درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری موضوع کلی: احکام النجاسه تاریخ:2مهر 1392 موضوع جزئی:ازاله نجاست از بدن و لباس نسبت به توابع نمازمصادف با: 18ذیالقعده1434سال:پنجم جلسه:5 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
خلاصه جلسه گذشته:
سخن در احکام نجاسات بود، آنچه از کلام مرحوم سید (ره) استفاده شد این بود که لازم است لباس و بدن نمازگزار عاری از نجاست باشد چه آن نمازی که میخواند واجب باشد چه مستحب، بدن هم به گونهای است که حتی شامل ناخن و مو هم میشود و لباس هم شامل لباس ساتر و غیر ساتر هم میشود، علاوه بر اینها گفته شد در توابع صلاة مثل نماز احتیاط، قضای سجده و تشهد فراموش شده و سجده سهو هم باید بدن و لباس شخص، نجس نباشد. ما ادلهای را راجع به اصل نماز ذکر کردیم که عبارت بودند از: اتفاق علماء و روایات، هر چند روایات مختلف بود، بعضی به نجاسات خاصی پرداخته بودند اما از اطلاق بعضی روایات دیگر و حتی حدیث «لاتعاد» استفاده کردیم که باید نماز از همه نجاسات پیراسته باشد و نجاستی همراه آن نباشد. در رابطه با مسئله طواف هم گفتیم ابن زهره در غنیه بر آن ادعای اجماع کرده و به نبوی مشهور هم تحت عنوان «الطواف بالبیت صلاةٌ» تمسک شده که در جلسه گذشته گفتیم عدهای استدلال به این روایت را نپذیرفتهاند و گفتهاند مقصود از از این روایت که طواف را نازل منزله صلاة قرار داده از باب فضیلت و ثواب است و از باب این است که مسجد الحرام از حیث تحیت، مثل سایر مساجدمنحصر به مسئله نماز نیست بلکه طواف هم میتواند عنوان تحیت پیدا کند.
روایت دوم:عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ رَجُلٍ يَرَى فِي ثَوْبِهِ الدَّمَ وَ هُوَ فِي الطَّوَافِ؟ قَالَ: يَنْظُرُ الْمَوْضِعَ الَّذِي رَأَى فِيهِ الدَّمَ فَيَعْرِفُهُ، ثُمَّ يَخْرُجُ وَ يَغْسِلُهُ ثُمَّ يَعُودُ فَيُتِمُّ طَوَافَهُ»[1]؛ یونس بن یعقوب میگوید: از امام صادق (ع) درباره شخصی سؤال کردم که در هنگام طواف در لباسش خونی میبیند؟ حضرت (ع) فرمودند: دقت کند تا دقیقاً بداند چه موضعی از لباسش نجس شده، سپس از حالت طواف خارج شود و آن قسمتی را که نجس بود بشوید سپس برگردد و طوافش را تمام کند.
این روایت به صورت موجبه جزئیه میتواند مدعا (عاری بودن لباس طائف از نجاسات) را اثبات کند، چون فقط نام دم در این روایت ذکر شده در حالی که مدعای ما پاک بودن لباس طائف از تمام نجاسات است، بنابراین این روایت هم دلالت بر شمول ندارد و فقط به صورت موجبه جزئیه بر لزوم ازاله نجاست دلالت میکند مگر از این باب تمسک شود که گفته شود خون به عنوان خون موضوعیت ندارد و خون ویژگی خاصی ندارد بلکه اگر به بول هم نجس شده بود شارع همین حکم را صادر میکرد و ذکر خون از باب بیان یکی از مصادیق نجاسات است لذا همان طور که در باب نماز گفته میشود ازاله نجاسات از لباس و بدن نمازگزار لازم است در باب طواف هم میگوییم ازاله نجاسات از لباس و بدن طائف لازم است.
وجوب ازاله نجاست از ناخن و موی نمازگزار:
مرحوم سید (ره) در ذیل فرمایش خود میفرماید: «حتی الظفر و الشَّعر»؛ یعنی ناخن و مو هم تحت عنوان بدن قرار میگیرند در حالی که از عوارض بدن هستند چون مو و ناخن کوتاه میشود، سؤال این است که آیا دلیلی بر قرار گرفتن این دو تحت عنوان بدن وجود دارد یا نه؟ پاسخ این است که ازاله نجاست از مو و ناخن نمازگزار هم واجب است.
دلیل:
اولاً: ناخن و مو هم عرفاً جزء بدن محسوب میشود؛ مثلاً زمانی که انسان وضوء میگیرد یا غسل میکند ناخن و موی او هم جزء بدن محسوب میشود لذا آنها را هم باید بشوید.
ثانیاً:وقتی گفته میشود ازاله نجاست از لباس نمازگزار لازم است به دلیل اولویت شامل ناخن و مو هم میشود و از ناخن و مو هم باید ازاله نجاست شود، وقتی ازاله نجاست ازلباسی که جدای از بدن است لازم باشد به طریق اولی در رابطه با ناخن و مو و امثال آن حکم به ازاله نجاست میشود.
وجوب ازاله نجاست از لباس نمازگزار اعم از اینکه ساتر باشد یا غیر ساتر:
همچنین مرحوم سید (ره) فرمود: «ساتراًاو غیر ساتر»، یعنی فرقی نمیکند لباس ساتر باشد یا نه یعنی در هر صورت لباس نمازگزار باید عاری از نجاست باشد، دلیل آن هم اطلاق ادله است، یعنی ادله دال بر پاک بودن لباس مصلی اطلاق دارد و این اطلاق هم شامل لباس ساتر میشود هم لباس غیر ساتر، اجماعاتی هم که در اینجا حکایت شده اطلاق دارد و شامل هر دو (ساتر و غیر ساتر) میشود و دلیل آن هم مواردی است که از این حکم استثناء شده، یعنی مواردی مثل عرقچین و جوراب که استثناء شده دال بر این است که سایر موارد از لباس نمازگزار چه ساتر باشد چه نباشد باید پاک باشد.
وجوب ازاله نجاست از بدن و لباس نسبت به توابع نماز:
نکته دیگر این که مرحوم سید (ره) فرمودند: توابع صلاة که عبارتند از: نماز احتیاط، قضای سجده و تشهد فراموش شده- بر فرض که قائل به قضای تشهد فراموش باشیم- و سجده سهو هم حکم خود صلاة را دارند یعنی در آنها هم شرط است که لباس و بدن شخص پاک باشد.
1) نماز احتیاط:
در رابطه با نماز احتیاط، آنچه مسلم است این است که نماز محسوب میشود بخصوص اینکه مکمل نمازی است که در آن شک واقع شده؛ مثلاً شک داریم سه رکعت خواندهایم یا چهار رکعت که بنا را بر چهار میگذاریم و یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نشسته برای تدارک آن رکعتی که شک داریم خواندهای یا نه، میخوانیم، لذا هر دلیلی که شامل خود نماز شود شامل نماز احتیاط هم میشود چون جنبه مکمِّل بودن برای نماز را دارد.
2) تشهد و سجده فراموش شده:
نسبت به قضای اجزاء منسیه (فراموش شده) مثل تشهد و سجده گفتهاند طهارت بدن و لباس برای قضای این دو هم معتبر است چون یکی از اجزاء نماز که طهارت بدن و لباس در آن معتبر است، تشهد و یکی هم سجده است لذا همان گونه که در اصل نماز طهارت بدن و لباس نمازگزار شرط است در قضای تشهد و سجده فراموش شده هم که جزء نماز است این طهارت شرط است چون اگر انسان قضای آنها را بجا نیاورد نمازش مشکل دارد، لذا حکم اینها هم حکم خود نماز است و هر دلیلی که بر شرط بودن طهارت لباس و بدن نمازگزار دلالت دارد بر طهارت لباس و بدن کسی که میخواهد قضای تشهد و سجده فراموش شده را به جا آورد هم دلالت میکند.
3) سجده سهو:
مرحوم سید (ره) نسبت به دو سجده سهو فرموده احتیاطاً باید لباس و بدن کسی هم که دو سجده سهو بجا میآورد پاک باشد و آن را از قضای تشهد و سجده و نماز احتیاط تفکیک کرده است و این به خاطر این است که دلیلی نداریم بر اینکه حکم صلاة را بر سجده سهو بار کنیم و بگوییم لباس و بدن کسی هم که میخواهد سجده سهور بجا آورد باید پاک باشد بخصوص اینکه دو سجده سهو از نماز خارجند و از اجزاء نماز محسوب نمیشوند لذا با اخلال سجده سهور خللی به نماز وارد نمیشود، در بعضی روایات وارد شده سجده سهو را به کوری چشم شیطان بجا آورید:
عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: «سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَسْهُو فَيَقُومُ فِي حَالِ قُعُودٍ أَوْ يَقْعُدُ فِي حَالِ قِيَامٍ قَالَ: يَسْجُدُ سَجْدَتَيْنِ بَعْدَ التَّسْلِيمِ وَ هُمَا الْمُرْغِمَتَانِ تُرْغِمَانِ الشَّيْطَانَ»[2]؛ معاویة بن عمار میگوید: از امام صادق (ع) درباره شخصی سؤال کردم که دچار سهو میشود، در حالی که باید بنشیند میایستد یا در حالی که باید بایستد مینشیند؟ امام (ع) فرمودند: بعد از اینکه سلام نماز را داد باید دو سجده انجام دهد و این دو سجده علیرغم میل شیطان و به کوری چشم او انجام میشود. لذا وجوب سجده سهو- بر فرض که قائل به وجوب آن باشیم- وجوب نفسی است نه وجوب تبعی نسبت به نماز.
تعبیرات فقهاء در مورد سجده سهو:
ابن ادریس حلی، علامه، شهید اول و کاشف الغطاء در کشف الغطاء راجع به سجده سهو تعبیراتی دارند که طهارت را در سجده سهو معتبر دانستهاند.
ابن ادریس میفرماید: «و لا بدّ من الكون على طهارة إذا فعَلَهما»[3]؛ لازم است شخص طهارت داشته باشد اگر بخواهد دو سجده سهو را بجا آورد.
علامه میفرماید: «و الأقرب وجوب الطهارة»[4]؛ اقرب این است که شخص باید برای بجا آوردن سجده سهو طهارت داشته باشد. اینکه مرحوم سید (ره) میفرماید: احتیاط این است که اگر شخص بخواهد سجده سهو بجای آورد باید طهارت داشته باشد به خاطر ملاحظه کلمات بزرگان بوده و چون دلیلی پیدا نکرده تا فتوا دهد فرمود احتیاط در این است که چنین شخصی طهارت داشته باشد.
مرحوم کاشف الغطاء میفرماید: «يشترط فيهما ما يشترط في سجود الصّلاة من شرائط الصّلاة من طهارة حدث و خبث».[5]
ما هم طبق فرمایش مرحوم سید (ره) احتیاط را در مورد سجده سهور مستحسن میدانیم ولی دلیلی بر وجوب طهارت شخص در مورد سجده سهو پیدا نکردیم، چون سجده سهو جزء نماز نیست بلکه خارج از نماز است و اگر هم محقق نشود خللی به نماز وارد نمیکند هر چند ممکن است صدق معصیت بکند ولی هر معصیتی مبطل نماز نیست.
4) اذان و اقامه
مرحوم سید در ادامه میفرماید: «و لا يُشترط فيما يَتقدّمها من الأذان و الإقامة و الأدعية التي قبل تكبيرة الإحرام»[6]؛ مرحوم سید (ره) میفرماید: نسبت به چیزهایی که مقدم بر نماز هستند از قبیل اذان و اقامه و دعاهایی که قبل از تکبیرة الاحرام خوانده میشود لازم نیست که طهارت وجود داشته باشد.
دلیل این امر این است که:
اولاً: این امور خارج از نماز هستند و جزء نماز محسوب نمیشوند بخصوص اذان که شکی در عدم جزئیت آن برای نماز نیست.
ثانیاً: روایاتی در این زمینه وارد شده که به بعضی از آنها اشاره میکنیم.
روایت اول:عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) أَنَّهُ قَالَ: «تُؤَذِّنُ وَ أَنْتَ عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ»[7]؛ زراره از امام باقر (ع) نقل میکند که حضرت (ع) فرمودند: اذان میگویی در حالی که وضوء نداری، یعنی اذان گفتن بدون وضوء مشکلی ندارد.
روایت دوم:عَنِ الْحَلَبِيِّ عن ابی عبدالله (ع) قَالَ: «لَا بَأْسَ أَنْ يُؤَذِّنَ الرَّجُلُ مِنْ غَيْرِ وُضُوءٍ»[8]؛ حضرت (ع) میفرمایند: اشکالی ندارد انسان بدون وضوء اذان بگوید.
حال باید ببینیم آیا اقامه هم حکم اذان را دارد یا نه؟ به نظر ما اقامه هم حکم اذان را دارد چون آن هم خارج از نماز است بنابراین وجهی برای اعتبار طهارت در مورد اقامه هم وجود ندارد. اما اینکه در بعضی از روایات، اقامه جزء نماز دانسته شده به خاطرترغیب برای بجا آوردن اقامه میباشد نه اینکه اقامه واقعاً جزء نماز باشد، لذا میگوییم با توجه به سایر روایاتی که مولی در مقام بیان بوده که اجزاء نماز را بیان کند و در آنجا متعرض اقامه نشده معلوم میشود اقامه جزء نماز نیست.
سُلَيْمَانَ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: «وَ لْيَتَمَكَّنْ فِي الْإِقَامَةِ كَمَا يَتَمَكَّنُ فِي الصَّلَاةِفَإِنَّهُ إِذَا أَخَذَ فِي الْإِقَامَةِ فَهُوَ فِي صَلَاةٍ»[9]؛ امام صادق (ع) میفرمایند: اگر کسی اقامه را شروع کرد مثل این است که نمازش را شروع کرده است. از این روایت استفاده شده که اقامه جزء نمازست.
اما روایات دیگری وجود دارد که با توجه به آن روایات که مولی در مقام بیان بوده احتمال داده میشود شارع به خاطر ترغیب و اهتمام به اقامه چنین مطلبی فرموده است.
روایت اول:«عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْهُمْ (ع) قَالَ: وَ يَفْتَتِحُ بِالتَّكْبِيرِ وَ يَخْتَتِمُ بِالتَّسْلِيمِ»[10].
روایت دوم:عن ابی عبدالله (ع) قال: قال رسول الله (ص): «تَحْرِيمُهَا التَّكْبِيرُ وَ تَحْلِيلُهَا التَّسْلِيمُ»[11]؛ یعنی انسان زمانی که تکبیرة الاحرام را گفت حرام است که از نماز خارج شود و بعد از اینکه سلام نماز را گفت برای او جایز است از حالت نماز خارج شود.
روایت سوم:عَنْ نَاصِحٍ الْمُؤَذِّنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِي حَدِيثٍ قَالَ: «فَإِنَّ مِفْتَاحَ الصَّلَاةِ التَّكْبِيرُ»[12].
با توجه به این روایات که در مقام بیان میباشند، احتمال داده میشود شارع به خاطر ترغیب و اهتمام به اقامه امر فرموده: کسی که اقامه را شروع کند در واقع نمازش را شروع کرده است.
«والحمد لله رب العالمین»
[1]. وسائل الشیعة، ج13، ص399، باب 52 من ابواب الطواف، حدیث2.
[2]. وسائل الشیعة، ج8، ص250، باب 32من ابواب الخلل الواقع فی الصلاة، حدیث1.
[3]. حلی، ابن ادریس، محمد بن منصور بن احمد، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج1، ص259.
[4].حلّى، علامه، حسن بن يوسف بن مطهر اسدى، نهاية الإحكام في معرفة الأحكام، ج1، ص548.
[5].نجفى، كاشف الغطاء، جعفر بن خضر مالكى، كشف الغطاء عن مبهمات الشريعة الغراء (ط - القديمة)، ص288.
[6]. العروة الوثقی، ج1، ص83.
[7]. وسائل الشیعة، ج5، ص391، کتاب الصلاة، باب 9 من ابواب الاذان و الاقامة، حدیث1.
[8]. همان، حدیث2.
[9].همان، ص404، باب 13 من ابواب الاذان و الاقامه، حدیث12.
[10]. همان، ج6، ص415، باب 1 من ابواب التسلیم، حدیث2.
[11]. همان، ج1، ص366، باب1 من ابواب الوضوء، حدیث4.
[12]. همان، ج6، ص10، باب1 من ابواب تکبیرة الاحرام، حدیث7.