وجوب و عدم وجوب اعلام نجاست به میهمان92/11/13

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: احکام النجاسة                                                                                تاریخ: 13 بهمن 1392
موضوع جزئی: وجوب و عدم وجوب اعلام نجاست به میهمان                                         مصادف با: 2 ربیع الثانی 1435

سال: پنجم                                                                                جلسه: 48

                                                                                                                                   

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

خلاصه جلسه گذشته:

مرحوم سید (ره) در مسئله 274 در مورد خوردن اعیان نجس توسط اطفال فرمود:

خوردن عین نجس توسط طفل گاهی به خاطر نجاست دست اوست در اینجا تسبیب صدق نمی‌کند، بنابراین جلوگیری هم لازم نیست؛ چون تکلیفی متوجه اطفال نیست که ما به خاطر آن تکلیف او را منع کنیم مگر در جایی که طفل در معرض ضرر و آسیب باشد که از باب حفظ نفس محترمه جلوگیری از خوردن اعیان نجس توسط طفل بر ما لازم است و گاهی این نجاست به خاطر نوشیدن آب متنجس است، در اینجا حرمتی در کار نیست بنابراین اعلام هم لازم نیست ولی مرحوم سید (ره) فرمود: در این مورد هم از باب احتیاط بای از آشامیدن و خوردن نجاست توسط طفل جلوگیری شود.

پس ملاک حکم ، تسبیب است که اگر سبب شدن در کار حرام صدق کند آن گاه حکم حرمت جاری می‌شود پس در مورد اطفال که فی حد ذاته تکلیفی ندارند تسبیب بر حرام صدق نمی‌کند لذا خوردن اعیان نجس توسط طفل حرمتی ندارد مگر در جایی که موجب ضرر و زیان به او شود.

مسئله 275: «إذا كان موضع من بيته أو فرشه نجسا فورد عليه ضيف و باشره بالرطوبة المسرية ففي وجوب إعلامه إشكال، و إن كان أحوط، بل لا يخلو عن قوة، و كذا إذا أحضر عنده طعاما ثم علم بنجاسته، بل و كذا إذا كان الطعام للغير و جماعة مشغولون بالأكل فرأى واحد منهم فيه نجاسة، و إن كان عدم الوجوب في هذه الصورة لا يخلو عن قوة، لعدم كونه سببا لأكل الغير، بخلاف الصورة السابقة»[1].

مرحوم سید (ره) در این مسئله سه فرع را ذکر می‏کند:

فرع اول: اگر قسمتی از خانه یا فرشی نجس شود و میهمانی وارد خانه شود و دست مهمان خیس باشد و بر محل نجس بگذارد و دستش نجس شود، در وجوب اعلام نجاست به میهمان اشکال است ولی احتیاط در این است که به او اعلام شود بلکه اعلام خالی از قوه نیست لذا باید به میهمان گفته شود که دستش نجش شده است.

فرع دوم: اگر طعامی برای میهمان آماده کرده و متوجه شود که طعام نجس است در این صورت هم مانند فرع قبلی اعلام آن به میهمان واجب نیست هر چند احتیاط در این است که به او اعلام شود و اعلام به او خالی از قوت نیست.

فرع سوم: میزبان غذایی آماده کرده و میهمانان مشغول خوردن هستند و یکی از میهمان‏ها فهمید که طعام نجس است حکم این فرع هم مثل دو فرع سابق است یعنی اعلام واجب نیست هر چند احتیاط در این است که اعلام کند ولی در اینجا چون شخص مطلع مسبب نبوده پس اعلام هم واجب نیست.

در فرع اول و دوم تسبیب بود ولی در فرع سوم تسبیبی در کار نیست.

این مسئله سه صورت دارد.

بررسی فروع مسئله:

فرع اول:

فرع اول این بود که اگر قسمتی از خانه یا فرشی نجس شود و میهمانی وارد خانه شود و دست مهمان خیس بود و بر محل نجس گذاشت و نجس شد. آیا در اینجا می‌توان به صاحبخانه نسبت تسبیب داد؟

مرحوم آقای خویی (ره) در این فرع دو مثال مطرح می‌کنند که در مثال دوم تسبیب را برای صاحب خانه ثابت می‌کند. اگر میهمان اتفاقی دستش به دیوار نجس خورد و متنجس شد نمی‌توان به میزبان نسبت تسبیب داد ولی اگر صاحب خانه آب نجسی را برای میهمان مهیا کند تا وی دست خود را بشوید و یا حوله نجسی را به او دهد تا دستش را خشک کند در این صورت قطعاً صاحب خانه مسبب نجس شده لذا باید به میهمان اعلام کند.

به نظر ما تفصیلی که مرحوم آقای خویی (ره) ذکر کرده وجهی ندارد بلکه فرقی بین دو مورد نیست و کلام مرحوم سید (ره) که فرمود باید به میهمان اعلام کند صحیح است.

فرع دوم: اگر صاحب خانه طعامی برای مهمان آماده کرد و متوجه شد طعام نجس است و حکم این مورد هم مانند صورت قبل است لذا اعلام لازم است و جلوگیری هم واجب است و لو حدوثاً تسبیبی در کار نیست.

فرع سوم: میهمانی برگزار شده و میزبان شخص دیگری است و طعام برای دیگری است و یکی از میهمان‏ها فهمید که طعام نجس است، مرحوم سید (ره) می‌فرماید: در اینجا چون شخصِ مطّلع، مسبّب نبوده پس اعلام هم بر او واجب نیست.

کلام مرحوم آقای حکیم (ره):

ایشان به صحیحه معاویة بن وهب استناد کرده و خواسته از این روایت استفاده کند که در این صورت هم اعلام واجب است.

مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ وَ غَيْرِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِي جُرَذٍ مَاتَ فِي زَيْتٍ مَا تَقُولُ فِي بَيْعِ ذَلِكَ فَقَالَ: «بِعْهُ وَ بَيِّنْهُ لِمَنِ اشْتَرَاهُ لِيَسْتَصْبِحَ بِهِ».[2]

معاویة بن وهب از امام صادق (ع) در مورد موشی که در ظرف روغن زیتون افتاده و مرده سؤال کرد که بیع آن چه حکمی دارد؟ حضرت (ع) فرمودند: روغن را بفروش اما برای مشتری بیان کن که برای روشنایی استفاده کند و مبادا آن را بخورد.

مرحوم آیت الله حکیم (ره) از این روایت استفاده کرده که این روایت مؤید این معناست که اعلام واجب است ولی ما عرض می‌کنیم بین مورد روایت و ما نحن فیه تفاوت است، مورد روایت می‏گوید صاحب روغن می‏داند که روغن نجس است حال که می‌خواهد بفروشد اگر اعلان نجاست نکند سبب کار حرام شده. حال اگر کسی بفهمد که شخصی دارد غذای نجس می‏خورد اگر نگوید کار حرامی مرتکب نشده؛ چون تسبیبی در کار نیست. لذا این روایت نمی‏تواند مؤید بر فرع سوم باشد و در واقع باید برای فرع دوم مورد استناد واقع می‏شد.

نتیجه اینکه بین صورت دوم و سوم فرق است، در صورت دوم که میزبان غذای نجس را به مهمان می‌دهد اگر اعلام نکند تسبیب است و مرتکب فعل حرام شده ولی در صورت سوم تسبیبی در کار نیست لذا اعلام هم واجب نیست.

«والحمد لله رب العالمین»

 

 



[1]. العروة الوثقی، ج1، ص93-94.

[2]. وسائل الشیعة، ج 12، کتاب تجارت باب 6 من ابواب ما یکتسب به، حدیث4.

Please publish modules in offcanvas position.