الصلاة فی النجس 93/03/05

چاپ

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: احکام النجاسة                                                                              تاریخ: 5 خرداد 1393
موضوع جزئی:سجده بر محل نجس                                                                          مصادف با: 26 رجب 1435 سال: پنجم                                                                                                                                   جلسه: 91

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

مسئله 288 : «إذا اضطر إلى السجود على محل نجس لا يجب إعادتها بعد التمكن من الطاهر»[1].

هرگاه شخص به جهت اضطرار بر موضع نجس، سجده كرد نمازش صحيح است و بعد از تمكن از محل طاهر، اعاده واجب نيست.

نکته: آنچه عرض شد منحصر به موردی که در مسئله به آن اشاره شد نیست، چون گاهی این چنین است که انسان اضطرار پیدا می‌کند بر موضع نجس سجده کند، این همان چیزی است که مرحوم سید (ره) در مسئله فوق مطرح کرده ولی گاهی انسان اضطرار پیدا می‌کند بر موضعی سجد کند که سجده بر آن صحیح نیست، الزاماً نجاست نیست بلکه از موارد «لا یصح السجود علیه» است، چون سجده بر چیزهای خاصی جایز است و بر غیر آن (طبق مبنی شیعه) جایز نیست یا اینکه انسان بر جایی سجده می‏کند که بالاتر از موضع قدم اوست، یعنی جایی ایستاده که محل سجده بالاتر قرار می‌گیرد یا در تراز قدم است یا آنچه بر آن سجده می‏کند از چهار انگشت بیشتر است.

حال سؤال این است که در اینجا اعاده لازم است یا نه؟ و مسئله اعتبار طهارت در آن چیزی که مرحوم سید مطرح کرده بر چه اساس است، دلیلی قائم شده که طهارت در موضع سجده معتبر است یا دلیلی قائم نشده؟

دلیل: دلیل ما اجماع است مبنی بر این که لازم است محل سجده طاهر باشد و چون اجماع دلیلی لبی است نه دلیل لفظی، متیقن از اجماع مربوط به جایی است که مکلف تمکن از سجده بر محل طاهر در حال نماز داشته باشد، به تعبیر روشن‏تر اجماعی که قائم شده بر اشتراط طهارت نسبت به محل سجده دلیل لبی است لذا باید به قدر متیقن از آن اکتفا کرد و قدر متیقن آن جایی است که انسان تمکن از سجده بر موضع طاهر داشته باشد. معنی اجماع این نیست که اعم از اینکه مختار یا مظطر باشد، طهارت معتبر است بلکه ما باید به قدر متیقن اکتفا کنیم و چون فرض این است که در ما نحن فیه شخص تمکن از سجده بر موضع طاهر ندارد، پس آنچه بر اشتراط طهارت دلالت دارد، شامل صورت طهارت نمی‌شود درست است که اجماع داریم که می‌گوید محل سجده باید طاهر باشد ولی اجماع دلیل لبی است و باید به قدر متیقن اکتفا کرد و قدر متیقن در حالت اختیار است و اینجا که اضطرار دارد اجماع شامل اینجا نمی‌شود، بنابراین به قدر متیقن اکتفا می‌کنیم لذا اگر کسی در حالت اضطرار بر محلی که نجس است سجده کرد ولو اینکه اجماع می‌گوید باید محل سجده طاهر باشد ولی آن دلیل شامل اینجا نمی‌شود در نتیجه چنین کسی هر چند بر موضع نجس سجده کرده باشد نمازش صحیح است.

تمسک به اجماع مبتنی بر دو شرط است:

شرط اول: دلیل ما باید منحصر به اجماع باشد، اگر دلیل منحصر به اجماع شود می‌توانید مورد اضطرار را از محل اشتراط طهارت خارج کنید.

شرط دوم: اگر دلیل دیگری غیر از اجماع نیست در معقد اجماع، اطلاقی وجود نداشته باشد و دلیل اجماع اطلاق نداشته باشد؛ زیرا اگر در این اجماع، اطلاقی وجود داشته باشد، یعنی هم حالت اختیار را شامل شود و هم حالت اضطرار را دیگر شما نمی‌توانید به اجماع تمسک کرده و در نتیجه حکم به صحت نماز کنید.

اما نسبت به شرط اول که آیا دلیل منحصر به اجماع است یا نیست؟ می‌گوئیم دلیل منحصر به اجماع نیست و چون دلیل منحصر به اجماع نیست و در اینجا روایت داریم بنایراین، اخذ به قدر متیقن درست نیست. دلیل روایی ما صحیحه حسن بن محبوب است که قبلاً هم به مناسبتی به این روایت اشاره کردیم که آنجا یک استفاده‏ای از این روایت شد و اینجا استفاده دیگری.

عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام عَنِ الْجِصِّ يُوقَدُ عَلَيْهِ بِالْعَذِرَةِ وَ عِظَامِ الْمَوْتَى ثُمَّ يُجَصَّصُ بِهِ الْمَسْجِدُ أَ يُسْجَدُ عَلَيْهِ فَكَتَبَ إِلَيْهِ بِخَطِّهِ أَنَّ الْمَاءَ وَ النَّارَ قَدْ طَهَّرَاهُ»[2]؛ از امام (ع) در مورد گچی که با استخوان و عذره مرده پخته شده سؤال شد که آیا می‏توان با این گچ مسجد ساخت؟ حضرت (ع) نوشتند: آب و آتش پاک کننده است.

این روایت براین مطلب دلالت دارد که موضع سجده باید طاهر و پاک باشد و چون موضع سجده باید پاک باشد امام علیه السلام دغدغه سؤال کننده را برطرف کرده و فرمودند: «أَنَّ الْمَاءَ وَ النَّارَ قَدْ طَهَّرَاهُ»  به این معنی که هرچند این گچ با عذره و عظام مرده پخته شده ولی آتش و آب پاک کننده است لذا سجده بر آن اشکال ندارد.

از این روایت استفاده می‌شود که موضع سجده باید پاک باشد، پس حال که ما علاوه بر اجماع روایت هم داریم و دلیل ما منحصر به اجماع نیست شما حق ندارید به اجماع اکتفا کنید و بگویید اجماع دلیل لبی است و قدر متیقن آن مربوط به جایی است که انسان تمکن از طهارت داشته باشد چون ما دلیل لفظی (روایت) هم داریم و دلیل منحصر در دلیل لبّی (اجماع) نیست لذا اخذ به قدر متیقن معنی ندارد بنابراین ما نحن فیه هم صورت اضطرار و هم صورت اختیار را شامل می‌شود.

اما نسبت به شرط دوم (عدم اطلاق دلیل اجماع) عرض می‏کنیم دلیل اجماع اطلاق دارد و مسئله اطلاق معقدِ اجماع در رابطه با طهارت محل مسجد این است که نسبت به اجماع اطلاق را استفاده می‌کنیم یعنی وزانِ این اجماع، وزانِ اعتبارِ اشتراطِ طهارت لباس و بدن است، پس تفاوتی بین لباس یا بدن و بین محل سجده تفاوتی وجود ندارد، لذا همان طور که اشتراط طهارت در لباس و بدن اطلاق دارد، اشتراط طهارت در محل سجده هم اطلاق دارد و اگر این اطلاق هر دو صورت را شامل شود نمی‏توان به اجماع تمسک کرد و گفت ولو محل سجده نجس است اما اشکالی ندارد و نماز صحیح است و نیاز به اعاده ندارد.

پس تمسک به اجماع در صورتی صحیح است که اولاً: غیر از اجماع دلیل دیگری نداشته باشیم حال آن که دلیل لفظی (روایت) هم وجود دارد. ثانیاً: دلیل اجماع اطلاق نداشته باشد در حالی که معقد اجماع اطلاق دارد.

پس به نظر می‏رسد هرگاه شخص به جهت اضطرار بر موضع نجس، سجده كرد نمازش صحيح است ولی بعد از تمكن از محل طاهر، اعاده لازم است مگر اینکه به حدیث لاتعاد «لَا تُعَادُ الصَّلَاةُ إِلَّا مِنْ خَمْسَةٍ الطَّهُورِ وَ الْوَقْتِ وَ الْقِبْلَةِ وَ الرُّكُوعِ وَ السُّجُود» تمسک شود که می‏گوید: نماز اعاده نمی‌شود جزء در پنج مورد و منظور از طهور در این حدیث، طهارت حدثی است و در مانحن فیه چون طهارت خبثی است پس نماز نیاز به اعاده ندارد. پس با توجه به حدیث لاتعاد نظر ما همانند نظر مرحوم سید (ره) است که فرمود اعاده لازم نیست.

«الحمدلله رب العالمين»

 



[1]. العروة الوثقی، ج1، ص100.

[2] کتاب طهارت باب 81 از ابواب نجاست ح1.