فصلٌ فی ما یعفی عنه فی‏ الصلاة93/07/12

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: احکام النجاسة                                                              تاریخ: 12 مهر 1393

موضوع جزئی: فصلٌ فی ما یعفی عنه فی ‏الصلاة- خونِ کمتر از درهم- خون نجس العین             مصادف با: 9 ذی‏ الحجه 1435

سال: ششم                                                                                                                           جلسه: 14

 

 

 

 

 

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

خلاصه جلسه گذشته:

عرض کردیم بعضی از خون‏ها در عین حال که نجس هستند ولی در نماز معفو هستند؛ یکی از آنها خون قروح و جروح بود، دیگری خون کمتر از مقدار درهم بود. لکن مرحوم سید (ره) از خون کمتر از درهم مواردی را استثناء کرد و فرمود: ادله عفو شامل این موارد نمی‏شود، یکی از موارد استثناء شده دماء ثلاثه (خون حیض، نفاس و استحاضه) بود که مرحوم سید (ره) فرمود: اگر خون حیض، نفاس یا استحاضه در لباس یا بدن نمازگزار باشد معفو نیست هر چند کمتر از مقدار درهم باشد.

مورد دوم: خون نجس العین

ادله عدم عفو خونِ نجس العین در نماز:

دلیل اول:

خون نجس العین دارای دو نجاست است؛ یکی نجاست ذاتی و دیگری نجاست عرضی که به واسطه ملاقات با سایر اجزاء نجس العین حاصل می‏شود. و ادله دال بر عفو از خون کمتر از درهم مربوط به نجاست ذاتی خون می‏شود و نجاست عرضی آن را شامل نمی‏شود لذا خون نجس العین اگر در لباس یا بدن نمازگزار باشد معفو نیست و نمی‏تواند با آن نماز بخواند هر چند کمتر از مقدار درهم باشد.

اشکال:

این دلیل تمام نیست؛ چون خون نجس العین در جزئیتی که مقتضی نجاست ذاتی است با سایر اجزاء شریک است؛ یعنی این خون دارای نجاست ذاتی است، سایر اجزاء بدن نجس العین هم دارای نجاست ذاتی است- خون، نجاست ذاتی دارد، گوشت هم نجاست ذاتی دارد و به همین ترتیب نجاست سایر اجزاء هم ذاتی است- و معقول نیست که ما بگوییم بعضی از اجزاء نجس العین متأثر از اجزاء دیگر می‏شود و یک نجاست دیگری به عنوان نجاست عرضی بر آن بار می‏شود. بنابراین نمی‏شود گفت خون علاوه بر نجاست ذاتی به خاطر ملاقات با سایر اجزاء، دارای نجاست عرضی هم می‏باشد. کما اینکه ما سابقاً اشاره کردیم که نجس به نجاست دیگری متنجِّس نمی‏شود؛ یعنی نجس از ملاقات با نجاست دیگری دارای نجاست جدیدی نمی‏شود.

دلیل دوم:

خون نجس العین دارای دو عنوان است؛ یکی عنوان خون بودن و دیگری جزئیت برای نجس العین، یعنی خون نجس العین در عین حال که خون است معنون به دو عنوان است؛ عنوان اول: انّه دمٌ و عنوان دوم: انّه جزءٌ من نجس العین. و ادله‏ای که بر معفو بودن خون کمتر از درهم اقامه شده فقط عنوان دم بودن را شامل می‏شود در حالی که خون نجس العین علاوه بر عنوان دم بودن عنوان دیگری هم دارد که عبارت است از جزئیت برای نجس العین و ادله عفو فقط شامل خون می‏شود نه خونِ نجس العین که معنونِ به دو عنوان است (یکی خون و دیگری جزئیت برای نجس العین) لذا خون نجس العین اگر در لباس یا بدن نمازگزار باشد معفو نیست هر چند کمتر از مقدار درهم باشد؛ چون این خون علاوه بر اینکه خون است از اجزاء نجس العین هم محسوب می‏شود و ادله عفو، خون نجس العین را شامل نمی‏شود.

اشکال:

جزئیت برای نجس العین فی حد نفسه با صرف نظر از نجس بودن، مانع از نماز نیست تا گفته شود ادله عفو شامل آن نمی‏شود هر چند کمتر از مقدار درهم باشد بلکه آنچه مانع از نماز است خون بودن است، آن هم به خاطر اینکه خون، نجس است و ما گفتیم ادله عفو شامل خون می‏شود، بنابراین اگر خونِ نجس العین در لباس یا بدن نمازگزار باشد ما نمی‏توانیم جزئیت آن خون برای نجس العین را دلیل بر عدم عفو بدانیم و بگوییم خون نجس العین اگر کمتر از درهم باشد معفو نیست؛ چون جزئی از نجس العین است.

دلیل سوم:

همان گونه که عنوان خون، بر خون نجس العین منطبق است عنوان دیگری هم بر آن منطبق است و آن عنوان که در روایات هم به آن اشاره شده این است که خونِ نجس العین از اجزاء غیر مأکول اللحم است و عنوان غیر مأکول اللحم بودن، عنوان مستقلی است که خودش مانع از نماز می‏شود و نیاز به چیز دیگری ندارد، یعنی اگر خون هم نباشد و جزئی از اجزاء غیر مأکول اللحم باشد نماز خواندن با آن جایز نیست و ادله عفو شامل اجزاء غیر مأکول اللحم نمی‏شود؛ چون ادله عفو، مطلقا نگفته هر چه کمتر از درهم باشد معفو است تا گفته شود اگر اجزاء غیر مأکول اللحم هم کمتر از درهم باشد معفو است بلکه ادله عفو فقط خونِ کمتر از درهم را شامل می‏شود.

این دلیل تنها دلیلی است که می‏توان به آن استناد کرد و گفت خون نجس العین در نماز معفو نیست گر چه مقدار آن کمتر از درهم باشد.

مؤید: موثقه ابن بُکیر

عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ قَالَ: «سَأَلَ زُرَارَةُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الصَّلَاةِ فِي الثَّعَالِبِ وَ الْفَنَكِ وَ السِّنْجَابِ وَ غَيْرِهِ مِنَ الْوَبَرِ فَأَخْرَجَ كِتَاباً زَعَمَ أَنَّهُ إِمْلَاءُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) أَنَّ الصَّلَاةَ فِي وَبَرِ كُلِّ شَيْ‌ءٍ حَرَامٍ أَكْلُهُ فَالصَّلَاةُ فِي وَبَرِهِ وَ شَعْرِهِ وَ جِلْدِهِ وَ بَوْلِهِ وَ رَوْثِهِ وَ كُلِّ شَيْ‌ءٍ مِنْهُ فَاسِدٌ لَا تُقْبَلُ تِلْكَ الصَّلَاةُ حَتَّى يُصَلِّيَ فِي غَيْرِهِ مِمَّا أَحَلَّ اللَّهُ أَكْلَهُ»[1]؛ ابن بُکیر می‏گوید: زراره از امام صادق (ع) درباره نماز خواندن در کُرکِ روباه، فَنَک، سنجاب و غیر آنها سؤال کرد، حضرت (ع) نوشته‏ای را بیرون آورد که تصور می‏شد املاء رسول اکرم (ص) است و در آن آمده بود که نماز در کُرک، مو، پوست، بول، فضله و هر چیز دیگری که متعلق به حیوان حرام گوشت باشد باطل است و چنین نمازی پذیرفته نیست مگر اینکه در چیز دیگری که متعلق به حیوان حلال گوشت است نماز بخواند.  

این روایت دلالت دارد بر اینکه ما لایؤکل لحمه هر چند نجس العین هم نباشد مانع مستقلی برای نماز محسوب می‏شود و نماز خواندن در چیزی که متعلق به حیوان حرام گوشت باشد جایز نیست.

بنابراین نمی‏توان گفت: ادله عفو از خون کمتر از درهم با این دلیل معارض است از این جهت که هم خون نجس است و هم آنچه متعلق به حیوان حرام گوشت می‏باشد و چون خون با اینکه نجس است معفو است با این دلیل معارض است؛ چون ادله عفو ناظر به این است که خونِ نجس معفو است ولی متعرض جنبه دیگری مثل غیر مأکول اللحم بودن خون نشده است.

ان قلت: ممکن است گفته شود چون در این روایت از کُرک، مو، پوست و امثال آن نام برده شده و به خون اشاره‏ای نشده لذا خون را شامل نمی‏شود.

قلنا: تعبیر «وَ كُلِّ شَيْ‌ءٍ مِنْهُ» که در این روایت آمده خون را هم شامل می‏شود.

ان قلت: اگر گفته شود ادله عفو از خون کمتر از درهم در نماز، مطلقا شامل خون کمتر از درهم می‏شود چه ما لایؤکل لحمه باشد و چه غیر ما لایؤکل لحمه لذا ادله عفو خون ما لایؤکل لحمه را هم شامل می‏شود.

قلنا: موثقه ابن بُکیر بر ادله عفو مقدم می‏شود هر چند به اطلاق دم تمسک شود و به گونه‏ای اطلاق‏گیری شود که شامل خون ما لایؤکل لحمه هم بشود؛ چون کلمه «کلّ» در این موثقه آمده که بر مانعیت ما لایؤکل لحمه در نماز دلالت دارد و این دلالت علی نحو العموم است و دلالت آن بر عفو علی نحو الاطلاق است و زمانی که امر دائر باشد بین عمومی که به وضع (لفظ کل) بر عموم دلالت می‏کند و بین اطلاق، عموم بر اطلاق مقدم است در نتیجه جایی برای تمسک به اطلاق ادله عفو باقی نخواهد ماند.

درست است که موثقه ابن بُکیر بالاطلاق، خون ما لایؤکل لحمه را شامل می‏شود لذا عفو آن علی نحو الاطلاق است و دلالت آن بر مانعیت ما لایؤکل لحمه، علی نحو العموم است اما همین موردِ عموم بالوضع، بالاطلاق جزئیات افراد را شامل می‏شود؛ به این معنی که دم ما لایؤکل لحمه دارای جزئیاتی است که عبارتند از خون قلیل، خون کثیر و امثال آن و دلالت این دم نسبت به افرادش بالاطلاق است، حال اگر دلالت این عموم نسبت به افرادش بالاطلاق باشد، این دو اطلاق در مقابل هم قرار می‏گیرند و تعارض و تساقط می‏کنند و در این صورت که اطلاق از اعتبار ساقط شد باید به ادله مانعه مراجعه شود لذا نتیجه می‏گیریم خون ما لایؤکل لحمه مانع از نماز است.

در نتیجه وجه اینکه مرحوم سید (ره) خون نجس العین را استثناء کرده و می‏فرماید: ادله عفو شامل آن نمی‏شود این است که خون نجس العین مشمول دو عنوان است؛ یکی عنوان خون بودن و دیگری ما لایؤکل لحمه، لذا هر چند خون نجس العین به خاطر عنوان خون بودن معفو است لکن به خاطر عنوان ما لایؤکل لحمه معفو نیست و این عنوان فی نفسه مانع از نماز است.

بحث جلسه آینده: صاحب حدائق (ره) هم دلیلی بر عدم عفو خون نجس العین در نماز اقامه کرده که ان شاء الله دلیل ایشان را در جلسه آینده ذکر و بررسی خواهیم کرد.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. وسائل الشیعة، ج4، ص345، کتاب الصلاة، باب 2 من ابواب لباس المصلّی، حدیث1.

Please publish modules in offcanvas position.