درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: مطهّرات تاریخ: 29 دی 1393 موضوع جزئی: تطهیر متنجِّس به وسیله آب مصادف با: 27 ربیع الاول 1436 سال: ششم جلسه: 45 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
خلاصه جلسه گذشته
دومین شرط از شرائط مطهِّر بودن آب [اعم از آب قلیل و کثیر] این بود که زمانی که آب برای شستن شیء نجس به کار میرود تغییر نکند لکن این تعبیر نیاز به توضیح دارد چون سه مورد وجود دارد که ممکن است که آب تغییر کند و حکم این سه مورد یک چیز نیست. گاهی تغییر آب در مورد غَسلی است که به دنبال آن، طهارت تحقق پیدا میکند. گاهی نیز تغییر آب در اثناء استعمال، مربوط به غَسلی است که مزیلِ نجاست است و گاهی تغییر آب در اثناء استعمال از ناحیه متنجِّس است نه نجس. صورت اول و دوم که یکی مربوط به غَسلهی (شستن) مطهِّره و دیگری مربوط به غَسلهی مزیله بود مربوط به تغییر حاصل شده از ناحیه خودِ نجس بود لکن تغییر سوم از ناحیه متنجِّس است نه نجس.
مرحوم سید (ره) به طور کلی فرموده است: «عدم تغيّر الماء في أثناء الاستعمال»[1] ولی نفرموده که منظور از این عبارت کدام یک از سه صورت فوق است؟ آیا منظور عدم تغییر آب در غَسلهای است که منجر به طهارت میشود یا منظور عدم تغییر آب در غَسلهای است که مزیل نجاست است و یا منظور عدم تغییر آب در غَسلهای است که تغییر مربوط به اوصاف متنجِّس است نه نجس؟ با توجه به اینکه شاید احکام صُورِ مفروض متفاوت باشد هر سه صورت را مورد بحث و بررسی قرار میدهیم.
بررسی صورت اول
اما در رابطه با فرض اول که شستن، به طهارت منجر میشود آیا عدم تغییر، معتبر است یا نه؟ در جلسه گذشته عرض کردیم که در اینجا، عدم تغییر معتبر است به دلیل اینکه گفتیم اگر این آب تغییر کرد و متنجِّس به نجاست شد نمیتواند مطهِّر باشد چون فاقد شیء نمیتواند معطی شیء باشد.
اشکال
ممکن است گفته شود این اشکال در رابطه با آب قلیل نیز وجود دارد چون آب قلیل به مجرد ملاقات با متنجِّس، نجس میشود بنابراین، اگر گفته شود غَسلهای که منجر به طهارت میشود نباید متنجِّس به نجاست شود در بحث آب قلیل که به مجرد ملاقات با متنجِّس، نجس میشود چه میگویید؟ لذا بهتر است گفته شود که مطهِّریت قبل از استعمال کفایت میکند، یعنی همین که آب، قبل از استعمال جنبه مطهِّر بودن داشته باشد و صلاحیت داشته باشد که شیء متنجِّس را پاک کند، کفایت میکند چه آبِ مطلق باشد و چه آبِ قلیل، چون اگر این اشکال را بخواهید درباره آب مطلق مطرح کنید، درباره آب قلیل نیز مطرح میشود و تطهیر با آب قلیل ممکن نخواهد بود چون آب قلیل به مجرد ملاقات با نجاست، نجس میشود در حالی که این طور نیست و تطهیر با آب قلیل ممکن است لذا برای اینکه این اشکال پیش نیاید بهتر است که گفته شود همین که قبل از استعمال، جنبه مطهِّریت داشته باشد کفایت میکند. بنابراین باید گفت که آنچه لازم است، مطهِّریت ماء قبل از استعمال است اما اگر آب بعد از استعمال و در اثناء استعمال تغیّری پیدا کند اشکالی ندارد.
پاسخ
قیاس آب قلیل به مورد بحث ما جایز نیست چون درباره آب قلیل گفته میشود که به مجرد ملاقات با نجس، نجس میشود یعنی نجاست آب قلیل به خاطر تنجّس به سبب ملاقات با نجس است چون آب قلیل، عاصم نیست لذا به محض ملاقات با نجس، نجس میشود.
پس آب قلیل به مجرد ملاقات با نجس، نجس میشود اما در ما نحن فیه (آب عاصم) نه از باب ملاقات بلکه از باب تغییر، به نجاست آب حکم میشود و بین این دو فرق است چون اگر در مورد اول که آب قلیل است به حصول طهارت در شیء مغسول (شسته شده) قائل نشویم لازم میآید که باب تطهیر کلاً مسدود شود و تطهیر شیء نجس با آب قلیل ممکن نباشد در حالی که چنین چیزی خلاف اجماع بین مسلمین است و فقهاء بالاتفاق معتقدند که آب قلیل نیز با شرائطی که برای آن لحاظ شده، میتواند شیء نجس را پاک کند. اما نسبت به ما نحن فیه (آب مطلق کثیر) اگر به صرف تغییر آب در غَسلهای (شستنی) که میخواهد منجر به تطهیر بشود به حصول طهارت قائل نشویم و به نجاست آب حکم کنیم انسداد باب تطهیر لازم نخواهد آمد چون میشود آن قدر آب را اضافه کرد تا آن تغییری که در غَسلهی (شستن) منجر به تطهیر به وجود آمده به کلی از بین برود. لذا میتوان ادعا کرد که اطلاقات وارد شده در روایات که میگوید شیء نجس را به وسیله آب بشویید به غَسل به وسیله آبی که تغییر پیدا نکرده انصراف دارد و نمیتوان گفت که این اطلاقات، اطلاق دارد و هم صورت تغیّر آب را شامل میشود و هم صورت عدم تغیّر را بلکه به فرض عدم تغیّر، انصراف دارد.
بررسی صورت دوم
درست است که آب هنگام استعمال، تغییر میکند و مرحوم سید (ره) فرمود که یکی از شرائط تطهیر شیء نجس به وسیله آب این است که اوصاف آب در اثناء استعمال تغییر نکند اما این استعمال با آن استعمال قبلی (صورت اول) تفاوت دارد، آن استعمال قبلی که گفتیم که عدم تغییر ماء در اثناءِ استعمال معتبر است مربوط به غَسلهای بود که منجر به تطهیر میشد اما اگر آب در اثناء استعمال تغییر کرد لکن این تغییر در غَسلهای که منجر به تطهیر میشود، نباشد بلکه در غَسلهای باشد که نجاست را زایل میکند، در این صورت که تغییر آب در غَسله منجر به زوال نجاست بوده سؤال این است که آیا عدم تغییر در اینجا معتبر است یا نه؟
پاسخ این است که عدم تغییر آب در این فرض (صورت دوم) معتبر نیست و این گونه نیست که اگر آب تغییر کرد مشکل ایجاد کند چون این غَسلهای که تغییر در آن صورت گرفته غَسلهای نیست که منجر به تطهیر شود تا گفته شود که فاقد شیء نمیتواند معطی شیء باشد [آبی که خودش نجس است نمیتواند شیء نجس را تطهیر کند] بلکه این غَسله صرفاً به منظور ازاله نجاست صورت گرفته لذا تغییر آن مشکلی ایجاد نمیکند.
نکته: اطلاقات وارد شده درباره شستن شیء نجس با آب، اطلاق دارد و هم صورت تغییر آب را شامل میشود و هم صورت عدم تغییر را و این اطلاقات، انصراف ندارد به فرضی که آبی که صرفاً برای ازاله نجاست به کار رفته نباید تغییر کند. بله! در صورتی که آب منجر به تطهیر تغییر کرده باشد آن اطلاقات انصراف خواهد داشت به اینکه آن آب نباید تغییر کند اما در رابطه با آب مزیل نجاست، جای انصراف نیست چون استعمال آب، منجر به تطهیر نمیشود تا گفته شود اطلاقات نسبت به این فرض انصراف دارد.
اشکال: ممکن است گفته شود اطلاقات وارد شده در روایات، نسبت به فرضی که آب صرفاً برای ازاله نجاست باشد نیز تقیید میخورد و اگر آب تغییر کند مشکل به وجود خواهد آمد.
پاسخ: این اطلاقات را به چه چیزی تقیید میزنید؟ اگر به وسیله اجماع میخواهید این اطلاقات را تقیید بزنید مشکل این است که ما چنین اجماعی نداریم و بر فرض که اجماع وجود داشته باشد چون اجماع، دلیل لبّی است باید به قدر متیقن اکتفاء شود و قدر متیقن، همان فرض اول است که استعمال آب به تطهیر منجر میشود و فرضی را که صرفاً به ازاله نجاست منجر میشود شامل نمیشود.
«والحمد لله رب العالمین»