در جایی برای سکونت فرود آمدیم که بین ما و مسجد کوچهای نجس بود، بر امام صادق (ع) وارد شدم حضرت (ع) فرمودند: کجا ساکن شدهاید؟ عرض کردم: در فلان خانه ساکن شدهایم، امام (ع) فرمودند: در مکانی ساکن شدهاید که بین شما و مسجد کوچهای آلوده وجود دارد- بنا بر این که گوینده امام (ع) باشد و از موقعیت آن مکان اطلاع داشته باشند- یا اینکه راوی میگوید من به امام (ع) عرض کردم بین ما و مسجد کوچهای نجس وجود دارد، حضرت (ع) فرمودند: اشکالی ندارد، بعضی از زمین بعض دیگر را پاک میکند- درست است که کوچه نجس است ولی این گونه نیست که همه زمین آلوده باشد، ممکن است پای شما به جای نجس اصابت کند ولی همین که پا بر زمین پاک گذاشته شود باعث پاک شدن آن میشود، چون زمین از مطهِّرات است و بعضی از آن بعض دیگر را پاک میکند- حلبی میگوید: پا روی سرگینهای مرطوب گذاشته میشود و از روی آنها عبور میشود، حضرت (ع) فرمودند: مثل این گونه موارد ضرری نمیرساند و اشکالی ندارد.
ما تا کنون دو نکته را مورد بررسی قرار دادیم؛ یکی بحث وجوب ازاله نجاست از مسجد و دیگری حرمت تنجیس مسجد که حکم این دو روشن شد و معلوم شد که ازاله نجاست از مسجد واجب و تنجیس آن حرام است. مطلب دیگر ادخال نجس در مسجد است که انشاء الله در جلسه آینده به آن خواهیم پرداخت.
«والحمد لله رب العالمین»
[1]. لنكرانى، محمد فاضل موحدى، تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة، النجاسات و أحكامها، ص297.
[2]. العروة الوثقی، ج1، ص84.
[3]. خمينى، سيد روح اللّه موسوى، كتاب الطهارة (ط- القديمة)، ج3، ص446.
[4]. العروة الوثقی، ج1، ص84.
[5]. همان.
[6]. وسائل الشیعة، ج3، ص458، کتاب الطهارة، باب 32 من ابواب النجاسات، حدیث4.