«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
درس تفسیر حضرت آیة الله حسینی بوشهری موضوع کلی: سوره بقره تاریخ: 4 اردیبهشت 1392 موضوع جزئی: تفسیر آیه 20-19 مصادف با: 13 جمادیالثانی سال: چهارم جلسه: 33 |
تفسیر آیه 19: «أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكَافِرِينَ»[2]؛ يا همچون بارانى از آسمان، كه در شب تاريك همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهاى خود مىگذارند؛ تا صداى صاعقه را نشنوند. و خداوند به كافران احاطه دارد (و در قبضۀ قدرت او هستند).
در این آیه شریفه خداوند متعال زندگی منافقان را به شکل دیگری ترسیم میکند و آن عبارت است از شبی تاریک و ظلمانی که بارانی شدید همراه با رعد و برق و صاعقه، در حال باریدن است و آن رعد و برق به اندازهای وحشتناک است که پردههای گوش را پاره میکند و در آن حالت انسانی بیپناه در این دشت وسیع و ظلمانی حیران و سرگردان است که از ترس مرگ و ترس از اینکه گوشهایش پاره شود انگشتانش را در گوشش گذاشته است.
«صیّب» بر وزن «فیعل» به معنای «نزول» است و اینکه خداوند متعال توصیف کرده که از جانب آسمان است- در عین حال که واضح و روشن است که «صیّب» باران شدید و از آسمان میبارد- برای بیان سلطه «صیّب» است؛ پس اینکه خداوند متعال «من السماء» را بعد از «صیّب» آورده به خاطر بیان سلطه و اشراف آن و عدم توانایی منافقان از رهایی و نجات از آن است؛ زیرا این موجود آسمانی به طور قهر و غلبه موجود زمینی را فرا گرفته است.
مثالی که در آیه قبلی «صمٌّ بکمٌ عمیٌ فهم لایرجعون»[3] به آن اشاره شد، درباره محرومیت منافقان از بینش صحیح بود و این مثال درباره محرومیت منافقان از رفتار درست و پیمودن صراط مستقیم است.
نکاتی که از آیه 19 برداشت میشود این است که منافقان همواره غرق در مشکلات و نگرانیها هستند و در همین دنیا دلهره و اضطراب دارند و ذلت و خواری دامنگیر آنهاست، همچنین سخت از مرگ میترسند و از ذیل این آیه شریفه «والله محیطٌ بالکافرین» استفاده میشود که خداوند متعال هر لحظه اراده کند میتواند اسرار و توطئههای آنها را افشاء کند.
تفسیر آیه 20: «يَكَادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ كُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِيهِ وَ إِذَا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُوا وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»[4]؛ (روشنايى خيره كننده) برق، نزديك است چشمانشان را بربايد. هر زمان كه (برق جستن مىكند، و صفحۀ بيابان را) براى آنها روشن مىسازد، (چند گامى) در پرتو آن راه مىروند؛ و چون خاموش مىشود، توقف مىكنند. و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بين مىبرد؛ چرا كه خداوند بر هر چيز تواناست. خداوند متعال در این آیه شریفه با مثالی دیگر حال منافقان را بیان میکند.
واژه «یکاد» از افعال مقاربه است که نزدیکی را بیان میکند و واژه «خطف» به معنای چیزی است که به سرعت گرفته میشود. واژه «قیام» دو کاربرد دارد: یکی حالت بعد از قیود که همان ایستادن بعد از نشستن است و گاه قیام به معنای توقف است یعنی بر کسی که راه میرود و توقف میکند اطلاق میشود و «قام» در اینجا به معنای ایستادن و توقف از حرکت است و همین معنای دوم مربوط به این آیه شریفه است.
«والحمد لله رب العالمین»