درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات تاریخ: 7 اردیبهشت 1394 موضوع جزئی: الأول من المطهّرات، الماء- تطهیرِ گوشتی که به وسیله آب نجس پخته شده است. مصادف با: 8 رجب 1436 سال: ششم جلسه: 85 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
مسأله 326: «اللحم المطبوخ بالماء النجس أو المتنجّس بعد الطبخ يمكن تطهيره في الكثير، بل و القليل إذا صبّ عليه الماء و نفذ فيه إلى المقدار الّذي وصل إليه الماء النجس».[1]
مرحوم سید (ره) فرموده است که اگر گوشتی به وسیله آب نجس پخته شد یا بعد از اینکه پخته شد، متنجس شد، تطهیر آن به این صورت است که آن را در آب کثیر قرار دهیم ولی اگر آب کثیر در دسترس نبود با آب قلیل نیز میشود آن را تطهیر کرد؛ به این صورت که آب قلیل روی گوشت ریخته میشود تا به همان اندازهای که آب نجس در گوشت نفوذ کرده است، آب طاهر نیز به همان اندازه در گوشت نفوذ کند.
دلیل
مرحوم سید (ره) در بیان دلیلِ کلام خود مبنی بر تطهیر گوشت پخته شده [با آب کثیر یا قلیل] به دو روایت استناد کرده است، که البته از نظر ما سند روایات خیلی قابل قبول نیست.
روایت اول: عَنْ زَكَرِيَّا بْنِ آدَمَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ (ع) عَنْ قَطْرَةِ خَمْرٍ أَوْ نَبِيذٍ مُسْكِرٍ قَطَرَتْ فِي قِدْرٍ فِيهِ لَحْمٌ كَثِيرٌ وَ مَرَقٌ كَثِيرٌ قَالَ: «يُهَرَاقُ الْمَرَقُ أَوْ يُطْعِمُهُ أَهْلَ الذِّمَّةِ أَوِ الْكَلْبَ وَ اللَّحْمُ اغْسِلْهُ وَ كُلْهُ»[2]؛ زکریا بن آدم میگوید که از امام رضا (ع) درباره قطره خمر یا نبیذ مسکری که در ظرفی ریخته است که گوشت و آبگوشت زیادی در آن است، سؤال کردم؟ حضرت (ع) فرمود که آبگوشت باید دور ریخته شود و یا به کسانی که مقید به نجاست و طهارت نیستند [اهل ذمه] یا به حیوانات [مانند کلب] خورانده شود. حضرت (ع) در ادامه فرموده است که گوشت را بشویید و بخورید.
در این روایت از لفظ «اغسله و کُلهُ» استفاده میشود که نجاستی که در آبگوشت ریخته شده است ظاهر گوشت را نجس کرده است و این فرض مربوط به جایی است که نجاست بعد از طبخ واقع شده است لذا خودِ آبگوشت را نمیتوان خورد بلکه باید آن را دور ریخت ولی گوشت به وسیله شستن تطهیر میشود و خوردن آن مانعی ندارد. بنابراین از این روایت استفاده میشود که گوشت به وسیله شستن با آب کثیر یا قلیل پاک میشود.
روایت دوم: عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (ع) سُئِلَ عَنْ قِدْرٍ طُبِخَتْ وَ إِذَا فِي الْقِدْرِ فَأْرَةٌ قَالَ: « يُهَرَاقُ مَرَقُهَا وَ يُغْسَلُ اللَّحْمُ وَ يُؤْكَلُ»[3]؛ سکونی از امام صادق (ع) نقل میکند که حضرت (ع) فرمود که از حضرت علی (ع) درباره گوشتی که در دیگی طبخ شده است که موش در آن دیگ وجود دارد، سؤال شد [حال یا هنگام طبخ غذا، موش در دیگ بوده است و یا بعد از طبخ، موش در دیگ افتاده است)، حضرت (ع) در پاسخ فرمود که آبگوشت دور ریخته میشود ولی گوشت شسته میشود و میتوان آن را خورد.
این روایت جایی را که باطن گوشت نیز متنجّس شده باشد، شامل میشود زیرا عبارت «قِدرٍ طُبِخَت» نشان دهنده این است که فأره (موش) از ابتدا در دیگ وجود داشته است.
درباره «وَ إِذَا فِي الْقِدْرِ فَأْرَةٌ» دو وجه ذکر شده است؛
1- یک وجه آن این است که موش در دیگ وجود داشته است و گوشت، با آن پخته شده است که این برداشت از مسأله، مورد نظر مرحوم سید (ره) است (در این صورت باید آبگوشت دور ریخته شود و گوشت آن شسته شود تا قابل خوردن شود).
2- وجه دیگر آن است که بعد از اینکه گوشت پخته شد، موش در قِدر [دیگ] واقع شده است.
ما در این جا فرض را بر این میگذاریم که موش و گوشت با هم پخته شدهاند و موش از ابتدا در دیگ وجود داشته است.
مرحوم سید (ره) معتقد هستند که باطن گوشت نیز متنجّس میشود و لذا در فتوایی که داده است به ظاهر روایت بسنده نکرده و فرموده است که برای تطهیر گوشت لازم است که به همان مقدار که آب نجس در گوشت نفوذ کرده است، آب طاهر نیز در آن نفوذ کند.
عدهای گفتهاند که ظاهر گوشت را میشوییم و پاک میشود و باطن آن نیز به تبعیت از ظاهر پاک میشود.
کلام آقای خویی (ره)
مرحوم آیت الله خویی (ره) گفته است که تبعیت از ظاهر در مورد گوشت مطرح نیست زیرا گوشتهایی را که از بازار میخریم و میپزیم، هنگام پختن، گوشت خود را جمع میکند و زمانی که گوشت جمع شد، منافذی که در داخل گوشت است بسته میشود و آبِ گوشت خارج میشود؛ لذا جمع شدن گوشت عملاً مانع رسیدن آب به باطن گوشت میشود و در نتیجه آب نجس به باطن گوشت نمیرسد تا ما بگوییم ظاهر را میشوییم و باطن به تبع ظاهر پاک میشود.
اشکال به آقای خویی (ره)
اینکه مرحوم آقای خویی (ره) فرموده است که آب در باطن گوشت نفوذ نمیکند، صحیح نیست زیرا پخته شدن گوشت به این معناست که آب جوش در باطن گوشت نفوذ کرده باشد و الا گوشت، پخته نمیشود.
مسأله 330: «الطين النجس اللاصِق بالإبريق يطهر بغمسه في الكر و نفوذ الماء إلى أعماقه و مع عدم النفوذ يطهر ظاهره فالقَطَرات التي تقطُر منه بعد الإخراج من الماء طاهرة و كذا الطين اللاصق بالنَعل بل يطهر ظاهره بالماء القليل أيضا بل إذا وصل إلى باطنه بأن كان رَخواً طَهُر باطنه أيضا به».[4]
مرحوم سید (ره) فرموده است که کیفیت تطهیرِ گِلی که نجس است و به کوزه و آفتابه چسبیده است به این صورت است که آفتابه و کوزه را در آب کُر فرو ببریم به گونهای که آب به اعماق آن گِل برسد اما اگر نفوذ در کار نیست و ظاهر آن نجس شده است، تطهیر ظاهر کفایت میکند و زمانی که آن آفتابه یا کوزه را از آب خارج میکنیم، قطراتی که از کوزه میچکد، پاک است و مشکل ندارد چون ظاهر آن پاک شده است.
همچنین گِل نجسی که به نعلین یا کفش چسبیده است به همین کیفیتی که عرض شد، پاک میشود. بلکه با آب قلیل نیز میتوان آن را تطهیر کرد بلکه حتی اگر نجاست به باطن گِل نفوذ کرده باشد، قابل پاک شدن است لکن به شرط اینکه گِل، سست و نرم باشد که وقتی آب ریخته میشود تا عمق آن گِل نرم نفوذ کند.
«والحمد لله رب العالمین»