الصلاة فی النجس 93/02/29

چاپ

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: احکام النجاسة                                                                              تاریخ: 29 اردیبهشت 1393
موضوع جزئی: الصلاة في النجس                                                                              مصادف با: 19 رجب 1435 سال: پنجم                                                                                                                                  جلسه: 88

 

 

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

خلاصه جلسه گذشته:

مسئله285: «إذا تنجس موضعان من بدنه أو لباسه و لم يمكن إزالتها فلا يسقط الوجوب و يتخير، إلا مع الدوران بين الأقل والأكثر أو بين الأخف والأشد أو بين متحد العنوان ومتعدده فيتعين الثاني في الجميع، بل إذا كان موضع النجس واحداً وأمكن تطهير بعضه لا يسقط الميسور، بل أذا لم يمكن التطهير لكن أمكن إزالة العين وجبت، بل إذا كانت محتاجة إلى تعدد الغسل وتمكن من غسلة واحدة فالأحوط عدم تركها، لأنها توجب خفّة النجاسة، إلا أن يستلزم خلاف الاحتياط من جهة أخرى بأن استلزم وصول الغسالة إلى المحل الطاهر».[1]

مرحوم سید (ره) می‏فرماید: هر گاه دو موضع از بدن يا جامه‏ى شخص، نجس باشد و تطهير يكى ممكن باشد نه هر دو، واجب است تطهير همان يكى. و مختار است در تعيين آن مگر در صورتى كه امر دائر باشد بين اقل و اكثر و اخف و اشد و متحد العنوان و متعدد العنوان، كه در جميع اين صور لازم است اختيار تطهير دوم. بلكه هر گاه يك موضع نجس باشد و ممكن باشد تطهير بعض از آن نه تمام آن، مقدار ميسور ساقط نمى‏شود. بلكه هر گاه تطهير ممکن نباشد لكن ازاله‏ى عين نجاست ممکن باشد، واجب است ازاله. بلكه هر گاه آن نجاست نجاستى باشد كه در تطهير، محتاج به تعدد غَسل باشد و به قدر يك غسله آب داشته باشد، احوط عدم ترك آن غسله است به جهت آن كه موجب خفت نجاست است. مگر آن كه از جهت ديگر مستلزم خلاف احتياط باشد، مثل آن كه آب غساله به محل طاهر برسد.

در این مسئله چند فرع مطرح است و این مسئله هم مانند مسئله صورت قبل از باب تزاحم است و در صورت اضطرار قدر متیقنِ اضطرار از مانعیت نجاست در نماز، جامعیت بین دو نجاست است اما اضطرار بخشی را که اکثر است و اشد است شامل نمی‌شود لذا باید به همان مقدار که اضطرار رافع نجاست است اکتفا کند.

چند مثال در مورد متحد العنوان و متعدد العنوان

مثال اول: تعدد عنوان و اتحاد عنوان از جهت مانعیت برای نماز. مثل این که موضعی از بدن یا لباس به خون انسان یا خون حیوان حلال گوشت اصابت کرده و موضع دیگر از بدنش یا لباسش به خون حیوان غیر مأکول الدم و حرام گوشت نجس شده است. فرض اول (حیوان حلال گوشت) به عنوام متحد العنوان تلقی می‏شود، یعنی عنوان واحد از مالیت را داراست و مالیت نجاست خون عنوان واحد را داراست اما در مثال دوم که به خون حیوان غیر مأکول الدم متنجس شده دو عنوان وجود دارد و ذو عنوانین است؛ یکی اصل عنوان دمیة که با فرض اول مشترک است که به خون حلال گوشت نجس شده بود؛ مثلاً گوسفند را ذبح شرعی کردند و مقداری از خون به لباسش ریخته پس فرض دوم (خون حیوان غیر مأکلول اللحم) از حیث دم بودن با فرض اول (حیوان حلال گوشت) مشترک است، اما یک عنوان دیگری هم وجود دارد که در فرض اول نیست و آن اینکه در فرض دوم علاوه بر عنوان دمیة عنوان نجاست غیر مأکول الدم هم وجود دارد لذا بر فرض دوم، دو عنوان مترتب می‏شود که مستقل هستند.

مثال دوم: یک لباسی فقط به خون نجس شده ولی لباس دیگر، هم به خون و هم به بول، اینجا تطهیر لباس دوم مهمتر است. به تعبیر روشن‏تر آن نکته‌ای که در بحث اضطرار مطرح کردیم که اضطرار رافع مانعیت نجاست است در اینجا اضطرار، جامع بین این دو نجاست را رافع است اما اگر چیزی اضافه بر آن باشد اضطرار رافع مانعیت نیست، بنابراین با مقدار آب کمی که داریم آن نجاست را بر طرف می‏کنیم ولی نسبت به آن مقداری که باقی می‏ماند و آبی برای بر طرف کردن آن وجود ندارد اضطرار رافع مانعیت است. ولی موقعی که بتوانیم اکثر یا اشد یا ذوالعنوانین را بر داریم، اضطرار به مرحله اقل، اخف و متحد العنوان، منحصر می‏شود.

مرحوم سید (ره) فرمود:«بل إذا كان موضع النجس واحداً و أمكن تطهير بعضه لا يسقط الميسور، بل أذا لم يمكن التطهير لكن أمكن إزالة العين وجبت»؛بلكه هر گاه يك موضع نجس باشد و ممكن باشد تطهير بعض از آن نه تمام آن، مقدار ميسور ساقط نمى‏شود، بلكه هر گاه ممكن نشد تطهير لكن ممكن شد ازاله‏ى عين، واجب است ازاله حتی اگر آن نجاست، نجاستى باشد كه در تطهير، محتاج به تعدد غَسل باشد و به قدر يك غسله آب داشته باشد. در این صورت طبق قاعده «الميسور لا يسقط بالمعسور»،مقداری که برای شما امکان دارد امتثال می‏شود و ساقط نمی‏شود. پس در اینجا چون مقدار آب کمی در اختیار دارد و نمی‏تواند همه را پاک کند طبق قاعده«الميسور» شستن مقداری که ممکن است کفایت می‏کند.

مگر اینکه به خاطر این شستن، آب به جایی که پاک است سرایت کند و عملاً مشکل جدیدی پیش آید لذا در این صورت چون نجاست، بیشتر می‏شود موضوع تطهیر منتفی است. و در هر صورت اضطرار نسبت به بخشی است که امکان تطهیر نیست. اگر امکان تطهیر وجود ندارد باید عین نجاست را برطرف کند، چون امر دائر است بین ازاله با تطهیر و بین ازاله بدون تطهیر؛ گاهی این امکان وجود دارد که هم عین نجاست برطرف شود و هم محل نجس به وسیله آب پاک شود لکن گاهی فقط می‏تواند عین نجس را برطرف کند ولی تطهیر ممکن نیست لذا دوران امر بین اقل و اکثر است، در اینجا اکثر، ازاله و تطهیر است و اقل، نفس ازاله است، یعنی ازاله عین و در اینجا اکثر اهمیت دارد و اگر نشد سراغ اقل می‏رویم.

«الحمدلله رب العالمين»



[1]. العروة الوثقی، ج1، ص99.