فصل فی ما یعفی عنه فی الصلاة93/08/27

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری(دامت برکاته)

موضوع کلی: احکام النجاسة                                                          تاریخ: 27 آبان 1393

موضوع جزئی: فصلٌ فی ما یعفی عنه فی‏ الصلاة- خونِ کمتر از درهم                              مصادف با: 24 محرم‏الحرام 1436

سال: ششم                                                                                                                     جلسه: 28

 

 

 

 

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

خلاصه جلسه گذشته:

بحث در مسئله 304 بود، مرحوم سید (ره) در این مسئله فرمود: اگر نجاست دیگری؛ مثلاً قطره بولی به محل خونِ کمتر از درهم اصابت کرد ولی از محل آن، به اطرافِ خون، که پاک است، تجاوز نکرد، و همچنین این قطره بول، به لباس هم نرسید- کأنّ شخصی که این وضعیت برایش پیش آمده، حامل نجاست تلقی می‏شود تا اینکه گفته شود لباس او به نجاست دیگری نجس شده است، چون چیز نجس با نجاست دیگری نجس نمی‏شود- در این صورت در بقاء حکمِ عفو اشکال است، لذا باید احتیاط کند و با چنین لباسی نماز نخواند. مرحوم آیت الله خویی (ره) صُوری برای این مسئله تصور کرده بود که آنها را ذکر کردیم، فرض چهارم، توضیحی دارد که امروز به آن می‏ پردازیم.

مرحوم آقای خویی (ره) فرض چهارم (بول به محل خون اصابت کرده ولی از آن تعدی نکرده و به لباس هم نرسیده است) را دو بخش می‏کند:

بخش اول: قطره‏ بولی که به خون اصابت کرده ولی از محلِ خون تعدی نکرده و به لباس هم نرسیده، در حال نماز خواندن، خشک است و اصلاً اثر و نشانه‏ای از بول وجود ندارد، در این صورت مانعی نیست که به صحت صلاة حکم شود؛ چون اثر و نشانه‏ای از بول نیست و حالت جفاف (خشک بودن) پیدا کرده، در نتیجه قبل از اینکه شخص مشغول نماز شود بول خشک شده و از بین رفته و صدق نمی‏کند که گفته شود شخص با حالتی نماز خوانده که لباسش متنجّس به بول بوده؛ زیرا درست است که بول به خون اصابت کرده بود ولی اولاً: این بول به لباس اصابت نکرده، ثانیاً: شیء نجس با نجس دیگر متنجِّس نمی‏شود و ثالثاً: بول قبل از اینکه شخص مشغول نماز شود خشک شده است.

بخش دوم: قطره بولی که به خون اصابت کرده در حال نماز هم باقی است و خشک نشده است، در این صورت تحت این بحث داخل می‏شود که آیا حامل نجس- مثل زمانی که شخص شیشه خونی را داخل جیب بگذارد و با آن نماز بخواند- می‏تواند نماز بخواند یا نه؟ اگر مبنا این باشد که حاملِ نجس ضرری به نماز نمی‏زند- آن گونه که اکثر فقهاء گفته‏اند- در این صورت نماز خواندن با این قطره بول اشکالی نخواهد داشت ولی اگر مبنا این باشد که حاملِ نجس نمی‏تواند نماز بخواند، نماز خواندن با قطره بولی که در حال نماز باقی است و خشک نشده جایز نخواهد بود.

 

 

 

 

سوم: لباس‏هایی که به تنهایی ستر عورت نمی‏کند

الثالث: ممّا يعفى عنه ما لا تتمّ فيه الصلاة من الملابس، كالقَلَنسُوَة و العرقچين و التكّة و الجَورب و النعل و الخاتم و الخَلخال و نحوها، بشرط أن لا يكون من الميتة و لا من أجزاء نجس العين كالكلب و أخويه...».[1]

سومین مورد از مواردی که نجاست آنها در نماز، معفو است و می‏توان با آن نماز خواند لباس‏هایی است که به تنهایی نمی‏تواند ستر عورت کند و نماز در آنها تمام نیست؛ مثل عرقچین، کلاه، بند شلوار، جوراب، پاپوش (کفش خاص مخصوص روی فرش)، انگشتر، خلخال و امثال آن، البته به شرط اینکه نجاست موارد مذکور نجاست عرضی باشد نه ذاتی، لذا اگر این اجزاء از میته یا کلب و خنزیر باشد نمی‏توان با آن نماز خواند؛ زیرا نجاست میته، سگ و خوک ذاتی است نه عرضی.

ادله:

دلیل اول: اجماع

اولین دلیلی که بر این مسئله اقامه شده اجماع است، گفته‏اند این مسئله اجماعی است که ما به چند نمونه از این اجماعات اشاره می‏کنیم:

1- سید مرتضی(ره) فرموده: «و مما انفردت الإمامية به جواز صلاة من صلى و في قلنسوته نجاسة أو تكته أو ما جرى مجراهما مما لا تتم الصلاة به على الانفراد. و الوجه في ذلك الاتفاق المتقدم ذكره»[2]؛ نماز نمازگزاری که در کلاه او و امثال آن نجاستی وجود داشته باشد جایز است، دلیل این امر هم اجماع فقهاست.

2- شیخ طوسی فرموده: «كلما لا تتم به الصلاة منفردا لا بأس بالصلاة فيه و ان كان فيه‌نجاسة، و ذلك مثل النعل، و الخف، و القلنسوة، و التكة، و الجورب... دليلنا: إجماع الفرقة و أخبارهم».[3]

3- ابن ادریس فرموده: «و ما لا تتم الصلاة فيه- من جميع الملابس، و ما ينطلق عليه اسم الملبوس منفردا، كالتكة و الجورب بفتح الجيم، و القلنسوة بفتح القاف و اللام و ضمّ‌السين، و الخف، و النعل، و الخاتم، و الدملج بضمّ الدال و اللام، للمرأة، و الخلخال، و المنطقة، و غير ذلك، مثل السيف و السكين- تجوز الصلاة فيه، و إن كان عليه نجاسة و أمّا ما لا يكون ملبوسا، و لا ينطلق اسم الملبوس عليه، لا تجوز الصلاة فيه إذا كان فيه نجاسة، لأنّه يكون حاملا للنجاسة، و الأوّل خرج بالإجماع من الفرقة على ذلك».[4]

4- علامه فرموده: «كلّ ما لا تتم الصلاة فيه منفردا‌كالتكة، و الجورب، و القلنسوة، و الخف، و النعل تجوز الصلاة فيه و إن كان نجسا، ذهب إليهعلماؤنا عملا بالأصل».[5]

بحث جلسه آینده: علاوه بر اجماعاتی که ذکر شد روایاتی هم در این زمینه وجود دارد که ان شاء الله در جلسه آینده آنها را ذکر و بررسی خواهیم کرد.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. العروة الوثقی، ج1، ص.104-105.

[2]. سید مرتضی، الانتصار فی انفرادات الامامیة، ص 136، مسئله33.

[3]. شیخ طوسی، الخلاف، ج1، ص479-480.  

[4]. ابن ادریس حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج1، ص263-2640

[5]. حلّى، علامه، حسن بن يوسف بن مطهر اسدى، تذکرة الفقهاء، ج2، ص481-482.

Please publish modules in offcanvas position.