الصلاة فی النجس 93/03/03

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: احکام النجاسة                                                                              تاریخ: 3 خرداد 1393
موضوع جزئی:الصلاة في النجس                                                                              مصادف با: 24 رجب 1435

سال: پنجم                                                                                                                                   جلسه: 90

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

خلاصه جلسه گذشته:

بحث در مسئله 286 بود، عرض شد هر گاه آبی که نزد شخص است به اندازه تطهير يكى از حدث و خبث، بيشتر نباشد، در این صورت بايد تطهير از خبث نموده و از جهت حدث تيمم كند و بهتر اين است كه بعد از صرف آب، تيمم‏ كند تا عدم وجدان آب معلوم باشد.

مرحوم سید (ره) در این مسئله فرمود با مقدار آبی که شخص در اختیار دارد باید به رفع خبث بپردازد، چون رفع حدث (وضو و غسل) بدل دارد و به جای این دو می‏‏تواند تیمم بگیرد به این بیان که چون تیمم به خاطر عدم وجدان آب است و در آیه شریفه است می‏فرماید:« فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعيداً طَيِّبا»[1] و آب (براى غسل يا وضو) نيابيد، با خاك پاكى تيمم كنيد؛ باید کاری کند که دسترسی به آب از بین برود و وقتی لباس یا بدن را شست دیگر آبی برای طهارت از حدث ندارد پس به جای غسل و وضو تیمم می‌گیرد.

عرض کردیم فهم این مسئله مبتنی بر چند نکته:

نکته اول: مسئله منحصر در باب تزاحم است و در باب تزاحم عرض شد که از ناحیه جعل دلیل مانعی بر سر راه شارع نیست و شارع می‌تواند هم رفع حدث را و هم رفع خبث را جعل کند، پس شارع در مقام قانون گذاری می‌تواند هر دو قانون را جعل کند، یعنی دو تکلیف متوجه مکلف است، یعنی رفع حدث و رفع خبث لکن در مقام امتثال انجام هر دو مشکل است و یکی از این دو را می‌تواند را انجام دهد، در نتیجه رفع خبث که اهم است مقدم می‏شود چون رفع حدث، بدل دارد لذا به رفع خبث حکم می‏شود و لباس و بدن را می‌شوید و عوض از وضوء و غسل تیمم می‏گیرد.

نکته دوم: قدرتی که در طهارت حدثیه مطرح است، قدرت شرعی است نه قدرت تکوینی و قدرت واقعی و دلیل ما این آیه شریفه است «وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى‏ أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعيداً طَيِّباً»[2]؛ و اگر بيمار يا مسافر باشيد، يا يكى از شما از محل پستى آمده ‏[ قضاى حاجت كرده‏]، يا با آنان تماس گرفته (و آميزش جنسى كرده‏ايد)، و آب (براى غسل يا وضو) نيابيد، با خاك پاكى تيمم كنيد. در اینجا منظور از «مَرْضى»‏ هم قدرت شرعی باید باشد و هم شرعاً عدم تمکن از استعمال آب داشته باشد. پس مقصود از قدرت در اینجا قدرت تکوینی نیست. یعنی ار ناحیه شارع ما عذری داشته باشیم و تمکن از استعمال آب نداشته باشیم کافی است و عدم وجدان تکوینی مورد نظر نیست و یکی از مواردی که تمکن ندارد موردی است که تزاحم باشد، در اینجا تمکن شرعی نداریم به خاطر اینکه طهارت حدثیه مزاحم دارد و آن مزاحم، طهارت خبثیه است و چون ما مزاحم داریم پس بنابراین تمکنی در کار نیست و چون تمکنی در کار نیست در نتیجه سراغ طهارت خبثیه می‌رویم و دست از طهارت حدثیه بر می‌داریم.

نکته سوم:  قدرتی که در طهارت خبثیه معتبر است قدرت عقلی است نه قدرت شرعی، یعنی ادله‏ای داریم که می‌گوید طهارت خبثی را باید کسب کنید و اگر لباس و بدن نجس شد پاک کنید و این مقید به قیدی نیست در حالی که طهارت حدثی مقید به قید است، یعنی وقتی طهارت حدثی واجب است که ما قدرت و تمکن شرعی بر استعمال آب داشته باشیم، یعنی مزاحم نداشته باشد اما اگر مزاحمتی بود؛ مثلاً آب برای شما ضرر داشت آنجا دیگر طهارت حدثیه لازم نیست ولی ادله نسبت به طهارت خبثی، مطلق است اعم از آن که مزاحم داشته باشد یا نداشته باشد لذا در طهارت خبثیه به اطلاق ادله عمل می‌کنیم ولی ادله مربوط به طهارت حدثی مقید است به تمکن از استعمال آب.

نتیجه: با توجه به این سه نکته که عرض شد مشخص شد قدرتی که در باب طهارت حدثیه مطرح است قدرت شرعی و قدرتی که در طهارت خبثیه معتبر است قدرت عقلی است و ما نحن فیه از باب تزاحم است و مکلف در مقام امتثال قدرت انجام هر دو تکلیف (طهارت از خبث و طهارت از حدث) را ندارد لذا وظیفه او تقدیم طهارت خبثیه بر طهارت حدثیه است، بنابراین با آبی که در اختیار دارد به طهارت خبثیه می‏پردازد و نسبت به طهارت حدثیه از بدل آن که تیمم است استفاده می‏کند.

مسئلة287: «إذا صلى مع النجاسة اضطراراً لا يجب عليه الإِعادة بعد التمكن من التطهير ، نعم لو حصل التمكن في أثناء الصلاة استأنف في سعة الوقت ، والأحوط الإِتمام والإِعادة».[3]

هر گاه شخص به جهت اضطرار با جامه‏ى نجس نماز خواند و بعد از نماز متمكن از تطهير شد اعاده لازم نيست. بلى! اگر در اثناء نماز متمكن شد و وقت وسعت داشت، نماز را دوباره بخواند و احوط اتمام و اعاده است.

فروع مسئله:

فرع اول:بعد از اتیان نماز با حال نجاست، شخص تمکن از تطهیر از نجاست دارد؛ مثلاً شخصی ساعت 1:15 که اذان گفته شده در حال اضطرار که لباس و بدن نجس بوده نماز خوانده و بعد از نماز اضطرار برطرف شد و تمکن از ازاله نجاست پیدا کرد، آیا اعاده لازم است یا لازم نیست؟ در گذشته مطرح شد که آیا ادله اضطرار دلالت می‌کند بر اضطراری که تمام وقت را می‏گیرد یا مطلق الاضطرار منظور است؟ اگر مقصود از اضطرار، مطلق الاضطرار باشد در اینجا قطعاً اعاده لازم نیست هر چند بعداً اضطرار برطرف شود، یعنی همین قدر که شخص با حالت اضطرار نماز بخواند کافی است و اعاده لازم ندارد. اما اگر منظور از اضطرار، اضطراری است که تمام وقت را شامل شود لذا اگر شخص الان آمد و نماز خواند و در وقت، عذرش برطرف شد باید نمازش را اعاده کند. پس اعاده و عدم اعاده منوط به ادله اضطرار است که توضیح آن گذشت. اما نسبت به قضا باید گفت که قضا دائر مدار فوت است و چون اینجا فوتی صورت نگرفته پس قضا ندارد. از کلام مرحوم سید (ره) استفاده می‌شود که ایشان مطلق الاضطرار را پذیرفته است.

فرع دوم:اگر شخصی در حین نماز امکان تطهیر یا تبدیل و تعویض لباس را داشت و بدون ارتکاب منافی نماز (پشت به قبله یا فعل کثیر) طهارت را حین نماز کسب می‏کند در این صورت باید لباس خود را تطهیر یا تعویض کند و نماز خود را ادامه دهد. قبلاً عرض شد فاصله و خللی که به واسطه تطهیر یا تبدیل ایجاد می‏شود از طرف شارع مقدس بخشیده شده است.

«والحمد لله رب العالمین»

 



[1]. مائده/6.

.[2] مائده/6.

[3]. العروة الوثقی، ج1، ص100.

Please publish modules in offcanvas position.