فصل فی المطهرات 93/12/11

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی:فصلٌ فی المطهّرات                                                    تاریخ:11 اسفند1393

موضوع جزئی: الأول من المطهّرات، الماء                                                      مصادف با: 11 جمادی‏ الاولی 1436

سال:ششم                                                                                                                   جلسه: 64

 

 

 

 

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

خلاصه جلسه گذشته

بحث در تطهیرِ متنجسِ به غیر از بول بود، مرحوم سید (ره) فرموده بود که اقوی این است که یک بار شستن کفایت می‏کند. در ادامه عرض شد که نسبت به مواردی که دلیل خاص نداریم نیز یک بار شستن کفایت می‏کند که دو دلیل بر این مطلب اقامه شده است، دلیل اول را در جلسه گذشته ذکر و بررسی کردیم.

دلیل دوم

نبویِ مشهور که سنی و شیعه بر آن اتفاق نظر دارند حاکی از این است که یک بار شستن، کفایت می‏کند، این روایت را مرحوم ابن ادریس در کتاب سرائر آورده است؛

«خَلَقَ اللَّهُ الْمَاءَ طَهُوراً لَا يُنَجِّسُهُ شَيْ‌ءٌ إِلَّا مَا غَيَّرَ لَوْنَهُ أَوْ طَعْمَهُ أَوْ رِيحَهُ»[1]؛ خدای متعال آب را طهور آفریده و چیزی آن را نجس نمی‏کند مگر جایی که رنگ یا طعم یا بوی او تغییر کند.

تقریب استدلال به این روایت

گفته‏اند که طهور بودن آب نسبت به آن چیزی که می‏خواهد پاک شود اطلاق دارد و تعبیر این است که با آب طهارت حاصل می‏شود مطلقا. بنابراین، از اینکه خداوند متعال آب را طهور آفریده است فهمیده می‏شود که آب، مطلقا جنبه طاهر بودن دارد لذا در تطهیر متنجِس یک بار شستن کفایت می‏کند و نیازی به تعدّد غَسل نیست.

بررسی دلیل دوم

ممکن است گفته شود که روایت نبوی در مقام بیان نیست [یعنی در مقام بیان کیفیت تطهیر نبوده است که مثلاً آب جنبه مطهّر بودن دارد] اما در پاسخ می‏گوییم که اصل این است که زمانی که متکلم سخنی را مطرح می‏کند، در مقام بیان و انتقال مقصود و مرادش است لذا در اینجا هم اصل این است که روایت در مقام بیان بوده است و به مطهِّر بودن آب نیز اشاره دارد.

اما این دلیل نیز ناتمام است زیرا؛

اولاً: ممکن است کسی بگوید که کلمه طهور به معنای طاهر است لذا تنها بر پاکی آب دلالت می‏کند و مطهِّر بودن آب را ثابت نمی‏کند لذا تمسک به این روایت برای اثبات مدعا (مطهِّریت آب) صحیح نیست. حتی اگر «طهور» را صیغه مبالغه بدانیم باز هم مطهِّریت ماء، از آن استفاده نمی‏شود.

ثانیاً: بر فرض بپذیریم که «طهور» بر مطهِّر بودن آب نیز دلالت دارد ولی باز هم مدعا را ثابت نمی‏کند چون مدعا این بود که یک بار شستن متنجِّس کافی است در صورتی که کیفیت تطهیر از روایت نبوی استفاده نمی‏شود یعنی بر فرض که روایت نبوی مطهِّر بودن آب را ثابت کنند ولی کیفیت تطهیر با آب را بیان نکرده که یک بار باید شسته شود یا دو بار؟

ثالثاً: اگر «طهور» را به معنای «مطهِّر» بدانیم باز هم مدعا را ثابت نمی‏کند چون این روایتِ نبوی، ضعیف است و در طرق ما (شیعه) این روایت نقل نشده است بنابراین، چون روایت نبوی فقط از طرق عامه نقل شده است برای ما قابل استناد نیست.

دلیل سوم

از اطلاقات روایاتی که در این زمینه وارد شده است، استفاده می‏شود یک بار شستن کفایت می‏کند؛

روایت اول: «عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ أَصَابَ ثَوْبِي دَمُ رُعَافٍ إِلَى أَنْ قَالَ قُلْتُ فَإِنْ لَمْ أَكُنْ رَأَيْتُ مَوْضِعَهُ وَ عَلِمْتُ أَنَّهُ أَصَابَهُ فَطَلَبْتُهُ فَلَمْ أَقْدِرْ عَلَيْهِ فَلَمَّا صَلَّيْتُ وَجَدْتُهُ قَالَ: «تَغْسِلُهُ وَ تُعِيدُ» قُلْتُ فَإِنْ ظَنَنْتُ أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهُ وَ لَمْ أَتَيَقَّنْ ذَلِكَ فَنَظَرْتُ فَلَمْ أَرَ فِيهِ شَيْئاً ثُمَّ صَلَّيْتُ فَرَأَيْتُ فِيهِ قَالَ: «تَغْسِلُهُ وَ لَا تُعِيدُ الصَّلَاةَ» قُلْتُ لِمَ ذَاكَ قَالَ: «لِأَنَّكَ كُنْتَ عَلَى يَقِينٍ مِنْ طَهَارَتِكَ ثُمَّ شَكَكْتَ فَلَيْسَ يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ أَبَداً»[2]؛ زراره می‏گوید به امام (ع) عرض کردم به لباس من خون دماغ یا غیر خون دماغ یا چیزی از منی اصابت کرده است. وظیفه‏ام چیست؟ حضرت (ع) در پاسخ فرمود که آن را بشوی... .

کلمه «تغسله» که در روایت آمده است مطلق است لذا یک بار شستن را نیز شامل می‏شود. وجه دلالت این روایت این است که سؤال از مطلق نجاسات است و امام (ع) در پاسخ فرموده است که آن را می‏شوید و این اطلاق دلالت دارد بر اینکه یک بار شستن کافی است.

دلیل اینکه از مطلق نجاست سؤال شده است ذیل همین روایت است چون موضوع سؤال را تغییر می‏دهد و چون سؤال را تغییر می‏دهد حضرت (ع) پاسخ دیگری می‏دهد و می‏فرماید: «لا تعید الصلاة»، قلت لم ذلک؟ چرا اینجا نماز را اعاده نکنم؟ مثلاً من وارد نماز که شدم مشکلی نداشتم بعد شک کردم که آیا نجس شده یا نشده؟ حضرت (ع) به استصحاب استناد می‏کند و می‏فرماید: «لأنک کنت علی یقین من طهارتک فشککت...».

طهارت در مقابل نجاست است یعنی مطلق نجاست مورد نظر است چون بحث ما هم غیر بول بود از بقیه نجاسات پس بنابراین یکی از این فقرات روایت مطلق نجاست را اثبات می‏کند و یک روایت هم کفایت به مرة را برای ما اثبات می‏کند که تعید الصلاة و تغسله پس یکی اصل نجاست و یکی هم اینکه تغسل اطلاق دارد و یکبار شستن را شامل می‏شود.

روایت دوم: عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ لَيْسَ عَلَيْهِ إِلَّا ثَوْبٌ وَ لَا تَحِلُّ الصَّلَاةُ فِيهِ وَ لَيْسَ يَجِدُ مَاءً يَغْسِلُهُ كَيْفَ يَصْنَعُ؟ قَالَ: «يَتَيَمَّمُ وَ يُصَلِّي فَإِذَا أَصَابَ مَاءً غَسَلَهُ وَ أَعَادَ الصَّلَاةَ»[3]

از امام صادق (ع) درباره شخصی که یک لباس بیشتر ندارد و آن لباس نیز، لباسی است که نماز خواندن در آن جایز نیست و آبی نیز پیدا نمی‏کند که آن لباس را بشوید، سؤال شد که چکارکند؟ حضرت (ع) فرمود که تیمم کند و زمانی که دسترسی به آب پیدا کرد آن را بشوید و نماز را اعاده کند.

«غَسَله» که در این روایت آمده است مطلق است لذا یک بار شستن را نیز شامل می‏شود و نیازی به تعدّد غَسل نیست.

روایت سوم: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي الْحَسَنِ (ع) فِي طِينِ الْمَطَرِ «أَنَّهُ لَا بَأْسَ بِهِ أَنْ يُصِيبَ الثَّوْبَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ قَدْ نَجَّسَهُ شَيْ‌ءٌ بَعْدَ الْمَطَرِ فَإِنْ أَصَابَهُ بَعْدَ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فَاغْسِلْهُ وَ إِنْ كَانَ الطَّرِيقُ نَظِيفاً لَمْ تَغْسِلْهُ».[4]

در این روایت مرسله، محمد بن اسماعیل است عن امام رضا (ع) درباره گِلی که بعد از آمدن باران درست می‏شود [یعنی زمین گلی می‏شود] نقل می‎‏کند که حضرت (ع) فرمود که اگر آن گِل از رهگذر باران به لباس اصابت کند تا سه روز مشکلی ندارد مگر اینکه علم پیدا کند بلافاصله بعد از اینکه باران باریده است آن گِل، متنجّس به نجاستی شده است و اگر بعد از سه روز به لباستان اصابت کرد آن را بشویید.

«فاغسِله» که در این روایت آمده است اطلاق دارد لذا دلالت دارد بر اینکه یک بار شستن کفایت می‏کند.

استناد به این روایت تمام نیست زیرا؛

اولاً: این روایت سنداً ضعیف است چون مرسله است.

ثانیاً: دلالت این روایت نیز تمام نیست چون راهی که انسان از آن عبور می‏کند بعد از اینکه باران باریده است چه علم به طهارت آن داشته باشیم و چه علم به نجاست آن داشته باشیم حکمتش را نسبت به قبل از ثلاثة ایام و بعد از ثلاثة ایام نمی‏فهمیم چون اگر پاک است فرقی نمی‏کند که بعد از سه روز باشد یا قبل از سه روز. اگر هم نجس باشد باز فرقی بین این نیست که بعد از سه روز باشد یا قبل از سه روز باشد. لذا این روایت برای ما اجمال دارد و ما نمی‏توانیم مدخلیت ثلاثة ایام را در حکم، بفهمیم لذا این روایت قابل استناد نیست.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الماء المطلق، باب 1، ص135ح9.

[2]. وسائل الشیعة، ج3، کتاب الطهارة، ابواب النجاسات، باب 41، ح1.

[3]. همان، باب 45، ص485، ح8.

[4]. همان، باب75، ح1.

Please publish modules in offcanvas position.