فصلٌ في مَكروهاته 96/09/21

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ في مَكروهاته                                                                تاریخ: 21 آذر 1396

موضوع جزئی: وضو گرفتن در محل استنجاء، وضو گرفتن از ظرف نقره، طلا و...              مصادف با: 23 ربیع‏الأول 1439

سال تحصیلی: 97- 96                                                                                                 جلسه: 29

                                                    

                                               

  «الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

فصلٌ في مَكروهاته

الثالث: «الوضوء في مكان الاستنجاء»[1].

به نظر مرحوم سید (ره)، سومین مورد از مکروهات وضو، وضو گرفتن در محل دستشویی کردن و استنجاء است.

دلیل حکم مذکور

جَامِعُ الْأَخْبَارِ؛ قَالَ النَّبِيُّ (ص): «عِشْرُونَ خَصْلَةً تُورِثُ الْفَقْرَ... إِلَى أَنْ قَالَ: وَ غَسْلُ الْأَعْضَاءِ فِي مَوْضِعِ الِاسْتِنْجَاءِ...»[2].

روایت مذکور، با روایات ذیل منافات دارد زیرا روایات ذیل بر خلاف روایت مذکور، بر جواز وضو گرفتن در محل استنجاء دلالت دارند:

روایت اول: عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ الْهَاشِمِيِّ مَوْلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: بَيْنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) ذَاتَ يَوْمٍ جَالِسٌ  مَعَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِيَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ: «يَا مُحَمَّدُ ائْتِنِي بِإِنَاءٍ مِنْ مَاءٍ أَتَوَضَّأْ لِلصَّلَاةِ»، فَأَتَاهُ مُحَمَّدٌ بِالْمَاءِ فَأَكْفَاهُ فَصَبَّهُ بِيَدِهِ (الْيُسْرَى عَلَى يَدِهِ الْيُمْنَى) ثُمَّ قَالَ: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ الْمَاءَ طَهُوراً وَ لَمْ يَجْعَلْهُ نَجِساً»، قَالَ: ثُمَّ اسْتَنْجَى فَقَالَ: «اللَّهُمَّ حَصِّنْ فَرْجِي وَ أَعِفَّهُ وَ اسْتُرْ عَوْرَتِي وَ حَرِّمْنِي عَلَى النَّارِ»، قَالَ ثُمَّ تَمَضْمَضَ فَقَالَ: «اللَّهُمَّ لَقِّنِّي حُجَّتِي يَوْمَ أَلْقَاكَ وَ أَطْلِقْ لِسَانِي بِذِكْرَاكَ....»[3].

روایت دوم: عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ؛ قَالَ: وَضَّأْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) بِجَمْعٍ وَ قَدْ بَالَ فَنَاوَلْتُهُ مَاءً فَاسْتَنْجَى ثُمَّ صَبَبْتُ عَلَيْهِ كَفّاً فَغَسَلَ بِهِ وَجْهَهُ وَ كَفّاً غَسَلَ بِهِ ذِرَاعَهُ الْأَيْمَنَ وَ كَفّاً غَسَلَ بِهِ ذِرَاعَهُ الْأَيْسَرَ ثُمَّ مَسَحَ بِفَضْلَةِ النَّدَى رَأْسَهُ وَ رِجْلَيْهِ[4].

به نظر می‎رسد که آنچه در دو روایت مذکور، مبنی بر جواز وضو گرفتن در محل استنجاء آمده است بر اصل جواز وضو گرفتن حمل می‎شود و این، با روایت مذکور از رسول اکرم (ص) مبنی بر کراهت وضو گرفتن در محل استنجاء، منافاتی ندارد.

الرابع: «الوضوء من الآنية المفضّضة، أو المذهّبة، أو المنقوشة بالصور»[5].

به نظر مرحوم سید (ره)، چارمین مورد از مکروهات وضو، وضو گرفتن از ظروف نقره‎کوب یا طلاکوب یا منقوش به صور است.


 

دلیل حکم مذکور

اطلاق کراهت استعمال ظروف نقره‎کوب یا طلاکوب یا منقوش به صور که در نصوصی که در رابطه با أوانی وارد شده‎اند [روایات باب 65 و 66 از ابواب نجاسات از کتاب طهارت از جلد سوم کتاب وسائل الشیعة] ، بر کراهت وضو گرفتن از ظروف نقره‎کوب یا طلاکوب یا منقوش به صور دلالت دارند.

همچنین، موثقه ذیل نیز بر کراهت وضو گرفتن از ظروف نقره‎کوب یا طلاکوب یا منقوش به صور دلالت دارد:

عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع): «عَنِ الطَّشْتِ يَكُونُ فِيهِ التَّمَاثِيلُ أَوِ الْكُوزِ أَوِ التَّوْرِ يَكُونُ فِيهِ التَّمَاثِيلُ أَوْ فِضَّةٌ لَا يُتَوَضَّأُ مِنْهُ وَ لَا فِيهِ»[6].

«تور» ظرف کوچکی از طلا یا سفال است که معمولاً از آب آن برای وضو گرفتن استفاده می‎شده است.

«ذهب» ملحق به «فضة» است و در بحث اوانی(ظروف)، مُذَهَّب (طلاکوب) به مُفَضَّض (نقره‎کوب) ملحق شده‎اند، لذا با اینکه «ذهب» در روایت مذکور نیامده است، ولی از باب الحاق به «فضة»، حکم «فضة» بر آن بار می‎شود.

الخامس: «الوضوء بالمياه المكروهة، كالمشمّس و ماء الغسالة من الحدث الأكبر و الماء الآجن و ماء البئر قبل نزح المقدّرات و الماء القليل الذي ماتت فيه الحيّة أو العقرب أو الوزغ و سؤر الحائض و الفأر و الفرس و البغل و الحمار و الحيوان الجلّال و آكل الميتة، بل كلّ حيوان لا يؤكل لحمه»[7].

به نظر مرحوم سید (ره)، پنجمین مورد از مکروهات وضو، وضو گرفتن با آب‎های مکروه است، مثل آبی که با خورشید گرم شده است، آبی که از غُسل کردن از حدث اکبر باقی مانده است [ماء الغُساله]، آب متعفن و گندیده، آب چاه [که عین نجاست از آن خارج شده است] قبل از اینکه به مقدار معین شده آب از آن کشیده شود، آب قلیلی که مار یا عقرب یا قورباغه در آن مرده است، آبی که حائض، موش، اسب، قاطر، الاغ، حیوان نجاست خوار و حیوانی که گوشت مردار می‎خورد از آن نوشیده است، بلکه وضو گرفتن با آبی که هر حیوان حرام‎گوشتی از آن بنوشد، کراهت دارد.

دلیل کراهت وضو گرفتن با آب گرم شده به وسیله خورشید، روایت ذیل است:

عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبِي زِيَادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): "الْمَاءُ الَّذِي تُسَخِّنُهُ الشَّمْسُ لَا تَتَوَضَّئُوا بِهِ وَ لَا تَغْتَسِلُوا بِهِ وَ لَا تَعْجِنُوا بِهِ فَإِنَّهُ يُورِثُ الْبَرَصَ"»[8].

روایت مذکور به اطلاقش بر این دلالت دارد که فرقی نیست که آبی که به وسیله خورشید گرم شده است در ظرف باشد یا در برکه باشد.

تعلیلی که در ذیل روایت مذکور، آمده است [فَإِنَّهُ يُورِثُ الْبَرَصَ] ، بر کراهت وضو گرفتن با آبی که به وسیله خورشید گرم شده است، ارشاد دارد، یعنی نهی به کار رفته در روایت مذکور، نهی تحریمی نیست، بلکه نهی تنزیهی است.

از ضمیمه روایت ذیل به روایت مذکور، فهمیده می‎شود که نهی وارد شده در روایت مذکور، بر کراهت حمل می‎شود:

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: «لَا بَأْسَ بِأَنْ يَتَوَضَّأَ الْإِنْسَانُ بِالْمَاءِ الَّذِي يُوضَعُ فِي الشَّمْسِ»[9].

دلیل کراهت وضو گرفتن با آب غُساله از حدث اکبر، همان ادله‎ای است که در بحث میاه در فصل مربوط به حکم آبی که برای وضو استعمال می‎شود، مطرح شده است.

آیت الله حکیم (ره) فرموده است که کراهت وضو گرفتن با آب غُساله از حدث اکبر در فرضی است که آب غُساله پاک باشد[10]. البته نظر مختار این است که آب غُساله پاک است.

دلیل کراهت وضو گرفتن با آب متعفن، روایت ذیل است:

عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع): «فِي الْمَاءِ الْآجِنِ  يُتَوَضَّأُ مِنْهُ إِلَّا أَنْ تَجِدَ مَاءً غَيْرَهُ فَتَنَزَّهَ مِنْهُ»[11].

دلیل کراهت وضو گرفتن با آب چاه قبل از کشیدن مقدار معلوم از آن، روایت ذیل است:

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ؛ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى رَجُلٍ أَسْأَلُهُ أَنْ يَسْأَلَ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) عَنِ الْبِئْرِ تَكُونُ فِي الْمَنْزِلِ لِلْوُضُوءِ فَيَقْطُرُ فِيهَا قَطَرَاتٌ مِنْ بَوْلٍ أَوْ دَمٍ أَوْ يَسْقُطُ فِيهَا شَيْ‌ءٌ مِنْ عَذِرَةٍ كَالْبَعْرَةِ وَ نَحْوِهَا؛ مَا الَّذِي يُطَهِّرُهَا حَتَّى يَحِلَّ الْوُضُوءُ مِنْهَا لِلصَّلَاةِ؟ فَوَقَّعَ (ع) بِخَطِّهِ فِي كِتَابِي: «يُنْزَحُ دِلَاءٌ مِنْهَا»[12].

دلیل کراهت وضو گرفتن با آب قلیلی که مار، عقرب و قورباغه در آن مرده است، روایات ذیلند:

روایت اول: عَنْ أَبِي بَصِيرٍ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ حَيَّةٍ دَخَلَتْ حُبّاً فِيهِ مَاءٌ وَ خَرَجَتْ مِنْهُ، قَالَ: «إِذَا وَجَدَ مَاءً غَيْرَهُ فَلْيُهَرِقْهُ»[13].

روایت مذکور، بر این دلالت دارد که اگر مار مرده در ظرف آب باشد، به طریق اولی وضو گرفتن با آن آب کراهت خواهد داشت.

روایت دوم: عَنْ سَمَاعَةَ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ جَرَّةٍ وُجِدَ فِيهَا خُنْفَسَاءُ قَدْ مَاتَتْ قَالَ: «أَلْقِهَا وَ تَوَضَّأْ مِنْهُ وَ إِنْ كَانَ عَقْرَباً فَأَرِقِ الْمَاءَ وَ تَوَضَّأْ مِنْ مَاءٍ غَيْرِهِ»[14].

روایت سوم: عَنْ هَارُونَ بْنِ حَمْزَةَ الْغَنَوِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْفَأْرَةِ وَ الْعَقْرَبِ وَ أَشْبَاهِ ذَلِكَ؛ يَقَعُ فِي الْمَاءِ فَيَخْرُجُ حَيّاً هَلْ يُشْرَبُ مِنْ ذَلِكَ الْمَاءِ وَ يُتَوَضَّأُ مِنْهُ؟ قَالَ: «يُسْكَبُ مِنْهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ قَلِيلُهُ وَ كَثِيرُهُ بِمَنْزِلَةٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ يُشْرَبُ مِنْهُ وَ يُتَوَضَّأُ مِنْهُ غَيْرَ الْوَزَغِ فَإِنَّهُ لَا يُنْتَفَعُ بِمَا يَقَعُ فِيهِ»[15].

دلیل کراهت وضو گرفتن با آبی که زن حائض از آن نوشیده است، روایت ذیل است:

عَنِ الْعِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ سُؤْرِ الْحَائِضِ؛ فَقَالَ: «لَا تَوَضَّأْ مِنْهُ وَ تَوَضَّأْ مِنْ سُؤْرِ الْجُنُبِ إِذَا كَانَتْ مَأْمُونَةً ثُمَّ تَغْسِلُ يَدَيْهَا قَبْلَ أَنْ تُدْخِلَهُمَا الْإِنَاءَ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) يَغْتَسِلُ هُوَ وَ عَائِشَةُ فِي إِنَاءٍ وَاحِدٍ وَ يَغْتَسِلَانِ جَمِيعاً»[16].

دلیل کراهت وضو گرفتن با آبی که موش، اسب، قاطر، الاغ، حیوان نجاست خوار و حیوانی که گوشت مردار میخورد از آن نوشیده است، روایاتی هستند که در این رابطه وارد شده‎اند [در بعضی از روایات، تعبیر «ما لایؤکل لحمه» به کار رفته است و این تعبیر را اعم از حیوان حرام و مکروه دانسته‎اند] که این روایات در ابواب الآسار از کتاب طهارت از جلد اول کتاب وسائل الشیعة آمده‎اند.

مشهور فقها گفته‎اند که وضو گرفتن با آبی که موش، قاطر و الاغ از آن نوشیده‎اند مکروه است و شاید اسب نیز به قاطر ملحق بشود.

البته بعضی گفته‎اند که کراهت وضو گرفتن با آبی که موش، قاطر، الاغ و اسب از آن نوشیده‎اند، مقتضای خبر وشّاء [عَنِ الْوَشَّاءِ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع): «أَنَّهُ كَانَ يَكْرَهُ سُؤْرَ كُلِّ شَيْ‌ءٍ لَا يُؤْكَلُ لَحْمُهُ»[17].] است؛ به این بیان که گفته‎اند «ما لایؤکل لحمه» که در این روایت آمده است، همه حیوانات مذکور را شامل می‎شود.

عده‎ای نیز کراهت وضو گرفتن با آبی که موش، قاطر، الاغ و اسب از آن نوشیده‎اند را از مفهوم روایت مضمره سماعه [عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ؛ قَالَ: سَأَلْتُهُ هَلْ يُشْرَبُ سُؤْرُ شَيْ‌ءٍ مِنَ الدَّوَابِّ وَ يُتَوَضَّأُ مِنْهُ؟ قَالَ: «أَمَّا الْإِبِلُ وَ الْبَقَرُ وَ الْغَنَمُ  فَلَا بَأْسَ»[18].] برداشت کرده‎اند.

دلیل کراهت وضو گرفتن با آبی که حیوان نجاست‎خوار از آن نوشیده است و همچنین، حیوانی که گوشت مردار را می‎خورد، این است که تعبیر «ما لایؤکل لحمه»، این حیوانات را نیز شامل می‎شود.

فصلٌ في أفعال الوضوء‌

الأوّل: غسل الوجه

«و حدّه من قُصاص الشعر إلى الذَّقَن طولًا و ما اشتمل عليه الإبهام و الوسطى عرضاً»[19].

به نظر مرحوم سید (ره)، اولین فعل از افعال وضو شستن صورت است. حد و مرز شستن صورت، از حیث طول، از محل روییدن مو تا چانه است و از حیث عرض، ما بین انگشت ابهام و وسطی است.

«الحمدلله رب العالمین»



[1]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص201.  

[2]. محدث نوری، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج1، کتاب الطهارة، ابواب احکام الخلوة، باب29، ص284، ح7.  

[3]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب16، ص401، ح1.

[4]. همان، باب15، ص391، ح8.

[5]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص201.

[6]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب55، ص491، ح1.

[7]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص201.

[8]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الماء المضاف، باب6، ص207، ح2.

[9].  همان، ص208، ح3.

[10]. سید محسن، حکیم طباطبایی، مستمسک العروة الوثقی، ج2، ص326.

[11]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الماء المطلق، باب3، ص138، ح2.

[12]. همان، باب14، ص176، ح21.

[13]. همان، ابواب الآسار، باب9، ص239، ح3.  

[14]. همان، ص240، ح6.

[15]. همان، ح4.

[16]. همان، باب7، ص234، ح1.

[17]. همان، باب5، ص232، ح2.

[18]. همان، ح3.

[19]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص202.   

Please publish modules in offcanvas position.