الصلاة فی النجس 92/12/12

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: احکام النجاسةتاریخ: 12 اسفند 1392
موضوع جزئی: الصلاة في النجسمصادف با: 1 جمادی الاول 1435

سال:پنجم                                                                                                                      جلسه: 62

 

 

 

 

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

خلاصه جلسه گذشته:

موضوع درس آنجایی بود انسان جاهل به موضوع باشد و در حالی که لباس یا بدن او نجس بوده نماز بخواند و بعد از نماز متوجه شود بدن یا لباسش نجس است. در این موضوع چهار قول مطرح بود.

قول اول: حکم به صحت نماز شده و اعاده و قضا نیاز ندارد این قول مشهور و فتوی مرحوم سید (ره) است.

قول دوم: مطلقا اعاده و قضا نیاز دارد.

قول سوم: تفصیل به اینکه اگر در وقت متوجه شد نیاز به اعاده دارد و در خارج وقت نیاز به قضا ندارد و این قول جناب شیخ طوسی است.

قول چهارم:فرق است بین کسی که از نجاست جستجو کرده که اعاده نیاز ندارد و کسی که نجاست را جستجو نکرده که بر این فرد اعاده لازم است. این نظر شیخ مفید وشهید اول است یعنی تفصیل قائل شدند بین شاکّی که فحص کرده و شاکّی که فحص نکرده.

عرض کردیم با توجه به ادله‏ای که برای قول اول مطرح کردیم جایی برای قول دوم باقی نمی‌ماند که بگوییم اعاده و قضا لازم است، همچنین با ادله که برای قول اول آوردیم و متعرض دو روایت متعارض (روایت وهب و ابی بصیر) شدیم جایی برای تفصیل شیخ طوسی نماند همچنیناز ادله‏ای هم که بر قول چهارم (شیخ مفید و شهید اول) ارائه شده بود پاسخ دادیم و گفتیم این ادله و بخصوص بعضی از این ادله علم و جهل را مطرح کرده لذا اگر بحث نظر و فحص مطرح شده از باب مقدمیت علم است و گرنه کل موضوع، دائر مدار علم و جهل است لذا آنجایی که علم دارد باید نماز را اعاده کند و آنجایی که جهل داشته و علم نداشته اعاده و قضا ندارد.

مرحوم سید در ادامه می‏فرماید:«و إن التفت في أثناء الصلاةفإن علم سبقها و أن بعض صلاته وقع مع النجاسة بطلت مع سعة الوقت للإعادة، و إن كان الأحوط الإتمام ثم الإعادة ، و مع ضيق الوقت إن أمكن التطهير أو التبديل و هو في الصلاة من غير لزوم المنافي فليفعل ذلك و يتمّ  و كانت صحيحة، و إن لم يمكن أتمها و كانت صحيحة»[1]

فرعی که در اینجا از طرف مرحوم سید (ره) مطرح شده مربوط به شخصی است که جاهل به موضوع بوده و با حالت نجاست نماز خوانده ودر اثناء نماز متوجه نجاست شده که این التفات در اثناء نماز سه فرض دارد:

فرض اول:شخص در اثناء نماز متوجه نجاست شده و علم دارد از اول نماز تا الان که متوجه نجاست شدهبا حالت نجاست نماز می‌خوانده یعنی تمام اجزاء سابقه نماز را با نجاست خوانده.

فرض دوم:نمازگزار در اثناء نماز متوجه نجاست شده و یقین دارد بعضی از اجزاء نماز را با حالت نجاست اقامه کرده.

فرض سوم:شخص در اثناء نماز متوجه نجاست شده و می‌داند یا احتمال می‌دهد کهبدن با لباس وی الان نجس شده.

در مورد این سه فرض سه قول وجود دارد:

قول اول: مشهور همه اقسام سه‏گانه فوق را بر صحت حمل می‌کند.[2]

قول دوم: بین فرض اول و دوم با فرض سوم تفصیل داده‏اند؛ به این نحو که در مورد فرض اول و دوم در سعه وقت حکم به بطلان نماز می‌شود و در ضیق وقت اگر امکان تطهیر یا تبدیل وجود دارد (در صورتی که فعل کثیر صدق نکند)لباس را تطهیر می‏کند یا آن را عوض می‌کند و نمازش را تمام می‌کند و نماز صحیح است و اگر امکان تطهیر یا تبدیل وجود ندارد با همان حالت نجاست نماز می‌خواند و نمازش صحیح است؛ زیرا طهارت از نجاست شرط واقعی نیست بر خلاف طهارت از حدث که شرط واقعی است.

اما حکم فرض سوم این است که با سعه وقت اگر امکان تطهیر یا تبدیل وجود دارد (در صورتی که فعل کثیر صدق نکند)لباس را تطهیر یا آن را عوض می‏کند و نمازش را تمام می‌کند و نماز صحیح است و اگر امکانش نبود نماز را دوباره می‏خواند اما در ضیق وقت حکم به اتمام نماز می‌شود و چیزی بر او نیست و نمازش صحیح است.

قول سوم: بین فرض اول و بین ض دوم و سوم تفصیل قائل شده‏اند؛ به این نحو که در فرض اول نماز باطل است و در دو فرض اخیر (فرضدوم و سوم) اگر امکان تطهیر یا تبدیل وجود دارد لباس را تطهیر یا تعویض می‏کند و نمازش را تمام می‌کند و نماز صحیح است و الا اگر در سعه وقت امکان تطهیر یا تبدیل وجود نداشت نماز باطل است لذا باید دوبارهنماز بخواند و اما در ضیق وقت(فرض دوم و سوم) نمازش را تمام می‌کند و نماز صحیح است.

دلیل قول اول (مشهور):

فرض سوم (در اثناء نماز متوجه نجاست شده و می‌داند یا احتمال می‌دهد که بدن با لباس وی الان نجس شده) نیاز به اعاده ندارد زیرا اجزاء سابقه مستند به احراز طهارت (حقیقتاً یا استصحاباً) است پس صحیح است و اجزاء لاحقه هم مستند به تحصیل طهارت (تبدیلاً یا تطهیراً) می‏باشد.

«والحمد لله رب العالمین»



[1].عروة الوثقی، ج1، ص95.

[2]. جواهر، جلد 6، صفحه 222و 223.

Please publish modules in offcanvas position.