درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری موضوع کلی: کیفیت تنجس متنجسات تاریخ: 3 اردیبهشت 1392 موضوع جزئی: سرایت نجاست از ملاقی به سایر اجزاء مصادف با: 12 جمادیالثانی1434 سال: چهارم جلسه: 80 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
«ثمَّ إن كان الملاقي للنجس أو المتنجس مائعا تنجس كله كالماء القليل المطلق و المضاف مطلقا و الدُّهن المائع و نحوه من المائعات، نعم لا ينجس العالي بملاقاة السافل إذا كان جاريا من العالي بل لا ينجس السافل بملاقاة العالي إذا كان جاريا من السافل كالفوارة من غير فرق في ذلك بين الماء و غيره من المائعات و إن كان الملاقي جامدا اختصت النجاسة بموضع الملاقاة سواء كان يابسا كالثوب اليابس إذا لاقت النجاسة جزء منه أو رطبا كما في الثوب المرطوب أو الأرض المرطوبة فإنه إذا وصلت النجاسة إلى جزء من الأرض أو الثوب لا يتنجس ما يتصل به و إن كان فيه رطوبةً مسرية بل النجاسة مختصةٌ بموضع الملاقاة و من هذا القبيل الدُّهن و الدِّبس الجامدين نعم لو انفصل ذلك الجزء المجاور ثمَّ اتصل تنكس موضع الملاقاة منه فالاتصال قبل الملاقاة لا يؤثر في النجاسة و السراية بخلاف الاتصال بعد الملاقاة و على ما ذكر فالبطيخ و الخيار و نحوهما مما فيه رطوبة مسرية إذا لاقت النجاسة جزء منها لا تتنجس البقية بل يكفي غسل موضع الملاقاة إلا إذا انفصل بعد الملاقاة ثمَّ اتصل»[1]؛ مرحوم سید (ره) میفرماید: اگر ملاقی جامد بود نجاست تنها به موضع ملاقات اختصاص پیدا میکند و بقیه اجزاء نجس نمیشود، خواه آن جامد خشک باشد مثل لباس غیر مرطوب، یا اینکه ملاقی جامد و مرطوب باشد مثل لباس مرطوب یا زمین مرطوبه، در این صورت نیز اگر نجاست به جزئی از لباس یا زمین برسد آنچه با نجاست ملاقات کرده قطعاً نجس میشود اما آنچه متصل است با آنچه با نجاست ملاقات کرده در این صورت آنچه با ملاقی با نجاست متصل است نجس نمیَشود هر چند دارای رطوبت مسریه باشد بلکه نجاست به موضع ملاقات اختصاص پیدا میکند و به جای دیگر سرایت نمیکند هر چند آن محل دیگر متصل به متنجّس باشد و از این قبیل است روغن و شیره جامد، یعنی آن قسمتی از شیره و روغن جامد که با نجاست یا متنجّس، ملاقات داشته نجس میشود ولی بقیه اجزاء متصل با آن قمستی که با نجس ملاقات کرده، نجس نمیشود.
کلام مرحوم آقای حکیم (ره):
مرحوم آقای حکیم (ره) بیانی دارند که برای تکمیل فایده بحث به بیان ایشان اشاره میکنیم، ایشان در مستمسک در ذیل این مسئله این گونه استدلال میکند، علت اینکه ما حکم به نجاست اجزاء متصل به متنجّس نمیکنیم این است که چون آن اجزاء با نجاست ملاقات نکرده است بلکه با متنجِّس ملاقات کرده و متنجِّس، منجِّس نیست یعنی قسمتی که با نجاست ملاقات کرده نمیتواند قسمتهایی را که به آن متصل است نجس کند؛ چون آن اجزاء با خود نجاست ملاقات نکرده بلکه با متنجِّس ملاقات کرده و نفس رطوبت به تنهایی (در نظر عرف) صلاحیت ندارد که بتواند نجاست را به سایر اجزاء که متصل با محلی است که با نجاست ملاقات کرده، سرایت بدهد و ادله لفظیه هم قصور دارد که بتواند آن را اثبات نماید و در مایعات اگر مسئله سرایت مطرح شده از باب دلیل عقلی و دقت عقلی نیست تا بتوانیم در اینجا هم سرایت بدهیم بلکه در مایعات از باب دلیل خاص یعنی روایات است که روایاتی در این زمینه وارد شده که میگوید باب مایعات همه اجزاء آن به محض اصابت نجاست به آن، نجس میشود که این دلیل خاص قابل تسری به جای دیگر نیست. بنابراین ما شک میکنیم که غیر از آن جزء متصل به نجسات آیا سایر اجزائی که به متنجِّس متصلند هم نجس میشوند یا نه؟ در این صورت راهی جز قاعده اصالة الطهارة نداریم. بعلاوه اگر بنا را بر سرایت نجاست به جمیع اجزاء جسم به خاطر وجود رطوبت بگذاریم لازمهاش نجاست تمام زمین مرطوب به وسیله نزول باران است به مجرد اینکه جزئی از آن با نجاست ملاقات کند و بعد باید قائل به نجاست تمام جزیرة العرب شویم اگر باران بر این سرزمین ببارد و سپس قطع شود و بعد جزئی از این زمین نجس شود و این قابل پذیرش نیست که مولای حکیم حکمی را صادر کند که قابل امتثال نباشد. بعلاوه روایاتی درباره روغن و زیت (روغن زیتون) و عسل جامد وارد شده که دلالت دارد بر اینکه نجاست به موضِع ملاقات اختصاص دارد نه جای دیگر، در عین حال که رطوبت وجود دارد.
کلام مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی (ره):
مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی (ره) از زاویه دیگری به این موضوع پرداخته و آن اینکه آیا متنجِّس، منجّس است یا نه و بعد از این استدلال پاسخ داده که این دلیل اَخص از مدعا است چون این تالی فاسدی که گفته شد لازم میآید قائل به نجاست کل جزیرة العرب بشویم در صورتی ثابت میشود که ما علی الاطلاق قائل به منجِّس بودن متنجِّس بشویم در حالی که ما در باب منجِّس بودن متنجِّس یک مرز قائل هستیم؛ زیرا ما قائل هستیم که متنجِّس در صورتی منجِّس است که بلا واسطه باشد، یعنی نجاستی داریم که چیزی به آن ملاقات کرده که اصطلاحاً به این ملاقی با نجاست، متنجِّس میگویند، حال این متنجِّس هم با شیء دیگری ملاقات کرده است، مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی (ره) میفرماید: منجِّس بودن متنجِّس در صورتی است که بلا واسطه باشد یعنی نجاست از نجس به ملاقی منتقل میشود و ملاقی متنجِّس میشود و نجاست از متنجِّس به جزء بعد هم بلا واسطه، منتقل میشود اما اگر متنجِّس دیگری آمد چون واسطه میخورد به اجزاء بعدی سرایت نمیکند، پس ایشان میفرماید: ما قائل به منجِّس بودن متنجِّس هستیم اما در صورتی که بلا واسطه باشد، بله اگر ما قائل به منجِّس بودن متنجِّس به طول مطلق باشیم چه با واسطه و چه بی واسطه در این صورت لازم میآید که کل جزیرة العرب نجس شود اما ما میگوییم فقط به نجاست جزء اولی حکم میشود که با متنجِّس ملاقات کرده نه اجزاء دیگر، لذا سایر اجزاء نجس نمیشود.
خلاصه اینکه: یک مبنا این است که متنجِّس، منجِّس نیست، مبنای دیگر این است که متنجِّس، منجِّس است مطلقا (مبنای مرحوم آیت الله حکیم (ره)) و مبنای سوم این است که متنجِّس، منجِّس است لکن با یک واسطه (مبنای مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی (ره)).
پاسخ مرحوم آیت الله فاضل (ره) از مرحوم آقای حکیم (ره):
مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی (ره) به مرحوم آیت الله حکیم (ره) پاسخ میدهند که چون شما قائل به منجِّس بودن متنجِّس به طور مطلق هستید لذا مبتلا به محذور فوق شدهاید که همه جزیرة العرب نجس میشود اما ما که قائلیم فقط واسطه اول با ملاقات با متنجِّس، نجس میشود آن مشکل را نخواهیم داشت چون غیر از جزء اول، سایر اجزاء نجس نمیشوند. بعلاوه این مطلب که شما فرمودید باعث نجاست همه زمین (کل جزیرة العرب) میشود، صحیح نیست چون: اولاً: همه زمین، محل ابتلاء مکلف نیست، ثانیاً: علم فعلی برای مکلف حاصل نمیشود که یقین پیدا کند که کل جزیرة العرب نجس شده است به دلیل اینکه همه مردم به جمیع مقدماتی که موجِب علم به نجاست میشود التفات ندارند، به خصوص که ممکن است مطهّر دیگری از قبیل باران و امثال آن عارض شود، لذا اینکه گفتید تمام جزیرة العرب، نجس میشود صحیح نیست. بنابراین تا زمانی که انسان علم به نجاست نداشته باشد تکلیفی متوجه او نیست. بنابراین محذورات فوق مثل نجاست کل زمین در صورتی پیش خواهد آمد که قائل به منجِّس بودن متنجِّس شویم مطلقا، در صورتی که ما چنین اطلاقی را قبول نداریم و ما اصلاً قبول نداریم که چنین محذوراتی پیش میآید، چون همه زمین محل ابتلاء همه مکلفین نیست، همچنین مردم توجه به همه مقدماتی که موجِب علم به نجاست میشود ندارند و ممکن است مطهِّری عارض شود که این محذورات را بر طرف کند.
«والحمد لله رب العالمین»