مجرد مایع بودن، در تنجّس کفایت نمی‏کند 92/02/16

چاپ

 

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: کیفیت تنجس متنجسات      تاریخ: 16 اردیبهشت 1392

موضوع جزئی: مجرد مایع بودن، در تنجّس کفایت نمی‏کند

مصادف با: 25 جمادی‏الثانی1434 سال: چهارم                      جلسه: 85




 

 

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

تقدیر از استاد به مناسبت روز معلم:

قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله: «إنّ معلّم الخير يستغفر له دوابّ الأرض و حيتان البحر، و كلّ ذي روح في الهواء، و جميع أهل السماء و الأرض»[1][1]. ایام متعلق است به استادِ شهید، مرتضی مطهری (ره)، شهیدی که با مجاهدت‏های بی نظیر علمی و مبارزاتی خویش بسیاری از ناهمواری‏های پیش از انقلاب را بر اهلش هموار کرد و اکنون نوبت به نسل کنونی رسیده که در راه استدامه انقلاب و تحقق اهداف بلند آن بکوشند و از هیچ مجاهدتی در این دو عرصه کوتاهی نشود، لذا چون روز شهادت شهید مطهری (ره) به عنوان روز معلم نام گذاری شده ما نیز به نوبه خود از مقام علمی استاد عزیز حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دام ظله العالی) تقدیر و تشکر می‏کنیم به همین مناسبت و به رسم یادبود، هدیه‏ای ناقابل را خدمت ایشان تقدیم می‏کنیم.

خلاصه جلسه گذشته:

ما در جلسه گذشته در ذیل مسئله 235 که مرحوم سید (ره) فرمودند: «الثوب أو الفراش الملطَّخ بالتراب النجس يكفيه نفضُة و لا يجب غسله ‌و لايضر احتمال بقاء شي‌ء منه بعد العلم بزوال القدر المتيقن‌«[2][2]، مطلبی را از مرحوم آیت الله خویی نقل کردیم و بنا شد که ادامه سخن ایشان را در این جلسه نقل کنیم، مطلبی که جلسه گذشته از ایشان نقل کردیم این بود که اگر قائل شدیم به اینکه برای مصلی جایز است که در نماز حامل شیء نجس باشد، نسبت به شخصی که لباس یا سر او آغشته به گرد و غبار نجس شده می‏گوییم چون بدن یا لباس این شخص مرطوب نیست تا نجس شود، لذا نمازی که می‏خواند صحیح است و نه تنها نیازی به شستند سر و لباس نیست بلکه تکان دادن آنها هم به جهت برطرف شدن گرد و غبار، لازم نیست، تنها مانعی که وجود دارد صحیحه علی بن جعفر است - این روایت را در جلسه گذشته ذکر کردیم- که امام (ع) فرمودند: باید فرش و لباس را تکان دهد تا گرد و غبار برطرف شود.

نکته دومی که مرحوم آیت الله خویی (ره) به آن اشاره می‏کند این است که اگر ما شک کردیم بعد از تکان دادن لباس یا سر، اجزاء نجس یا متنجّس همچنان در لباس باقی است یا نه؟ و شک ما هم به این صورت باشد که آیا آنچه خارج شده همان است که بوده؛ مثلاً اگر به اندازه 3 مثقال گرد و غبار بر روی لباس یا سر و صورت وجود داشته، آیا همان مقدار با تکان دادن خارج شده یا نه آنچه بوده بیشتر از آن چیزی است که با تکان دادن خارج شده است؟ حال سؤال این است که در این صورت آیا جایی برای اجرای استصحاب نجاست هست یا نه؟ پس در اینجا سه احتمال وجود دارد: اول: با تکان دادن فرش یا لباس همه آن گرد و غبار نجسی که در فرش یا لباس بوده خارج شده است. دوم: بخشی از آن گرد و غبار، با تکان دادن خارج شده است. سوم: کل گرد و غباری که در فرش بوده اعم از گرد و غبار نجس و غیر آن با تکان دادن فرش از آن خارج شده است. حال سؤال این است: در صورتی که شک داشتیم با تکان دادن فرش و لباس، همه آن گرد و غبار نجس خارج شده یا بخشی از آن، آیا می‏توان استصحاب نجاست جاری کرد یا نه؟ گفته شده اینجا جایی برای جریان استصحاب نیست؛ چون زائد مشکوک از ابتدا مشکوک التحقق بوده است، گاهی از اوقات چیزی از اول، مشکوک التحقق نیست یعنی معلوم است که این مقدار گرد و غبار در فرش بوده و بعد از آن شک می‏کنیم که آیا همه آن گرد و غبار خارج شده یا بخشی از آن، در این صورت ممکن است گفته شود زمینه برای جریان استصحاب وجود دارد اما اگر از اول نمی‏دانیم چه مقدار گرد و غبار در لباس یا فرش بوده و بعد شک کنیم آیا با تکان دادن فرش یا لباس همه آن خارج شده یا بخشی از آن، در این صورت نمی‏توان استصحاب را جاری کرد چون یقین سابقی وجود ندارد تا آن را استصحاب کنیم.[3][3]

مسئله 236: «لا يكفي مجرد الميعان في التنجس ‌بل يعتبر أن يكون مما يقبل التأثُّر و بعبارةٍ أخرى يُعتبر وجودُ الرّطوبة في أحد المتلاقيين فالزَّيبَق إذا وُضع في ظرف نجس لا رطوبة له لا ينجس و إن كان مائعا و كذا إذا أُذيبَ الذَّهبُ أو غيره من الفلزات في بُوطَقَةٍ نجسة أو صُبَّ بعد الذّوب في ظرف نجس لا ينجس إلا مع رطوبة الظرف أو وصول رطوبة نجسة إليه من الخارج»[4][4]؛ مرحوم سید (ره) می‏فرماید: مجرد مایع بودن در تنجّس چیزی کافی نیست بلکه معتبر است آن شیء از چیزهایی باشد که قبول تأثّر بکند؛ به عبارت دیگر وجود رطوبت در یکی از متلاقیین لازم است، پس جیوه اگر در ظرف نجس گذاشته شود و آن ظرفِ نجس رطوبتی نداشته باشد، متنجّس نمی‏شود هر چند آن جیوه، مایع باشد- اصطلاحاً به جیوه‏ای که مایع است مایع خشک گفته می‏شود- همچنین اگر طلا یا غیر آن در کوره نجس یا امثال آن ذوب شود و بعد از ذوب شدن در ظرف نجس ریخته شود متنجّس نمی‏شود مگر اینکه ظرفی که جیوه و طلای مایع در آن ریخته شده رطوبت داشته باشد یا اینکه رطوبتی از خارج به آن برسد.

پس صرف مایع بودن در تحقق نجاست کفایت نمی‏کند بلکه مایعی محقِّقِ نجاست است که جنبه رطوبت داشته باشد و الا مایعاتی مثل جیوه و طلای ذوب شده که رطوبت ندارد و خشک است محقِّقِ نجاست نیست.

 

توضیح مسئله:

قبلاً بیان کردیم که اگر مایع، با نجسی ملاقات کند به نجاست آن مایع حکم می‏شود، ولی طبق مسئله فوق صرف مایع بودن، در تحقق نجاست کافی نیست؛ چون مایع بر دو قسم است؛ قسم اول: جنبه رطوبت دارد و قسم دوم: جنبه رطوبت ندارد و خشک است. قسم دوم از مایعات مثل جیوه و طلای ذوب شده، حکم جامدات را دارند که مرطوب نیستند و اصطلاحاً به آنها مایعات یابسه و جافّه (خشک) گفته می‏شود. پس مایع در صورتی که جنبه رطوبت داشته باشد و مرطوبت به رطوبت مسریه باشد در ملاقات با نجس یا متنجّس، نجس می‏شود، بنابراین اگر مایعی بود که رطوبت نداشته باشد بلکه جاف و یابس (خشک) باشد که در ملاقات با نجاست تأثیری ندارد مثل جیوه که اگر با نجس یا متنجّس ملاقات کند به صرف ملاقات، مقتضی نجاست آن را ندارد هر چند به ظاهر مایع است بنابراین اگر جیوه را که مایع است در ظرف نجسی که خشک است بگذاریم در این صورت جیوه نجس نمی‏شود و هیچ کدام از اجزاء آن به ظرف منتقل نمی‏گردد لذا باید گفت مایعات بر دو قسم‏اند: الف) مایعات رطبه. ب) مایعات یابسه و جافّه (خشک). مایعات یابسه و جافّه حکم جوامد یابسه را دارند. فلزاتی مانند: طلا، مس و امثال آن هم حکم جیوه را دارند که اگر بعد از ذوب شدن، در ظرف نجسی ریخته شوند یا در کوره نجس ذوب شوند، به تنجّس آن حکم نمی‏شود اما اگر با ظرف مرطوب ملاقات کنند به نجاست آن حکم می‏شود.

نکته: در بعضی از تعابیر آمده که اگر طلا و مس و امثال آن نجس و سپس ذوب شود قابل پاک شدن نیست و چنانچه بعد از جامد شدن ظاهر آن شسته شود پاک نمی‏شود چون با ذوب شدن طلا و امثال آن، نجاست به کل اجزاء سرایت کرده و هر چند ظاهر آن هم شسته شود باطناً قابل پاک شدن نیست و همیشه عنوان نجاست را با خود دارد.

مسئله 237: «المتنجّس لا يَتنجّس ثانياً و لو بنجاسةٍ أخرى ‌لكن إذا اختلف حكمهما يُرتَّب كلاهما فلو كان لملاقي البول حكمٌ و لملاقي العَذرة حكمٌ آخر يجب ترتيبهما معا و لذا لو لاقى الثّوب دمٌ ثمَّ لاقاه البول يجب غَسلُه مرَّتين و إن لم يتنجّس بالبول بعد تنجسه بالدم و قلنا بكفاية المرّة في الدم و كذا إذا كان في إناء ماءُ نجس ثمَّ ولغ فيه الكلب يجب تعفيره و إن لم يتنجس بالولوغ»[5][5]؛ مرحوم سید (ره) می‏فرماید: متنجِّس برای بار دوم متنجِّس نمی‏شود هر چند مرتبه دوم با نجاست دیگری غیر از نجاست اول ملاقات کند، ولی اگر حکم آن دو نجس، متفاوت باشد، حکم هر دو مترتب می‏شود، بنابراین اگر ملاقی با بول حکمی و ملاقی با عذره حکم دیگری دارد واجب است هر دو با هم مترتب شود و همچنین اگر لباس با خونی ملاقات کرد و بعد از آن با بول ملاقات کند واجب است دو بار شسته شود هر چند نمی‏توان گفت بعد از تنجّس آن با خون، دوباره به وسیله بول، متنجِّس شده است. همچنین اگر در ظرفی آبِ نجس بود و سگ به آب آن ظرف دهن زد باز هم قاعده این است که این آب متنجِّس دوباره به وسیله ولوغ سگ، نجس نمی‏شود اما اثر ولوغ کلب بر آن مترتب می‏شود لذا واجب است آن ظرف، خاک مالی شود هر چند آن ظرف با ولوغ سگ نجاست دوباره پیدا نکرده است.

پس چیزی که متنجّس شده برای بار دوم متنجّس نمی‏شود- اگر چیزی با بول نجس شد و بول دومی بر آن ریخته شد گفته نمی‏شود که این متنجّس برای بار دوم نجس شده است- و این در صورتی است که آن دو متنجّس، اختلاف در حکم نداشته باشند. اما اگر در حکم اختلاف داشته باشند مثل خون و بول که حکم بول دو بار شستن است اما حکم خون، دو بار شستن نیست،  لذا اگر خونی ریخته شد و بعد از آن بول ریخته شد باز هم می‏گوییم متنجّس دوباره نجس نمی‏شود اما از نظر حکم، ترتیب اثر داده می‏شود یعنی حال که روی خون، بول ریخته شده باید دو بار شسته شود، هر چند صدق نمی‏کند که گفته شود متنجّس دوباره نجس شده ولی حکم نجاستی که اقوی است بر آن بار می‏شود.

 «والحمد لله رب العالمین»


[6][1]. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج2، ص17؛ شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص131.

[7][2]. العروة الوثقی، ج1، ص81.

[8][3]. التنقیح فی شرح العروة الوثقی، الطهارة ج 2، ص 214 و 215.

[9][4]. العروة الوثقی، ج1، ص81. 

 



 

 

 

 

[5][5]. همان.