درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: احکام النجاسة تاریخ: 20 دی 1393 موضوع جزئی: فصلٌ فی ما یعفی عنه فی الصلاة- ثوب المربیّةِ للصبی مصادف با: 18 ربیع الأول 1436 سال: ششم جلسه: 39 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
مطلب هفتم: با توجه به اینکه در روایت أبی حفص مسئله بول مطرح شده، سؤال این است که آیا میتوان حکم آن را به غائط، دم و امثال آن از سایر نجاسات تسرّی داد یا نه؟ [عَنْ أَبِي حَفْصٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: سُئِلَ عَنِ امْرَأَةٍ لَيْسَ لَهَا إِلَّا قَمِيصٌ وَ لَهَا مَوْلُودٌ فَيَبُولُ عَلَيْهَا كَيْفَ تَصْنَعُ؟ قَالَ: «تَغْسِلُ الْقَمِيصَ فِي الْيَوْمِ مَرَّةً»[1]؛ ابی حفص گفت که از امام صادق (ع) درباره زنی سؤال شد که یک لباس بیشتر ندارد و بچهای دارد که روی لباسش بول میکند، وظیفهاش چیست؟ حضرت (ع) فرمود: «لباسش را روزی یک مرتبه بشوید و در آن نماز بخواند.»].
در اینجا دو قول وجود دارد؛
قول اول
عدهای مثل مرحوم آیت الله خویی (ره) و بزرگان دیگر نظرشان این است که نمیشود از بول تعدّی کرد با الغاء خصوصیت حکم بول را به سایر نجاست تسرّی داد، یعنی اگر مثلاً لباس زنی که تربیت کننده بچه است به غائط، خون و امثال آن آغشته شد نمیتوان حکم بول را به این موارد تسرّی داد و گفت که نجاست غائط، خون و امثال آن نیز معفو است.
دلیل قول اول
اولاً: در روایت، کلمه «یبول علیها» آمده است و این خود دال بر این است که حکم عفو مختص بول بچه است نه نجاسات دیگر مثل غائط و خون.
ثانیاً: عفو از بول بچه، خلاف قاعده است لذا باید به حداقل اکتفا شود و حداقل همان بول بچه است و بیشتر از آن را شامل نمیشود.
ثالثاً: ممکن است در بول خصوصیتی باشد [به خاطر تکرّر بول بر خلاف غائط] که آن خصوصیت، منشأ برای حکم به عفو از نجاست آن، از طرف شارع باشد.
قول دوم
در مقابلِ مرحوم آقای خویی (ره) بعضی از بزرگان مثل مرحوم محقق (ره) و شهید اول (ره) قائل به تسرّی حکم بول به سایر نجاسات مثل غائط، خون و امثال آن شدهاند و گفتهاند که اگر ملاک برای عفو شارع نسبت به بول بچه، مشقّت و مشکلاتی است که بر آن مترتب میشود فرقی بین بول و غائط نیست و ذکر بول در حقیقت به عنوان مثال است بنابراین، الغاء خصوصیت میشود و حکم عفو به سایر نجاسات هم تسرّی داده میشود.
پس به آقای خویی (ره) عرض میکنیم که درست است که در روایت، کلمه «بول» ذکر شده است لکن حکم عفو اختصاص به بول ندارد چون چه بسا اگر سائل از امام (ع) درباره ثوب مربیه طفلی که به غائط بچه آغشته شده سؤال میکرد باز هم امام (ع) همین حکم را میفرمود، پس ذکر بول از باب مثال است لذا با الغاء خصوصیت حکم عفو را به سایر نجاسات نیز تسرّی میدهیم. لذا همانطور که در جلسات گذشته، مشقّت را به عنوان ملاک عفو مطرح کردیم و دایره آن را توسعه دادیم و گفتیم عفو از بول بچه منحصر به مذکر نیست بلکه بول مؤنث را نیز شامل میشود، همچنین گفتیم که این عفو منحصر به مادرِ بچه نیست بلکه سایر زنها را نیز که تربیت کننده بچه باشند، شامل میشود، در اینجا هم اگر ما ملاک و مناط در عفو را مشقّت دانستیم تسرّی حکمِ بول (عفو) به غائط، خون و امثال آن مشکلی نخواهد داشت.
مسأله 306: «إلحاق بدنها بالثوب في العفو عن نجاسته محلّ إشكال، و إن كان لا يخلو عن وجه».[2]
مرحوم سید (ره) فرموده است که ملحق کردن بدن تربیت کننده بچه [به لباس] در عفو از نجاست آن، محل اشکال است هر چند خالی از وجه نیست.
سؤال: آیا بدن مربی طفل نیز در عفو از نجاست آن، به لباس ملحق میشود؟ یعنی آیا اگر بدن تربیت کننده بچه به بول بچه نجس شود نجاستش معفو است و یک بار شستن آن در طول روز کفایت میکند؟
پاسخ: آنچه به نظر میرسد این است که نمیشود بدن را به لباس ملحق کرد و حکم عفو را شامل بدن نیز دانست زیرا؛
اولاً: در روایت، کلمه «ثوب المربیة» آمده است و این عبارت حاکی از این است که حکم عفو فقط شامل لباس تربیت کننده بچه میشود و بدن را شامل نمیشود.
ثانیاً: خودِ عفو از نجاستِ لباسِ تربیت کننده بچه، خلاف قاعده است بنابراین، باید به قدر متیقن [عفو از نجاست لباس] اکتفا کرد.
ثالثاً: ادله منع در اینجا حاکم است و ادله منع میگوید که لباس و بدنِ نمازگزار باید پاک باشند لکن نجاست لباسِ تربیت کننده بچه طبق روایت أبی حفص، معفو است بنابراین، ازاله نجاست از بدن به قوت خودش باقی است و نمیتوان حکم عفو را از لباس به بدن نیز سرایت داد.
رابعاً: شستن لباس با توجه به اینکه نیاز به خشک شدن دارد مشقت و سختی دارد که این مشقت در شستن بدن نیست.
البته در صورتی که شستن بدن عنوان حرجی پیدا کند و تحت قاعده حرج قرار گیرد، لازم به شستن آن نیست که در این صورت عدم ازاله نجاست از بدن از باب تسرّی حکم عفو از لباس به بدن نخواهد بود بلکه از باب حرجی بودن، معفو خواهد بود.
کلام صاحب جواهر (ره)
صاحب جواهر (ره) فرموده: در روایت به شستن بدن امر نشده است با اینکه نجاستِ لباس غالباً به بدن نیز سرایت میکند.[3] بنابراین، حال که امام (ع) در روایت فرموده است که لباس تربیت کننده بچه باید روزی یک بار شسته شود باید میفرمود که بدن نیز باید شسته شود، لذا اینکه در روایت امر به شستن بدن نشده است معنایش این است که بدن نیز حکم لباس را دارد یعنی همانگونه که نجاست لباسِ تربیت کننده بچه معفو است و شستن یک بار در روز کفایت میکند، نجاست بدن او نیز معفو است و یک بار شستن در طول روز کفایت میکند. پس اینکه در روایت به شستن بدن اشاره نشده حاکی از این است که معمولاً نجاست از لباس به بدن سرایت میکند لذا همان عفوی که در رابطه با لباس ثابت بود در مورد بدن نیز ثابت است.
اشکال به صاحب جواهر (ره)
اینکه در روایت به شستن بدن امر نشده است به خاطر این است که؛
اولاً: سؤالِ سائل درباره بدن نبوده است، یعنی اینگونه نیست که گفته شود حکمت، اقتضا میکرده تا حکم شستن در رابطه با بدنِ نجس مطرح شود چون اصلاً از بدن، سؤال نشده بلکه فقط از لباس، سؤال شده لذا پاسخ نیز متناسب با آن داده شده است. بنابراین، اگر در روایت به شستن بدن امر نشده دلیل بر معفو بودن نجاست بدن نیست.
ثانیاً: ادله دال بر تطهیر بدن لباس نمازگزار ما را مستغنی میکند از اینکه در روایتی که سؤال در رابطه با لباس است، گفته شود چون امام به تطهیر نجاست بدن اشاره نکرده پس بدن نیز حکم لباس را دارد لذا نجاست آن معفو است زیرا قاعده کلی این است که بدن نمازگزار باید پاک باشد و اینکه گفته شده اگر تربیت کننده بچه یک لباس بیشتر نداشته باشد و آن هم به بول بچه نجس شده باشد، نجاست آن معفو است، خیلی نادر است و معمولاً اینگونه نیست که شخص فقط یک لباس داشته باشد. پس عدم ذکر امر به شستن نسبت به بدن به خاطر ادله دیگری است که ما را مستغنی میکند از اینکه امام (ع) در اینجا که سخن از لباس است به شستن بدن اشاره کند. پس ما نیز نظر بزرگان را تأیید میکنیم و معتقدیم نجاست بدن معفو نیست.
مسأله307: «في إلحاق المربّي بالمربّية إشكال»[4]؛ مرحوم سید (ره) فرموده است که در ملحق کردن مربی به مربیه اشکال است [اگر مردی تربیت کننده بچه باشد و یک لباس بیشتر نداشته باشد و آنهم به بول بچه نجس شود، نمیتوان قید زن بودن را ملغی کرد و به عفو آن حکم کرد و گفت همانگونه که اگر تربیت کننده بچه، زن بود و لباسش به بول بچه نجس شده بود، معفو بود در اینجا نیز معفو است].
عده کثیری از بزرگان از جمله مرحوم آیت الله خویی (ره) گفتهاند که حکم عفو، مختص مربیه (تربیت کنندهای که زن باشد) است و تعدی به غیر آن (مربیِ مرد) جایز نیست.
مرحوم آقای خویی (ره) فرموده است که در روایت، قید «امرأة» به کار رفته است و احتمال داده میشود که خصوصیتی در امرأة باشد که این خصوصیت در تربیت کنندهای که مرد است، وجود نداشته باشد. ما در شرع مقدس اسلام احکامی داریم که بعضی از آنها مختص به مردان و بعضی دیگر مختص زنان است لذا ممکن است که عفو نسبت به نجاست لباس تربیت کننده بچه که زن باشد از احکامی باشد که مختص به زنان است. بنابراین، فقط نجاستِ لباس تربیت کننده بچهای که زن باشد معفو است و این عفو غیر زن را شامل نمیشود.
مقتضای اطلاق ادله مانعه از نماز خواندن با نجاست این است که اگر مردی تربیت کننده بچه باشد و لباسش به بول بچه نجس شود باید آن را بشوید مگر اینکه مستلزم حرج باشد که در این صورت تحت قاعده حرج داخل میشود و از باب «لاحرج» معفو خواهد بود.
اما علامه (ره) در تذکره، شهید اول (ره) در ذکری و شهید ثانی (ره) در مسالک خصویت زن بودن را ملغی کرده و گفتهاند حکم عفو شامل مرد نیز میشود؛
1- علامه (ره) فرموده است: «الظاهر مشاركة المربي للصبي للمربية»[5]؛ ظاهر این است که مربی طفل [تربیت کننده بچه، مرد باشد] در حکم عفو با مربیه [تربیت کننده بچه، زن باشد] مشارکت دارد.
2- شهید اول (ره) در ذکری فرموده است: «و الأولى دخول الصبية للمشقة...و دخول المربّي»[6]؛ اولی این است که مربی هم حکم مربیه را دارد، یعنی عفو شامل مربی نیز میشود.
3- شهید ثانی (ره) فرموده است: «و يلحق بالمربية المربي»[7]؛ مربی نیز [در حکم عفو] به مربیه ملحق میشود.
نظر استاد
به نظر ما نیز میشود الغاء خصوصیت کرد و حکم عفو را از مربی به مربیه تسرّی داد چون اگر عفو، دایر مدار مشقّت و تصدی امور طفل باشد فرقی بین مربی و مربیه از این جهت نیست و اینکه در روایت از «امرأة» سخن گفته شده به خاطر این است که غالباً تربیت بچه با زنان است لذا اگر مردی تربیت بچه را به عهده گرفت و یک لباس نیز بیشتر نداشت و آنهم به وسیله بول بچه نجس شد نجاست آن معفو خواهد بود، البته به شرطی که روزی یکبار آن لباس را بشوید.
سؤال: آیا حکم عفو به یک بچه اختصاص دارد یا اگر بچهها چند قلو باشند باز هم حکم شامل آنها خواهد شد؟
پاسخ: حکم عفو شامل بیشتر از یک بچه نیز میشود و دلیل آنهم اولویت قطعیه میباشد بر خلاف صاحب حدائق که گفته است که چون در روایت عبارت «و لها مولود» آمده و «مولود» ظهور در یک بچه دارد لذا حکم عفو، بیشتر از یک بچه را شامل نخواهد شد ولی ما عرض میکنیم «مولود» اسم جنس است لذا به تناسب تعدد بچهها مشقتِ آنهم بیشتر خواهد شد و از باب اینکه مشقت دارد معفو خواهد بود. صاحب حدائق گفته تعدد چون مقتضی کثرت نجاست است ممکن است گفته شود که شارع عفو را مربوط به جایی دانسته که نجاست، اندک باشد اما اگر نجاست زیاد باشد شارع به عفو حکم نمیکند. لذا چون تعدد بچه موجب تعدد کثرت نجاست میشود و شاید شارع مقدس عفو را مربوط به جایی دانسته که قلّت نجاست وجود داشته باشد لذا در صورت تعدد نجاست، آن نجاست معفو نخواهد بود.
«والحمد لله رب العالمین»