الصلاة فی النجس 93/02/07

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: احکام النجاسة                                                               تاریخ: 7 ادیبهشت 3139
موضوع جزئی:الصلاة في النجس                                                               مصادف با: 27 جمادی الثانی 1435

سال: پنجم                                                                                                                       جلسه: 78

 

 

 

 

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

خلاصه جلسه گذشته:

گفتیم اگر لباس نمازگزار منحصر به لباس نجس شد، مثلاً به خاطر سرما یا سرقت یا اینکه لباس دیگری نداشت و یا به هر دلیلی نمی‌تواند لباس نجس خود را بیرون بیاورد، مرحوم سید (ره) فرمود: با همین حالت نماز بخواند و نیاز به اعاده و قضا ندارد. دلیل بر جواز نماز در چنین لباسی اطلاق روایتی است که در این موضوع وارد شده و این روایت حتی شامل صورت غیر اضطرار هم می‌شود تا چه رسد به صورت اضطرار، اما قدر متیقن آن روایت که صورت اضطرار است مدعا (عدم لزوم اعاده یا قضا) را ثابت می‏کند.

بحث در این بود که اگر بعد از خواندن نماز با حالت اضطرار، امکان تطهیر یا تبدیل لباس نجس در وقت یا خارج وقت فراهم شد، تکلیف چیست؟ آیا اعاده در وقت و یا قضا در خارج وقت نیاز است یا خیر؟

در مورد قضا عرض شد که قضا دائر المدار فوت است و چون فوتی محقق نشده نیازی به قضا نیست. اما سخن مهم در مورد اعاده بود که آیا اعاده لازم است یا نه؟ مرحوم سید (ره) فرمود: اعاده لازم نیست و مشهور هم همین اعتقاد را دارند بر خلاف شیخ طوسی و ابن جنید و برخی دیگر.

عرض کردیم  مسئله لزوم یا عدم لزوم اعاده را باید از دو زاویه مورد بررسی قرار دهیم؛ یکی از نظر قواعد اصولی و دوم از منظر اخبار.

مقتضای قواعد اصولی:

از نظر قواعد، گفته شده اقتضای قاعده عدم اعاده است، به اعتبار اینکه مقتضی امر اضطراری، اجزاء است؛ چون امر اضطراری هم مانند امر اختیاری مجزی و مبرء ذمه است. پس در اینجا که به خاطر اضطرار مجبور شده در لباس نجس نماز بخواند مشکلی نیست و نمازش صحیح است.

ممکن است گفته شود به حسب مقتضای قواعد، اعاده لازم نیست به دلیل اینکه این فرد به مقتضای امر اضطراری در لباس نجس نماز خوانده و امر اضطراری هم همانند امر اضطراری مجزی و مبرء ذمه است.

اما ما می‏گوییم باید بررسی کنیم ببینیم مفاد ادله اضطرار و بحث اجزاء چیست؟ آیا منظور از اضطرار، اضطراری است که حالت استیعاب داشته باشد که همه وقت را شامل می‏شود که در این صورت اگر مشغول نماز شد و بعد از مدتی عذر برطرف شد باید نماز را اعاده کند.

اما اگر منظور از اضطرار، مطلق اضطرار باشد یعنی اعم باشد از اینکه همه وقت را شامل شود یا نه، یعنی اگر همه وقت را هم شامل نشود بلکه در بخشی از وقت اضطرار داشته باشد و با حال اضطرار نماز بخواند آیا نمازش اعاده لازم دارد یا نه؟

در پاسخ به این سؤال باید گفت اگر شخص به اعتقاد اینکه منظور از اضطرار، مطلق اضطرار است به نماز مبادرت کرد در اینکه نمازش صحیح است یا نیاز به اعاده دارد دو مسلک وجود دارد:

الف) وحدت امر: یک امر بیشتر وجود ندارد که به طبیعت صلاة تعلق گرفته و امتثال امر اضطراری از امر اختیاری مجزی است، یعنی شارع مقدس امر را روی طبعیت صلاة برده بدون اینکه بین امر اختیاری و امر اضطراری تفکیک کرده باشد و به هر کدام امر جداگانه‏ای تعلق گرفته باشد بلکه یک امر است که ممکن است مصادیق این امر مختلف باشد که بعضاً اختیاری و گاهی هم اضطراری است.

ب)  تعدد امر: دو امر وجود دارد که یکی به امر اضطراری تعلق گرفته و دیگری به امر اختیاری، یعنی وقتی شارع مقدس امر به صلاة کرده به طبیعت صلاة امر کرده اما یک امر مربوط به امر اضطراری است و یک امر مربوط به امر اختیاری. حال سؤال این است که آیا امتثال امر اضطراری از امر اختیاری مجزی است یا خیر؟ در پاسخ باید گفت: ما دو امر داریم و نمازگزار در اول وقت بنابر امر اضطراری نماز خوانده ولی بعداً در وقت چون امکان تطهیر دارد و زمینه برای امر اختیاری وجود دارد، دیگر امر اضطراری مجزی نیست لذا باید لباس خود را تطهیر کند و دوباره نماز بخواند.

اما نسبت به مسلک دوم این بحث مطرح می‏شود که آیا امتثال امر اضطراری مثل امر اختیاری مجزی است؟ اگر نماز را با حالت اضطرار نماز خواند و بعد در وقت، اضطرارش برطرف شد و وقت هم باقی است تکلیف چیست؟

ممکن است گفته شود هم بر اساس مسلک اول و هم بر اساس مسلک دوم اجزائی در کار نیست و نیاز به اعاده دارد به این بیان که بگوئیم فرض این است امکان تطهیر و تبدیل برای مکلف وجود دارد و چون امکان تطهیر و تبدیل وجود دارد شارع می‏گوید در اول وقت مضطر بودی و نماز خواندی الان که اضطرار برطرف شد و مضطر نیستی و وقت هم باقی است و امکان تطهیر هم داری باید نماز را اعاده کنی. پس هم بر اساس مسلک اول و هم بر اساس مسلک دوم اعاده لازم است.

آیا اگر کسی در حالت اضطرار نماز خواند بدار (شروع کردن نماز در جایی که دلیل مهمل باشد) جائز است یا خیر؟

بنابر وحدت امر باید به اصالة الاشتغال مراجعه شود؛ چون یک تکلیف بر ذمه مکلف بار شده و و شخص نمی‏داند آیا ذمه او مشغول به آن تکلیف است یا خیر؟ بنابراین با توجه به اینکه تکلیف بر ذمه مکلف ثابت شده و شک او شک در سقوط تکلیف است باید به اصالة الاشتغال رجوع کند.

سؤال این است که آیا شخص باید نمازش را شروع کند و بعد سراغ کارهای دیگر برود یا اینکه وظیفه او بدار (شروع در نماز) نیست بلکه وظیفه‏اش انتظار است لذا باید انتظار بکشد تا زمانی که عذرش بر طرف شود یا از بر طرف شدن عذر مأیوس شود سپس مشغول نماز شود، چون امری که بر ذمه مکلف ثابت شده زمانی ساقط می‌شود که یقین پیدا کند عذرش برطرف شده یا از برطرف شدن عذر مأیوس ‌شود. بنابراین اقتضای وحدت امر این است که شخص بگوید قطعاً تکلیف بر ذمه من ثابت شده  و زمانی این تکلیف ساقط می‏شود که انتظار لازم را کشیده باشم و از برطرف شدن عذر در وقت مأیوس شده باشم.

اما بنابر مسلک دوم که تعدد امر است شارع مقدس به طبیعت صلاة امر کرده اما مصادیق این امر مختلف می‏شود که گاهی اضطرار و گاهی اختیاری است، حال سؤال این است که اگر شخص بنا بر امر اضطراری نماز خواند، آیا نمازی که خوانده نیاز به اعاده دارد یا نه؟

گفته‌اند چون شخص بنابر امر اضطراری نماز خوانده و بعد شک کرده آیا بنابر امر اختیاری تکلیفی متوجه اوست یا نه؟ در اینجا شک به اصل تکلیف برمی‌گردد که مجرای برائت است بنابراین نیازی به اعاده نیست.

مقتضای روایات:

بعضی گفته‏اند مقتضای روایات، وجوب اعاده نماز است و به روایاتی مثل موثقه عمار تمسک کرده‏اند:

عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ لَيْسَ عَلَيْهِ إِلَّا ثَوْبٌ وَ لَا تَحِلُّ الصَّلَاةُ فِيهِ وَ لَيْسَ يَجِدُ مَاءً يَغْسِلُهُ كَيْفَ يَصْنَعُ قَالَ: «يَتَيَمَّمُ وَ يُصَلِّي فَإِذَا أَصَابَ مَاءً غَسَلَهُ وَ أَعَادَ الصَّلَاةَ»[1].

از امام صادق (ع) درباره شخصی که یک لباس نجس بیشتر ندارد و آبی هم ندارد که آن را بشوید و غسل کند سؤال شد، حضرت (ع) فرمودند: تیمم کند و نماز بخواند و اگر آب پیدا کرد نماز را اعاده کند.

مرحوم آقای خویی (ره) می‏فرماید: این موثقه ربطی به موضوع ما ندارد؛ زیرا در این روایت فرض شده که گویا شخص جنب است و آبی برای غسل که طهارت حدثی است ندارد و حضرت نفرموده‏اند چون لباسش نجس است بعداً اگر آب پیدا کرد تطهیر کند و نماز را اعاده کند، بلکه این شخص به خاطر طهارت حدثی باید نمازش را اعاده کند.

ما قبلاً گفتیم که با توجه به حدیث لاتعاد (تُعادُ الصَّلاةُ الّا مِن خَمسَةٍ الطَّهُورِ و الوَقتِ و القِبلَةِ وَ الرُّکوعِ و السُّجُودِ) نماز اعاده نمی‌شود مگر در پنج مورد و مقصود از «طهور» که در این حدیث آمده طهارت خبثی نیست بلکه طهارت حدثی است، لذا اگر شخص طهارت حدثی نداشت باید نمازش را اعاده کند.

بنابراین در موثقه عمار هم از کلمه «تیمّم» فهمیده می‌شود که شخص جنب و فاقد طهارت حدثی بوده و وجوب اعاده نماز به خاطر حدثی است که از او سر زده لذا این حدیث از دائره بحث ما خارج است، چون موضوع بحث ما طهارت خبثی است نه طهارت حدثی.

«الحمدلله رب العالمين »



.[1] وسائل الشيعة، ج‌3، باب30 من ابواب التیمم، حدیث1.

Please publish modules in offcanvas position.