فصل فی المطهرات 94/02/15

چاپ

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات                                                         تاریخ: 15 اردیبهشت 1394

موضوع جزئی: الأول من المطهّرات، الماء- کیفیت تطهیرِ لباسی که به خون و نیل، متنجّس شده است      مصادف با: 16 رجب 1436

سال: ششم                                                                                                                               جلسه: 87

 

 

 

 

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

ادامه مسأله 333: «نعم، إذا كانت رملًا يمكن تطهير ظاهرها بصبّ الماء عليها و رسوبه في الرمل، فيبقى الباطن نجساً بماء الغُسالة و إن كان لا يخلو عن إشكال من جهة احتمال عدم صدق انفصال الغُسالة»[1].

مرحوم سید (ره) فرموده است که اگر بخواهیم زمین متنجسی که رمل است را تطهیر کنیم، با ریختن آب و نفوذ کردن آب در رمل، ظاهر آن پاک می‏شود لکن باطن آن نجس باقی می‏ماند چون ماء الغساله در آن نفوذ کرده است، هر چند پاک شدن ظاهرش نیز خالی از اشکال نیست چون انفصال غُساله در اینجا صدق نمی‏کند.

مرحوم سید (ره) در آخر کلام خود فرموده است که تطهیر ظاهر رمل [به اینکه آب بر آن ریخته شود و در آن نفوذ کند] خالی از اشکال نیست زیرا با نفوذ آب در رمل نمی‏توان گفت که آب غُساله از آن جدا شده است در حالی که غَسل با جدا شدن غُساله محقق می‏شود و اگر غُساله جدا نشود گویا اصلاً شستن، تحقق پیدا نکرده است و وقتی شستنی در کار نباشد تطهیری نیز حاصل نخواهد شد.

اشکال به کلام مرحوم سید (ره)

به مرحوم سید (ره) عرض می‏کنیم که جایی برای این اشکال نیست زیرا آنچه در رابطه با انفصال غُساله معتبر است این است که آب غساله از موضع مغسول جدا شود و لازم نیست که غُساله از تمام جسم جدا شود بنابراین، در ما نحن فیه (تطهیر رملِ متنجّس) نیز که موضع متنجّس، زمینی بوده است که رمل است، وقتی آب روی آن بریزیم این آب در باطن آن رملِ متنجّس، نفوذ می‏کند، لذا غساله از موضع مغسول جدا شده است و انفصال غُساله محقق شده است در نتیجه جایی برای اشکال مرحوم سید (ره) باقی نمی‏ماند.  

مسأله 334: «إذا صبغ ثوب بالدم لا يطهر ما دام يخرج منه الماء الأحمر نعم إذا صار بحيث لا يخرج منه طهر بالغمس ‌في الكر أو الغسل بالماء القليل بخلاف ما إذا صبغ بالنيل النجس فإنه إذا نفذ فيه الماء في الكثير بوصف الإطلاق يطهر و إن صار مضافا أو متلونا بعد العصر كما مر سابقا».[2]

مرحوم سید (ره) فرموده است که اگر لباسی به وسیله خون، رنگین شد تا زمانی که هنگام شستن، از آن لباس آب قرمز بیرون بیاید، لباس پاک نمی‏شود [زیرا رنگی که با آب همراه است رنگِ نجس (خون) است و تا زمانی که این رنگ به همراه آب از لباس خارج شود، لباس پاک نمی‏شود]. بله اگر لباس را به گونه‏ای شستیم که دیگر از آن آب قرمز خارج نشد [هر چند اثر آن رنگ روی لباس باقی بماند] در این صورت تطهیر لباس به این است که آن را در آب کُر فرو ببریم [به نحوی که آب در تمام منافذ آن نفوذ کند] یا اینکه آن را با آب قلیل بشوییم.  

ایشان در ادامه فرموده است که اگر لباس به نیلِ متنجّس رنگ بشود در این صورت اگر لباس را در آب کثیرِ مطلق قرار دادیم و آب در منافذ آن نفوذ کرد، پاک می‏شود هر چند آبی که بعد از عَصر (فشردن) از لباس خارج شود، مضاف یا رنگی باشد [زیرا رنگی که همراه آب است رنگِ متنجّس (نیل) است نه رنگ نجس و خروج رنگی که مربوط به متنجّس است اشکالی ایجاد نمی‏کند] همان طور که سابقاً [در مسأله 309] نیز به این مطلب اشاره کردیم.

از باب یادآوری یک بار دیگر مسأله 309 را ذکر می‏کنیم؛

«إنما يشترط في التطهير طهارة الماء قبل الاستعمال فلا يضر تنجسه بالوصول إلى المحل النجس و أما الإطلاق فاعتباره إنما هو قبل الاستعمال و حينه فلو صار بعد الوصول إلى المحل مضافا لم يكف كما في الثوب المصبوغ فإنه يشترط في طهارته بالماء القليل بقاؤه على الإطلاق حتى حال العصر فما دام يخرج منه الماء الملون لا يطهر إلا إذا كان اللون قليلا لم يصر إلى حد الإضافة و أما إذا غسل في الكثير فيكفي فيه نفوذ الماء في جميع أجزائه بوصف الإطلاق و إن صار بالعصر مضافا بل الماء المعصور المضاف أيضا محكوم بالطهارة»[3]

مرحوم سید (ره) در اینجا سه فرع را بیان کرده است؛

فرع اول: در تطهیر متنجِّس به وسیله آب، شرط است که آب، قبل از استعمال پاک باشد لذا اینکه آب حین استعمال به محل نجس می‏رسد، ضرری ندارد و پاک بودن اولیه آب کافی است.

فرع دوم: معتبر است که آبی که می‏خواهد مطهِّر باشد قبل از استعمال و حین استعمال، مطلق باشد چون اگر آب، مضاف باشد نمی‏تواند شیء نجس را تطهیر کند، لذا اگر آب بعد از اصابت به محل نجس، مضاف شد برای تطهیر کافی نیست مثل لباسی که رنگ زده شده است که به محض رسیدن آب به آن لباس، رنگ آب تغییر می‏کند چون در تطهیر متنجِّس به وسیله آب قلیل، شرط است که اطلاق آب باقی بماند حتی زمان فشردن لباس نیز نباید آب مضاف شده باشد، پس تا زمانی که موقع فشردن، آب رنگین (مضاف) از لباس خارج شود، پاک نخواهد شد مگر اینکه رنگ خارج شده خیلی کم باشد که باعث مضاف شدن آب نگردد.  

فرع سوم: اگر متنجِّس به وسیله آب کثیر شسته شود همین مقدار که آب با عنوان مطلق بودن، در جمیع اجزاء متنجِّس نفوذ کند برای تطهیرِ آن کفایت می‏کند هر چند آبی که به وسیله عَصر (فشردن) از متنجّس خارج می‏شود مضاف شده باشد بلکه در این صورت علاوه بر اینکه متنجّس، تطهیر می‏شود خودِ آب مضافی که با فشردن خارج می‏شود نیز محکوم به طهارت است.

نکته: گاهی رنگین بودن آب غُساله ناشی از خودِ نجس است مثل اینکه رنگ خون همراه آب غُساله باشد که در این صورت مادامی که رنگ خون به همراه آب غُساله از لباس خارج شود، لباس پاک نخواهد شد اما گاهی رنگین بودن آب ناشی از رنگ متنجّس است مثل اینکه رنگی که به همراه ماء الغُساله است رنگِ نیلِ متنجّس باشد که در این صورت ضرری به طهارت لباس نخواهد زد.

 

کلام آیت الله خویی (ره)

آیت الله خویی (ره) فرموده است که اگر در هنگام فشردنِ لباسِ متنجّس به نیلِ متنجّس، آب مضاف از آن خارج شود آن آب، نجس است زیرا ما در هر غَسل، عصر (فشردن) را لازم می‏دانیم و ملاک در حصول طهارت لباس، نفوذ آب در همه اجزاء آن نیست بلکه ملاک این است که آبی که به وسیله فشردن خارج می‏شود مضاف نباشد بنابراین، اگر هنگام عَصر (فشردن) آبی که خارج می‏شود مضاف نباشد، طهارت حاصل خواهد شد ولی اگر آبِ خارج شده مضاف باشد، طهارت حاصل نخواهد شد. 

مسأله 335: «فيما يعتبر فيه التعدد لا يلزم توالي الغسلتين أو الغسلات فلو غسل مرة في يوم و مرة أخرى في يوم آخر كفى. نعم يعتبر في العصر الفورية بعد صب الماء على الشي‌ء المتنجس».[4]

مرحوم سید (ره) در این مسأله دو فرع را بیان کرده است؛

فرع اول: در مواردی که تعدد شستن لازم است [مانند ظروف و بول] پشت سر هم انجام دادن دفعات شستن لازم نیست لذا تأخیر بین دفعات شستن [مانند فاصله افتادن بین غَسل دوم و غَسل سوم] مشکلی ایجاد نمی‏کند بنابراین، اگر یک غَسل (شستن) را در یک روز انجام دهد و غَسل دیگر را در روز دیگر، کفایت می‏کند و طهارت حاصل می‏شود. اما در جایی که عَصر لازم است، بعد از هر مرتبه شستن، عصر و فشردن نیز لازم است؛ مثلاً اگر لباس، به بول متنجّس شده است، لازم نیست که شستن مرتبه دوم بلافاصله بعد از شستن مرتبه اول باشد، اما فشار دادن بعد از شستن بار اول لازم است.

دلیل مرحوم سید (ره) بر این مطلب، اطلاق ادله است؛ به این بیان که دلیل گفته است که زمانی که لباس یا فرش به وسیله بول، متنجّس شد، دو بار شستن آن لازم است و نگفته است که این دو بار شستن باید متصل و پشت سر هم باشد لذا دلیل از حیث توالی و عدم توالی دفعاتِ شستن، مطلق است لذا اگر دو بار شستن، پشت سر هم نباشد مشکلی ایجاد نمی‏کند.

مرحوم آیت الله خویی (ره) نیز فرموده است که از اطلاق دلیل استفاده می‏شود که صرفاً تعدد غَسل شرط است اما توالی شرط نیست. عرف نیز معتقد است که توالی بین دفعات غَسل شرط نیست.

فرع دوم: در عصر (فشردن)، فوریت لازم است یعنی در مواردی که عَصر لازم است بلافاصله بعد از شستن باید عَصر انجام شود و تأخیر آن جایز نیست.

به نظر می‏رسد وجهی برای فوریت عَصر (فشردن) وجود نداشته باشد زیرا اگر عصر برای مقوّمیت مفهوم غَسل است لازم نیست فوری باشد؛ لذا اگر لباسی را شستیم و بعد از چند ساعت آن را فشار دادیم، لطمه‏ای وارد نمی‏کند چون عَصر برای خروج ماء الغُساله است و این امر با تأخیر نیز محقق می‏شود و نیازی به فوریت نیست.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. العروة الوثقی، ج1، ص 117-118.

[2]. همان، ص118-119.

[3]. همان، ص 108.

[4]. همان، ص 119.