درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری موضوع کلی: احکام النجاسة تاریخ: 15 مهر 1393 موضوع جزئی: فصلٌ فی ما یعفی عنه فی الصلاة- خونِ کمتر از درهم مصادف با: 12 ذی الحجه 1435 سال: ششم جلسه: 16 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
خلاصه جلسه گذشته:
مرحوم سید (ره) در ذیل بحث از معفو بودن خون کمتر از درهم فرمود: «و إذا كان متفرّقاً في البدن أو اللباس أو فيهما و كان المجموع بقدر الدرهم فالأحوط عدم العفو»[1]؛ اگر خونهایی که در لباس یا بدن یا مجموع لباس و بدن هست، متفرق باشد و مجموع آنها (تقدیراً) به اندازه درهم باشد، احتیاط این است که این خونها معفو نیست و ادله مانعه از نماز خواندن در لباس و بدن نجس شامل آن میشود، یعنی هر چند اجتماع این خونهای متفرق تقدیری است ولی احتیاط این است که این خونها معفو نیست.
سؤال: اگر خونهایی که در لباس یا بدن یا مجموع لباس و بدن وجود دارد متفرق باشد و مجموع آنها به اندازه درهم باشد، معفو است یا نه؟ منظور این است که اگر این خونهای متفرق، اجتماع تقدیری داشته باشد، یعنی اگر همه این خونها با هم جمع شوند به اندازه درهم باشند آیا معفو است یا نه؟ گاهی اجتماع، فعلی است و گاهی تقدیری، یعنی تکتک آن خونها به اندازه درهم نیست ولی اگر با هم جمع شوند به اندازه درهم میشوند.
پاسخ: عرض کردیم در این رابطه سه قول ذکر شده ولی عمده این است که باید به روایات رجوع کنیم، ببینیم از مفاد روایات چه چیزی استفاده میشود، آیا از روایات این مطلب استفاده میشود که اجتماع باید فعلی باشد تا مشمول عدم عفو بشود یا اجتماع تقدیری هم مشمول عدم عفو است؟
برداشت از روایات مختلف است:
1- عدهای از بزرگان معتقد شدهاند ملاک در عفو، اشتمال فعلی است؛ یعنی اگر مقدار خون، فعلاً به مقدار درهم یا بیشتر بود معفو نیست و تحت ادله مانعه از نماز خواندن در لباس و بدن نجس قرار میگیرند لذا این گروه گفتهاند: اگر مقدار خون، فعلاً به مقدار درهم نبود هر چند تقدیراً (علی تقدیر الاجتماع) به اندازه درهم باشد معفو نیست و ادله مانعه محکَّم است.
2- گروهی دیگر ملاک را طبیعت دَم میدانند و میگویند: مهم نیست خون، فعلاً به اندازه درهم یا بیشتر باشد بلکه ملاک در عدم عفو این است که خونهای متفرق اگر با هم جمع شوند (اجتماع تقدیری) به اندازه درهم یا بیشتر باشند و همین کافی است برای فتوای به عدم عفو از این خونها.
حال باید ببینیم روایات، کدام قول را تأیید میکند:
روایت اول: صحیحه حلبی
عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ دَمِ الْبَرَاغِيثِ يَكُونُ فِي الثَّوْبِ هَلْ يَمْنَعُهُ ذَلِكَ مِنَ الصَّلَاةِ فِيهِ؟ قَالَ: لَا وَ إِنْ كَثُرَ فَلَا بَأْسَ أَيْضاً بِشِبْهِهِ مِنَ الرُّعَافِ يَنْضِحُهُ وَ لَا يَغْسِلُهُ»[2]؛ حلبی میگوید: از امام صادق (ع) درباره خون کَک که در لباس میباشد سؤال کردم که آیا این خون مانع از نماز میباشد؟ حضرت (ع) فرمودند: نه هر چند زیاد باشد. بعد حضرت (ع) فرمودند: اگر شبه خون کَک از قبیل خون بینی هم در لباس پیدا شود مشکلی برای نماز ایجاد نمیکند و آب به آن میپاشد و نیازی به شستن آن نیست.
تقریب استدلال به صحیحه حلبی:
این روایت ملاک و معیار را در رابطه با منع از خواندن نماز، جایی میداند که خون به اندازه درهم باشد، یعنی اگر خون به اندازه درهم بود و اجتماع آن خون هم فعلی باشد نه تقدیری مانع از نماز میباشد. در این روایت دم رعاف (خون بینی) به دم براغیث (خون کَک) تشبیه شده و این نشان دهنده این است که دم رعاف (مشبَّه) اگر متفرق باشد و مقدار آن مثل خونِ کَک کم باشد، مانع از نماز نیست هر چند بر فرض اجتماع، مقدار آن خونها به اندازه درهم باشد. بنابراین اینکه حضرت (ع) خون بینی را به خون کَک تشبیه کرده معنایش این است که همان گونه که خون کَک هر چند زیاد باشد مشکلی برای نماز ایجاد نمیکند اگر خونِ بینی هم کثرت داشت و به صورت نقطه نقطه در لباس وجود داشت لکن اجتماع فعلی نداشت در این صورت این خون معفو است هر چند بر فرض اجتماع (اجتماع تقدیری) به اندازه درهم باشند. بنابراین از این روایت استفاده میشود که خون در صورتی در نماز معفو نیست که به اندازه درهم و بیشتر از آن باشد و اجتماع آن هم فعلی باشد نه تقدیری، اما اگر اجتماع آن تقدیری بود، یعنی آن خون پراکنده و به صورت نقطه نقطه بود و علی تقدیر الاجتماع به اندازه درهم بود معفو است و مانع از نماز نمیباشد.
بنابراین از این روایت دو مطلب استفاده میشود:
1- خونی مانع از نماز است که به اندازه درهم باشد.
2- اجتماع، فعلی باشد نه تقدیری.
بنابراین اگر مقدار خونهای متفرق، تقدیراً به اندازه درهم باشد مانع از نماز نیست.
اشکال به صحیحه حلبی:
اولاً: آنچه از کلام امام (ع) در این روایت استفاده میشود غیر آن چیزی است که مستدل از آن استفاده کرد؛ چون این روایت شامل آن جایی که مقدار خون، تقدیراً به اندازه درهم باشد نمیشود و روایت کاری به این جهت ندارد، چون خون کَک عادتاً علی تقدیر الاجتماع هم، به اندازه درهم نمیرسد. پس مشبّهٌبه (دم براغیث) عادتاً به اندازه درهم نمیرسد، لذا دم رعاف هم که به آن تشبیه شده معنایش این است که مقدار آن کمتر از درهم است، پس معفو میباشد و عملاً از بحث ما (معفو بودن خونِ به مقدار درهم علی تقدیر الاجتماع) خارج است.
بله اگر حضرت (ع) مطلق دم رعاف را مطرح میکردند و تشبیهی بین خونِ بینی و خون کَک در کار نبود میشد استدلال فوق را پذیرفت اما در اینجا حضرت (ع) دم رعاف را با وجه مشبَّه بودن به دم براغیث ذکر کردهاند و دم براغیث عادتاً علی تقدیر الاجتماع به اندازه درهم نمیرسد. بنابراین نمیتوان این استدلال را پذیرفت و گفت اجتماع، باید فعلی باشد نه تقدیری. پس در اینجا مراد از دمِ رعاف هر دمِ رعافی نیست تا گفته شود مقدار خونِ رعاف معمولاً به قدر درهم است بلکه دمِ رعافی مورد نظر است که شبیه به دمِ براغیث باشد، لذا گویا حضرت (ع) در این روایت این گونه فرمودهاند: «لا بأس بدم البراغیث و لا بأس بشبهه قدراً»، یعنی شبه دم براغیث (از نظر مقدار) مشکلی ندارد و مانع از نماز نیست لذا دم رعاف هم اگر به اندازه دم براغیث باشد مشکلی ندارد، چون دم براغیث غالباً کمتر از مقدار درهم است و دم رعاف هم اگر این گونه باشد مشکلی ایجاد نمیکند.
ثانیاً: بر فرض بپذیریم صحیحه حلبی اطلاق دارد و اجتماع فعلی و تقدیری را شامل میشود مشکل این است که ما در مقابل این صحیحه، روایاتی داریم که با این روایت تعارض دارند، لذا وقتی این روایات با هم تعارض داشتند تساقط میکنند و نمیتوان به آنها استناد کرد و باید به ادله مانعه از صلاة در نجس رجوع شود، در نتیجه اگر مقدار خون، تقدیراً (اجتماع تقدیری) هم به اندازه درهم باشد باز هم نمیتوان با آن نماز خواند؛ چون ادله مانعه میگوید خون مطلقا مانع از نماز است چه فعلاً به اندازه درهم باشد و چه تقدیراً.
روایات معارض با صحیحه حلبی:
روایت اول: حسنه محمد بن مسلم
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قُلْتُ لَهُ الدَّمُ يَكُونُ فِي الثَّوْبِ عَلَيَّ وَ أَنَا فِي الصَّلَاةِ، قَالَ: إِنْ رَأَيْتَهُ وَ عَلَيْكَ ثَوْبٌ غَيْرُهُ فَاطْرَحْهُ وَ صَلِّ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ عَلَيْكَ ثَوْبٌ غَيْرُهُ فَامْضِ فِي صَلَاتِكَ وَ لَا إِعَادَةَ عَلَيْكَ مَا لَمْ يَزِدْ عَلَى مِقْدَارِ الدِّرْهَمِ وَ مَا كَانَ أَقَلَّ مِنْ ذَلِكَ فَلَيْسَ بِشَيْءٍ رَأَيْتَهُ قَبْلُ أَوْ لَمْ تَرَهُ وَ إِذَا كُنْتَ قَدْ رَأَيْتَهُ وَ هُوَ أَكْثَرُ مِنْ مِقْدَارِ الدِّرْهَمِ فَضَيَّعْتَ غَسْلَهُ وَ صَلَّيْتَ فِيهِ صَلَاةً كَثِيرَةً فَأَعِدْ مَا صَلَّيْتَ فِيهِ»[3]؛ محمد بن مسلم میگوید: به امام (ع) عرض کردم: خون در لباس من است در حالی که من مشغول نماز خواندن هستم، حضرت (ع) فرمودند: اگر خون را دیدی و لباس دیگری داری این لباس خونی را دور بینداز و در آن لباس دیگر نماز بخوان ولی اگر لباس دیگری در اختیار نداری در این صورت به نمازت ادامه بده و اعادهای بر تو نیست مادامی که مقدار خون، بیشتر از درهم نباشد و آنچه کمتر از زیاده بر درهم است اشکالی ندارد چه بعداً دیده باشی و چه قبلاً و اگر خون را دیده باشی و مقدار آن بیشتر از درهم باشد و آن را نشُستی و با همان لباس، نمازهای متعددی خواندی در این صورت آن نمازهایی را که در این لباس خواندهای اعاده کن.
اینکه حضرت (ع) فرمودهاند: «وَ لَا إِعَادَةَ عَلَيْكَ مَا لَمْ يَزِدْ عَلَى مِقْدَارِ الدِّرْهَمِ»؛ حاکی از این است که مادامی که مقدار خون کمتر از درهم باشد اعاده لازم نیست ولی اگر مقدار خون به اندازه درهم یا بیشتر از درهم بود باید نماز را اعاده کند. مقدار درهم و بیشتر از آن که در این روایت به آن اشاره شده مطلق است یعنی هم شامل اجتماع فعلی میشود و هم اجتماع تقدیری در حالی که صحیحه حلبی در صدد بود خلاف این را ثابت کند.
همچنین منطوق کلام امام (ع) هم که فرمودند: «وَ إِذَا كُنْتَ قَدْ رَأَيْتَهُ وَ هُوَ أَكْثَرُ مِنْ مِقْدَارِ الدِّرْهَمِ فَضَيَّعْتَ غَسْلَهُ وَ صَلَّيْتَ فِيهِ صَلَاةً كَثِيرَةً فَأَعِدْ مَا صَلَّيْتَ فِيهِ» با صحیحه حلبی منافات دارد؛ چون این منطوق بر مانعیت خون در نماز دلالت میکند در صورتی که مقدار آن مساوی یا بیشتر از درهم باشد مطلقا (اعم از آنکه مجتمع باشند یا متفرق) ولی صحیحه حلبی خلاف این را میگفت.
به خصوص اینکه راوی هم به نحو مطلق سؤال کرده است، بله اگر راوی مقیداً سؤال کرده بود ولو پاسخ، علی نحو المطلق بود ولی ما پاسخ را بر فرض سؤال حمل میکردیم و میگفتیم چون سائل به صورت مقید سؤال کرده پاسخ حضرت (ع) هر چند مطلق باشد بر مقید حمل میشود. بنابراین سؤال سائل هم به نحو مطلق بوده لذا تفصیلی بین دم متفرق و مجتمع داده نشده است. در نتیجه بین صحیحه حلبی و حسنه محمد بن مسلم تعارض واقع میشود و مقتضای قاعده، تساقط است لذا به هیچ کدام از این دو روایت نمیتوان استناد کرد و به ادله مانعه از نماز خواندن در نجس رجوع میشود و ادله مانعه، محکَّم است لذا اصل این است که خون معفو نیست هر چند اجتماع تقدیری داشته باشد.
بحث جلسه آینده: روایت اسماعیل جُعفی هم با صحیحه حلبی معارض است که ان شاء الله این روایت را در جلسه آینده ذکر خواهیم کرد.
«والحمد لله رب العالمین»