فصلٌ في موجبات الوضوء و نواقضه‌ 96/01/29

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ في موجبات الوضوء و نواقضه‌                                                          تاریخ: 29 فروردین 1396

موضوع جزئی: الأول و الثانی: البول و الغائط من الموضع الأصلي                                 مصادف با: 20 رجب 1438

سال تحصیلی: 96- 95                                                                                                     جلسه: 77

                                                                                                  

   «الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

عرض شد که به نظر مرحوم سید (ره) اگر بول یا غائط از غیر مخرج طبیعی خارج شوند و مخرج طبیعی مسدود باشد یا مخرج طبیعی مسدود نباشد به شرط اینکه عادتاً خروج بول یا غائط از مخرج طبیعی صورت گیرد، ناقض و موجب وضو خواهد بود.

عرض شد که در رابطه با مطلب مذکور، چهار قول متصور است که در جلسه گذشته به آن اقوال چهارگانه اشاره شد.

بررسی قول اول

قول اول، قول مشهور بودند که معتقدند که خروج بول یا غائط از مخرج غیر طبیعی، ناقض و موجب وضو نیست مگر در صورتی که خروج بول یا غائط از مخرج غیر طبیعی، معتاد باشد که در این صورت خروج بول یا غائط از مخرج غیر طبیعی، موجب و ناقض وضو خواهد بود. اما اگر خروج بول یا غائط از مخرج غیر طبیعی، معتاد نباشد و مخرج طبیعی نیز مسدود نباشد، در این صورت خروج بول یا غائط از مخرج غیر طبیعی ناقض و موجب وضو نخواهد بود.

مرحوم آیت الله خویی (ره) نیز قول مشهور را پذیرفته است و برای مدعای خود به روایات‎ ذیل استناد کرده است:

روایت اول: عَنْ سَالِمٍ أَبِي الْفَضْلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: «لَيْسَ يَنْقُضُ الْوُضُوءَ إِلَّا مَا خَرَجَ مِنْ طَرَفَيْكَ الْأَسْفَلَيْنِ اللَّذَيْنِ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْكَ بِهِمَا»[1].

از روایت مذکور، فهمیده می‎شود که بول و غائطی که از مجرای طبیعی خودش خارج می‎شود ناقض و موجب وضوست.

روایت دوم: عَنْ زُرَارَةَ؛ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ (ع) وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع): مَا يَنْقُضُ الْوُضُوءَ؟ فَقَالا: «مَا يَخْرُجُ مِنْ طَرَفَيْكَ الْأَسْفَلَيْنِ مِنَ الذَّكَرِ وَ الدُّبُرِ مِنَ الْغَائِطِ وَ الْبَوْلِ أَوْ مَنِيٍّ أَوْ رِيحٍ وَ النَّوْمُ حَتَّى يُذْهِبَ الْعَقْلَ وَ كُلُّ النَّوْمِ يُكْرَهُ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تَسْمَعُ الصَّوْتَ»[2].

زراره در صحیحه مذکور از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) سؤال کرده است که چه چیزی وضو را باطل می‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎کند؟ آن دو بزرگوار فرمودند که آنچه که از دو طرف تو که پایین بدنت قرار دارد، خارج می‎شود که بول، غائط، منی و باد معده است وضو را باطل می‎کند، همچنین، خوابی که عقل را زایل می‎کند، وضو را باطل می‎کند.

در این روایت به خروج بول و غائط از آلت رجولیت و دُبُر تصریح شده است بنابراین، بول و غائطی ناقض و موجب وضوست که از مخرج طبیعی خودش خارج شده باشد و اگر «خروج بول و غائط از دو طرف پایین بدن» پس ذکر عبارت «طرفیک الأسفلین» حاکی از این است که خروج بول و غائط از مجرای خودش موضوعیت دارد و طریقیت ندارد لذا اگر بول یا غائط از مجرای غیر طبیعی خارج شوند، ناقض و موجب وضو نیستند.

بنابراین، اگر بول یا غائط از مجرای غیر طبیعی خارج شود؛ مثلاً از طریق شلنگی که به او وصل کرده‎اند خارج شود و این خروج معتاد نباشد، بلکه برای مدتی بول و غائط از این طریق خارج شود، ولی به صورت عادی و معتاد از مجرای اصلی خودش خارج شود، ناقض و موجب وضو نخواهد بود چون اخبار شامل این مورد نمی‎شود، بلکه اخبار فقط صورتی را شامل می‎شود که بول یا غائط از مجرای طبیعی خودش خارج گردد.

ان قلت: استدلال به عبارت «من طرفیک الأسفلین» و امثال آن، از باب استدلال به مفهوم قید است، یعنی با مفهوم‎گیری از قیدی که در این عبارت به کار رفته است، گفته شده است که خروج بول از غیر مجرای طبیعی، ناقض و موجب وضو نیست، در حالی که قید مفهوم ندارد.

قلنا: مفهوم برای «قید» نیست، بلکه برای «حصر» است، یعنی از حصری که در کلام امام (ع) به کار رفته است مفهوم‎گیری شده است و از قید مفهوم‎گیری نشده است تا مشکل مذکور لازم آید. توضیح اینکه، در روایات مذکور، از آنچه موجب نقض وضو می‎شود، سؤال شده است و امام (ع) در پاسخ سائل، فرموده است که آنچه که از دو طرف پایین بدن خارج می‎شود ناقض وضوست و از این حصر که در کلام امام (ع) به کار رفته است، استفاده می‎شود که خروج بول یا غائط فقط در صورتی ناقض وضوست که از مخرج طبیعی خود که همان دو طرف پایین بدن است، خارج گردد.

آیت الله خویی (ره) در ادامه گفته است که خروج بول یا غائط از مجرای غیر طبیعی، ناقض و موجب وضو نیست مگر در صورتی که چنین خروجی معتاد باشد، چون اخباری که در این رابطه وارد شده است [که به دو روایت اشاره شد] فقط به خروج بول یا غائط از مجرای طبیعی اشاره کرده‎اند و غیر آن را متعرض نشده‎اند لذا اگر کسی به طور مادرزادی «طرفیک الأسفلین» نداشته باشد و به صورت معتاد، خروج بول و غائط از او، از طریق مجرای غیر طبیعی باشد، روایات، چنین موردی را شامل نمی‎شوند.

به عبارت روشن‎تر پاسخ امام (ع) در روایات مذکور، متوجه شخص راوی است و راوی کسی بوده است که مخرج بول و غائطش، طبیعی بوده است و مشکلی نداشته است و امام (ع) به تناسب سؤال او فرموده است که «من طرفیک الأسفلین» و با الغاء خصوصیت، گفته می‎شود که هر کسی که مخرج طبیعی داشته باشد، حکم مذکور را دارد، یعنی خروج بول یا غائط از مخرج طبیعی، ناقض و موجب وضوست مگر اینکه به صورت غیر معتاد از مخرج غیر طبیعی خارج شود که در این صورت، ناقض و موجب نخواهد بود بنابراین، از باب انصراف نیست که گفته شود انصراف بدوی اعتبار ندارد، بلکه خطاب مذکور، خطاب شخصی است و مربوط به همان فرض است. بنابراین، اگر کسی مخرج طبیعی نداشته باشد و مجرای بول یا غائطش مسدود باشد، خروج بول و غائط از مجرای غیر طبیعی که معتاد باشد، ناقض و موجب وضو خواهد بود. پس روایت مذکور، فقط مربوط به فرضی است که شخص، مخرج طبیعی داشته باشد و موردی را که شخص، مخرج طبیعی ندارد، شامل نمی‎شود.  

بنابراین، در فرض خروج بول یا غائط از مخرج غیر طبیعی به صورت معتاد نیز خروج بول و غائط ناقض و موجب وضو خواهد بود که آیه ذیل بر این مطلب دلالت دارد:

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ... أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ...»[3]؛ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! هنگامى كه به نماز مى‌ايستيد، صورت و دستها را تا آرنج بشوييد! و سر و پاها را تا مفصل ‌[برآمدگى پشت پا] مسح كنيد... يا يكى از شما از محل پستى آمده‌ [قضاى حاجت كرده‌]...

از این آیه استفاده می‎شود که هر کسی که غائط از او خارج شود باید وضو بگیرد بنابراین، خروج غائط موجب و ناقض وضوست و فرقی نمی‎کند که غائط از مخرج طبیعی خارج شده باشد یا از مخرج غیر طبیعی خارج شده باشد. بنابراین، کسی که به صورت معتاد، از مجرای غیر طبیعی دفع غائط می‎کند نیز مصداق آیه مذکور، قرار می‎گیرد و اطلاق آیه مذکور او را نیز شامل می‎شود.

ان قلت: ممکن است گفته شود که استناد به آیه مذکور، تمام نیست چون ظاهر کتاب حجیت ندارد. همچنین، استدلال مذکور، حدسی است و معتبر نیست.

قلنا: ظواهر حجتند اعم از اینکه آن ظاهر، ظاهر آیه‎ای از کتاب باشد یا ظاهر روایتی باشد بنابراین، استناد به ظاهر و اطلاق آیه مذکور تمام است.

قول مختار

به نظر می‎رسد که قول چهارم [ قول ابن ادریس (ره) و محقق همدانی] صحیح است، یعنی خروج بول یا غائط از مخرج طبیعی و مخرجی غیر طبیعی، ناقض و موجب وضوست مطلقا، بنابراین، حتی در فرضی که خروج بول یا غائط از مخرج غیر طبیعی باشد و معتاد نباشد باز هم ناقض وضوست. بنابراین، به نظر می‎رسد که بر خلاف نظر آیت الله خویی (ره)، در فرضی که بول یا غائط به صورت غیر معتاد از مخرج غیر طبیعی خارج شود نیز ناقض وضو خواهد بود.

ادله قول مختار

برای مدعای مختار، می‎توان به کتاب و سنت استناد کرد؛

اولاً: آیه «أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ» [که آیت الله خویی (ره) برای ناقضیت بول یا غائطی که از مخرج غیر طبیعی به صورت معتاد خارج می‎شود، به آن استناد کرد]، اطلاق دارد و صورت غیر معتاد را نیز شامل می‎شود لذا استناد به این آیه فقط برای صورت معتاد، صحیح نیست، بلکه صورت غیر معتاد را نیز شامل می‎شود.

ثانیاً: روایات وارد شده در این رابطه، به روایاتی که عبارت «مِنْ طَرَفَيْكَ الْأَسْفَلَيْنِ» را دارد، منحصر نیست بلکه روایات دیگری نیز وجود دارد که مطلق بول و غائط را مطرح کرده است که روایات ذیل از آن جمله‎اند:

روایت اول: عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: «لَا يُوجَبُ الْوُضُوءُ إِلَّا مِنْ غَائِطٍ أَوْ بَوْلٍ أَوْ ضَرْطَةٍ تَسْمَعُ صَوْتَهَا أَوْ فَسْوَةٍ تَجِدُ رِيحَهَا»[4]‌.

امام صادق (ع) در روایت مذکور، فرموده است که غائط، بول، بادی که صدای آن شنیده شود و بادی که صدا ندارد ولی بو دارد موجب وضو می‎شود.

روایت دوم: عَنْ زَكَرِيَّا بْنِ آدَمَ؛ قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا (ع) عَنِ النَّاسُورِ؛ أَ يَنْقُضُ الْوُضُوءَ؟ قَالَ: «إِنَّمَا يَنْقُضُ الْوُضُوءَ ثَلَاثٌ؛ الْبَوْلُ وَ الْغَائِطُ وَ الرِّيحُ»[5].

روایت سوم: وَ فِي عُيُونِ الْأَخْبَارِ بِالْإِسْنَادِ الْآتِي عَنِ الْفَضْلِ؛ قَالَ: سَأَلَ الْمَأْمُونُ الرِّضَا (ع) عَنْ مَحْضِ  الْإِسْلَامِ، فَكَتَبَ إِلَيْهِ فِي كِتَابٍ طَوِيلٍ: «وَ لَا يَنْقُضُ الْوُضُوءَ إِلَّا غَائِطٌ أَوْ بَوْلٌ أَوْ رِيحٌ أَوْ نَوْمٌ أَوْ جَنَابَةٌ»[6].

در روایات مذکور عبارت «طرفیک الأسفلین» نیامده است و این روایات مطلقند و بول و غائط را شامل می‎شوند مطلقا؛ هرچند که از مخرج غیر طبیعی و غیر معتاد خارج شده باشد.

اما روایاتی که در آنها عبارت «طرفیک الأسفلین» به کار رفته است، از باب مورد غالب است؛ چون بول و غائط غالباً از مخرج طبیعی خارج می‎شوند و قیودی که از باب مورد غالب به کار رفته باشد، صلاحیت تقیید مطلقات را ندارد بنابراین، اطلاقات بدون تقیید باقی می‎مانند لذا بول و غائطی را که به صورت غیر معتاد از مخرج غیر طبیعی خارج می‎شوند را نیز شامل می‎شوند.

اما اینکه گفته‎اند که ناقض وضو به بول و غائطی که از مخرج طبیعی خارج شوند منحصر است، صحیح نیست چون حصر، حصر اضافی است و حصر حقیقی نیست، یعنی امام (ع) از باب حصر اضافی، فرموده است که بول و غائطی که از دو طرف پایین بدن خارج شوند، ناقض وضو می‏باشند، روایت ذیل نیز شاهد بر این مطلب است:

عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرُّعَافِ وَ الْحِجَامَةِ وَ كُلِّ دَمٍ سَائِلٍ، فَقَالَ: «لَيْسَ فِي هَذَا وُضُوءٌ إِنَّمَا الْوُضُوءُ مِنْ طَرَفَيْكَ اللَّذَيْنِ أَنْعَمَ اللَّهُ بِهِمَا عَلَيْكَ»[7].

«والحمدلله رب العالمین»



[1]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب نواقض الوضوء، باب2، ص249، ح4.

[2]. همان، ح2.

[3]. «المائدة»:6.

[4]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب نواقض الوضوء، باب1، ص245، ح2.

[5]. همان، باب2، ص250، ح6.  

[6]. همان، ص251، ح8.

[7]. همان، ص250، ح5.

Please publish modules in offcanvas position.