فصل فی المطهرات 93/11/12

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات                                                       تاریخ: 12 بهمن 1393

موضوع جزئی: الأول من المطهّرات، الماء                                          مصادف با: 11 ربیع ‏الثانی 1436

سال: ششم                                                                                                                         جلسه: 48

 

 

 

 

 

 

 

 «الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

بررسی کلام مرحوم آقای حکیم (ره)

اولاً: اینکه مرحوم آقای حکیم (ره) فرمود که کیفیت تطهیر موکول به عرف و عادت است سخن صحیحی است و ما هم آن را قبول داریم لکن ما قبول نداریم که عرف و عادت، ورود متنجِّس بر آب باشد بلکه عرض می‏کنیم عرف و عادت این است که آب بر متنجِّس ریخته شود، در نتیجه اینکه گفته شود عرف بین ورود الماء و غیر آن فرقی نمی‏گذارد، صحیح نیست بلکه عرف برای رفع نجاسات به وسیله آب قلیل، آب را بر متنجِّس وارد می‏کند نه به عکس [یعنی متنجِّس را بر آب وارد نمی‏کند] و اگر کسی متنجِّس را در آب قلیل داخل کند از طرف عرف مورد سرزنش قرار می‏گیرد زیرا خلاف ارتکاز عرف عمل کرده است. بنابراین، عرف وقتی می‏خواهد نجاساتی را به وسیله آب قلیل تطهیر کند، آب را روی متنجِّس می‏ریزد نه اینکه متنجِّس را در آب داخل کند.

ثانیاً: «صبّ» وارد شده در صحیحه محمد بن مسلم واقعاً به معنای ورود آب بر متنجِّس است و جای بحث ندارد چون ارتکاز عرفی این است که صب به معنای ورود آب بر متنجِّس است نه اینکه جموداً گفته باشیم «صب» به معنای ورود است تا شما (مرحوم آقای حکیم (ره)) بگویید عرف بین ورود و غیر ورود فرقی نمی‏گذارد.

ثالثاً: اینکه گفته شد: «صب» همیشه به معنای ورود نیست به این خاطر که در مواردی مثل وضو و غسل ارتماسی، «صب» به کار رفته ولی به معنای ورود الماء نمی‏باشد بلکه دست در آب داخل می‏شود، نیز صحیح نمی‏باشد چون قیاس بین این دو، قیاس مع‏الفارق است چون عرف بین رفع خبث و رفع حدث فرق قائل شده و بحث ما درباره رفع نجاست و قذارت است و رفع نجاست و قذارت به وسیله آب قلیل به این معنی نیست که نجاست در آب قلیل داخل می‏شود بلکه منظور این است که به وسیله آب قلیل قذارت و نجاست بر طرف شود در حالی که در رفع حدث اگر آب قلیل بر روی اعضاء وضو و غسل ریخته نشود بلکه به صورت ارتماسی اعضاء وضو و اعضاء غُسل در آب داخل شود مشکلی ایجاد نمی‏کند، بنابراین از نظر عرف بین رفع خبث و رفع حدث تفاوت است لذا اگر در رفع حدث، اعضاء وضو یا غُسل در آب داخل می‏شوند تلازمی با رفع خبث ندارد تا گفته شود در رفع خبث نیز برای رفع نجاست و قذارت باید نجاست در آب داخل شود. پس قیاس ما نحن فیه (رفع الخبث) با رفع حدث، قیاس مع‏الفارق است.

بعلاوه اینکه در غسل و وضوی ارتماسی دلیل خاص داریم مبنی بر اینکه اعضاء وضو و غسل در آب داخل شود و آن دلیل خاص عبارت است از روایاتی از جمله صحیحه زرارة؛

«وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا جُنُباً ارْتَمَسَ فِي الْمَاءِ ارْتِمَاسَةً وَاحِدَةً أَجْزَأَهُ ذَلِكَ وَ إِنْ لَمْ يَدْلُكْ جَسَدَهُ»[1]؛ زراره می‏گوید از اما صادق (ع) در رابطه با غسل جنابت سؤال کردم، حضرت (ع) فرمود که اگر مردی که جنب شده یک مرتبه در آب فرو برود، کفایت می‏کند.

همچنین روایت حلبی؛

عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ: «إِذَا ارْتَمَسَ الْجُنُبُ فِي الْمَاءِ ارْتِمَاسَةً وَاحِدَةً أَجْزَأَهُ ذَلِكَ مِنْ غُسْلِهِ»[2]؛ اگر شخص جنب یک بار در آب فرو رود برای تحقق غُسل کفایت می‏کند.

اشکال

این دو روایت درباره غسل است و وضو را شامل نمی‏شود لذا اشکال نسبت به وضو همچنان باقی است.

پاسخ

اولاً: همان قسمت اول از پاسخ که گفتیم قیاس خبث به حدث، قیاس مع‏الفارق است کفایت می‏کند.

ثانیاً: اگر در باب وضو دلیلی بر ارتماس وجود نداشته باشد با اولویت، مشکل را حل می‏کنیم؛ به این نحو که اگر بتوانیم در رابطه با غُسل جنابت که حدث اکبر است با ارتماس، مسئله رفع حدث را حل کنیم، در رابطه با وضو نیز که حدث اصغر است به طریق اولی با ارتماس رفع حدث خواهد شد.

ثالثاً: استدلال مرحوم آقای حکیم (ره) به صحیحه محمد بن مسلم نیز صحیح نیست زیرا به حسب عادت و طریقه معمول، نخست لباس متنجِّس را در «مِرکن» یعنی طشت می‏گذارند و سپس آب روی آن می‏ریزند و از این جهت جای بحث نیست، پس تعبیر «اغسله فی المرکن» که در روایت محمد بن مسلم آمده بر طریقه معمول و آنچه بین مردم متعارف است حمل می‏شود یعنی نخست شیء متنجّس در «مِرکن» گذاشته می‏شود سپس آب روی آن می‏ریزند و قرینه مقابله که در رابطه با آب جاری آمده بود و مرحوم آقای حکیم (ره) به آن استناد کرده بود در مورد «مِرکن» جاری نمی‏شود چون امام (ع) نفرموده: «فی ماء المرکن مرتین» تا گفته شود نخست آب در مرکن ریخته می‏شود سپس لباس داخل آن قرار داده می‏شود بلکه امام (ع) فرموده: «اغسله فی المرکن» و این تعبیر می‏طلبد که ما به عرف مراجعه کنیم، ببینیم عرف برای تطهیر لباس متنجِّس در مرکن (طشت) چگونه عمل می‏کند و عرف برای تطهیر متنجِّس با آب مرکن (طشت) نخست متنجِّس را در طشت می‏گذارد و سپس آب را روی آن می‏ریزد. پس تطهیر با آب جاری حکمِ خاص خودش را دارد و تطهیر با آب قلیل (آب طشت) نیز حکم خاص خودش را دارد و تمسک به قرینه مقابله برای تسرّی کیفیت تطهیر با آب جاری به آب مرکن صحیح نیست.

مسأله308: «المدار في التطهير زوال عين النجاسة دون أوصافها، فلو بقيت الريح أو اللون مع العلم بزوال العين كفى، إلّا أن يستكشف من بقائهما بقاء الأجزاء الصغار أو يشكّ في بقائها فلا يحكم حينئذ بالطهارة»[3]؛ مرحوم سید (ره) می‏فرماید که ملاک در تطهیر، زوال عین نجاست است بدون نیاز به اینکه اوصاف نجاست نیز زایل شود، پس اگر با علم به زوال عین نجاست، بو یا رنگِ نجاست باقی بماند مشکلی ندارد و زوال عین کفایت می‏کند، مگر اینکه بقاء بو و رنگ کاشف از این باشد که اجزاء ریز نجاست همچنان باقی مانده است، یا اینکه شک شود در اینکه اجزاء ریز نجاست باقی مانده یا نه که در این صورت بقاء نجاستِ سابق استصحاب می‏شود و به طهارت آن حکم نمی‏شود.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الجنابة، باب26، ص230، ح5.

[2]. همان، ص232، ح12.

[3]. العروة الوثقی، ج1، ص108.

Please publish modules in offcanvas position.