درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره» تاریخ: 19 مهر 1396 موضوع جزئی: تفسیر آیه 54 مصادف با: 20 محرم 1439 سال تحصیلی: 97-96 جلسه: 124 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
ادامه تفسیر آیه 54: «وَ إِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ»[1]؛ و زمانى را كه موسى به قوم خود گفت که اى قوم من! شما با انتخاب گوساله (براى پرستش) به خود ستم كرديد! پس توبه كنيد و به سوى خالق خود باز گرديد! و خود را [يكديگر را] به قتل برسانيد! اين كار، براى شما در پيشگاه پروردگارتان بهتر است سپس خداوند توبه شما را پذيرفت؛ زيرا كه او توبهپذير و رحيم است.
سؤال
منظور از «فاقتلوا أنفسکم» در آیه مذکور چیست و چرا خداوند متعال، پذیرش توبه بنیاسرائیل را در سایه «فاقتلوا أنفسکم» قرار داده است؟
پاسخ
در پاسخ از سؤال مذکور باید عرض شود که توجیهاتی در این رابطه ذکر شده است که موارد ذیل از آن جملهاند:
اول، اینکه عبارت «فاقتلوا أنفسکم» حالت نفرین دارد و خداوند متعال از زبان حضرت موسی (ع) به بنیاسرائیل فرموده است که «فاقتلوا أنفسکم»، یعنی خدا شما را بکشت، همانگونه که شخص وقتی میخواهد کسی را نفرین کند، میگوید که برو بمیر. اما آنچه از تاریخ به دست میآید این است که [، هرچند روایاتی که در این باره وارد شده است خیلی دقیق نیست] در رابطه با «فاقتلوا أنفسکم» دو تا نقل قول وارد شده است: اول، اینکه حضرت موسی (ع) به متخلفین [که تعدادشان هفتاد هزار نفر بود] فرمود که به بیتالمقدس بروید و زمانی که من بالای منبر رفتم و دستور دادم، شمشیرهای خود را به قصد کُشتن، یکدیگر را بزنید[2]. در روایت آمده است که زمانی که ده هزار نفر یکدیگر را کشتن، آیه نازل شد که شما را بخشیدیم.
دوم، اینکه جمعیت بنیاسرائیل زیاد بود و هارون به همراه دوازده هزار نفر از طرفداران حضرت موسی (ع) رفتند و همه بنیاسرائیل که تخلف کرده بودند را کشتند. بعضی دیگر گفتهاند که «فاقتلوا أنفسکم» به این معناست که خود را تهذیب کنید، کما اینکه در روایت آمده است: «مُوتُوا قَبْلَ أَنْ تَمُوتُوا»[3]. نتیجه اینکه «فاقتلوا أنفسکم»، فقط صرف نفرین نیست و همچنین، به معنای تهذیب نفس نیز که یک تفسیر عرفانگونه است، نمیباشد. بنابراین، بر اساس گواهی تاریخ سخن از نفرین فراتر است و مراد از «فاقتلوا أنفسکم» یک نوع مجازات و حدّ برای بنیاسرائیل است در مقابل ارتدادای که داشتهاند، ولی نحوه اجزای این مجازات روشن نیست و از این جهت ابهام دارد. البته بعضی از مفسرین گفتهاند که در مواردی که خداوند متعال مصلحت ندیده است که مطلبی را بیان کند و کیفیت آن را مشخص کند نباید بر شناخت منظور و مراد خداوند پافشاری کرد. پس «فاقتلوا أنفسکم» به معنای ظاهری آن حمل میشود که اشد مجازاتها است چون اصولیترین و بنیادیترین اصل که در همه ادیان الهی مشترک است، اصل توحید است و زمانی که جامعهای در مقابل توحید بایستد، باید از طریق کشتن خودشان به تطهیر خود بپردازند تا خداوند متعال آنها را ببخشد و در روز قیامت به عذاب شدید الهی گرفتار نشوند.
سؤال: در طول تاریخ افراد زیادی بودهاند که از توحید سر باز زده و به بت پرستی و شرک روی آوردهاند، حال سؤال این است که چرا پذیرش توبه از طریق قتل نفس فقط در رابطه با بنیاسرائیل [که گوساله پرست شده بودند] آمده است و در رابطه با سایر مشرکین نیامده است؟
پاسخ: حساب مشرکین بنیاسرائیل از حساب سایر مشرکین جدا است چون خداوند متعال در رابطه با بنیاسرائیل همه نعمتها را تمام کرد و معجزات آشکاری را به آنها نشان داد، آنها را از دست فرعون نجات داد و به طور متعدد آنها را از تنگناهایی که برایشان پیش آمد، خارج کرد ولی بنیاسرائیل با همه این نعمات به گوساله پرستی روی آوردند لذا داستان بنیاسرائیل با یک شخصی که بدون هیچ معجزه و دلیل روشنی به بت پرستی روی آورده است فرق میکند و به همین خاطر است که پذیرش توبه بنیاسرائیل بر اشد مجازاتها که کشتن خودشان است متوقف شده است.
سؤال: چرا خداوند متعال پذیرش توبه بنیاسرائیل را بر اشد مجازاتها که کشتن خودشان است، متوقف کرده است؟
پاسخ: انحراف از اصل توحید و گرایش به بت پرستی و گوساله پرستی؛ آن هم بعد از اتمام حجت و نعمات زیادی که خداوند به بنیاسرائیل عطا کرده بود، مسأله کوچکی نبوده است لذا وقتی توحید که اصل و اساس ادیان الهی است متزلزل گشت، راه بازگشت از انحراف نیز سخت خواهد بود و مجازات سنگینی را در پی خواهد داشت لذا برای پذیرش توبه بنیاسرائیل اشد مجازاتها که همان قتل نفس است در نظر گرفته شده است.
اما وجه خیر بودنِ قتل نفس، که خداوند متعال فرموده است «ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ»، این است که عذاب محدود و موقت دنیوی [کشتن خود] سبب رهایی از عذاب سخت الهی در آخرت میشود و این برای انسان بهتر است تا اینکه در آخرت عذاب شود و این خود یک عبرت بزرگی است برای همه نسلها و در همه عصرها که بدانند رویارویی با توحید و یکتاپرستی، درست نیست و اگر کسی از مسیر توحید خارج شود باید هزینه سنگینی را بپردازد تا خداوند متعال او را ببخشد.
منظور از «توّاب» در مورد خداوند، این است که خداوند بسیار توبهپذیر است. البته بعضی گفتهاند که «توّاب» به معنای ظاهری خود، یعنی توبه کننده است، لکن توبه کننده گاهی مربوط به خالق است و گاهی مربوط به خلق است؛ منظور از توبه در رابطه با خلق این است که از عصیان به اطاعت برمیگردد منظور از توبه در رابطه با خداوند متعال این است که خداوند متعال از قهر با بنده به آشتی و از خشم به رحمت برمیگردد بنابراین، «توّاب» در رابطه با خداوند متعال نیز به معنای ظاهریاش که همان توبه کننده است، میباشد؛ به این معنی که خداوند از خشم به بنده به رحمت به بنده برمیگردد.
«والحمد لله رب العالمین»
[1]. «البقرة»:54.
[2]. محمد محسن، فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج1، ص132.
[3]. همان، الوافی، ج4، ص411.