درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری موضوع کلی: احکام النجاسه تاریخ:1مهر 1392 موضوع جزئی:طهارت بدن و لباس مصلیمصادف با: 17ذیالقعده1434سال:پنجم جلسه:4 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
فصل في أحكام النجاسة
«فصل يشترط في صحة الصلاة واجبة كانت أو مندوبة إزالة النجاسة عن البدن حتى الظفر و الشعر و اللباس ساترا كان أو غير ساتر عدا ما سيجيء من مثل الجورب و نحوه مما لا تتم الصلاة فيه و كذا يشترط في توابعها من صلاة الاحتياط و قضاء التشهد و السجدة المنسيين و كذا في سجدتي السهو على الأحوط»[1]؛ بعد از اینکه نجاسات و بحثهای مربوط به آن را بیان کردیم اکنون به بیان احکام نجاسات میپردازیم. مرحوم سید (ره) میفرماید: در صحت نماز- مرحوم امام (ره) طواف را هم ملحق به نماز دانسته و فرموده در طواف هم ازاله نجاست از بدن لازم است- اعم از اینکه واجب باشد یا مستحب، لازم است بدن، حتی ناخن، مو و لباس چه ساتر باشد چه نباشد، عاری از نجاست باشد، غیر از جوراب و امثال آن که نماز در آنها تمام نمیشود یعنی انسان نمیتواند مثلاً از عرقچین به عنوان ساتر استفاده کند و نماز بخواند، همچنین لازم است بدن انسان نسبت به توابع نماز هم مثل نماز احتیاط، قضاء تشهد و سجده فراموش شده هم عاری از نجاست باشد، و بنا بر احتیاط در سجده سهور هم باید بدن نجاستی به همراه نداشته باشد.
ادله:
دلیل اول: اتفاق علاماء
دلیل اول این است که در این مسئله اتفاق العلماء وجود دارد و علماء در این مسئله تردید ندارند، این اتفاق نظر بین علماء از باب اجماع نیست بلکه این اتفاق از رهگذر اخبار کثیره متوترهای است که در اینجا وجود دارد و همین اخبار کثیره متواتره باعث شده چنین اتفاقی بوجود آید، البته عدهای این اتفاق نظر بین علماء را منهای تواتر اخبار هم مورد ملاحظه قرار دادهاند، گرچه ما به روایات که رجوع میکنیم، میبینیم روایات، عمدتاً موارد خاصی را مطرح کردهاند؛ مثلاً بعضی از روایات بحث دم را مطرح کرده، بعضی از روایات بول و بعضی دیگر منی را مطرح کردهاند. این هم در ضمن روایات وجود دارد چون ما یک ادعایی داریم که عبارت است از ازاله نجاست، یعنی مدعای ما این است که ازاله هر نجاستی از بدن و لباس نمازگزار لازم است نه خصوص دم، بول یا منی اما بعضی از روایات مشخصاً به این موارد اشاره کرده و ممکن است برای کسی توهم حاصل شود که نجاساتی که باید در نماز از آنها پرهیز شود خصوص خون، دم یا بول میباشد.
دلیل دوم: روایات
نخست روایاتی را که به موارد خاص اشاره کرده ذکر میکنیم و بعد باید ببینیم آیا روایات دیگری داریم که از آنها تعمیم استفاده شود و شامل همه نجاسات شود.
روایت اول: صحیحه زراره
عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: «قُلْتُ أَصَابَ ثَوْبِي دَمُ رُعَافٍ أَوْ غَيْرِهِ أَوْ شَيْءٌ مِنْ مَنِيٍّ، فَعَلَّمْتُ أَثَرَهُ إِلَى أَنْ أُصِيبَ لَهُ الْمَاءَ فَأَصَبْتُ وَ حَضَرَتِ الصَّلَاةُ وَ نَسِيتُ أَنَّ بِثَوْبِي شَيْئاً وَ صَلَّيْتُ ثُمَّ إِنِّي ذَكَرْتُ بَعْدَ ذَلِكَ؟ قَالَ (ع): تُعِيدُ الصَّلَاةَ وَ تَغْسِلُهُ»[2]؛ زراره میگوید: به امام باقر (ع) عرض کردم خون بینی یا غیر آن از خونهای دیگر یا منی به لباس من اصابت کرده- عبارت «او غیره» به دو وجه ذکر شده: الف) «او غیرِهِ» عطف بر «رعاف» شده و منظور خونی دیگر غیر از خون بینی است. ب) «او غیرُهُ» عطف بر «دم» شده و منظور نجاسات دیگر غیر از خون است، بعضی گفتهاند «شیءٌ مِن منی» قرینه است بر اینکه «غیرِهِ» به کسر صحیح است چون «غیرُهُ» به ضم در صورتی است که ما بخواهیم از آن، تعمیم را استفاده کنیم و بگوییم کل نجاسات غیر خون را شامل بشود حتی منی اما «شیء من منی» ذهن انسان را منصرف میکند از اینکه «غیره» را بر خود دم عطف کند و به ضم بخواند لذا عطف آن بر «رعاف» بهتر است، لذا اگر «شیء من منی» نبود عطف «غیره» بر «دم» صحیح بود ولی ذکر «شیء من منی» در روایت دال بر این است که «غیره» عطف بر «رعاف» شده نه بر «دم»- و من محل اصابت نجاست را علامت گذاری کردم تا بعداً به وسیله آب آن را پاک نمایم، بعد از اینکه متوجه شدم کجا نجس شده وقت نماز رسید و من فراموش کردم لباسم نجس بوده و نمازم را خوانده و بعد از نماز یادم آمد فلان جای لباسم نجس بوده، امام (ع) فرمودند: نجاست را برطرف میکنی و سپس نمازت را اعاده میکنی.
تقریب استدلال به این روایت این است که فرمایش حضرت (ع) که میفرمایند: باید محل نجاست را بشویی و نمازت را اعاده کنی نشان دهنده این است که لازم است نجاست از لباس نمازگزار بر طرف شود لذا در صحت نماز شرط است نجاست از بدن و لباس نمازگزار برطرف شود.
اما این روایت نمیتواند مدعای ما را ثابت کند، چون مدعا این بود که لازم است نجاسات از بدن و لباس مصلی (نماز گزار) بر طرف شود، در حالی که «ازاله نجاسات» از این روایت استفاده نمیشود بلکه نهایت چیزی که از این روایت استفاده میشود این است که ازاله خون و منی از لباس و بدن نمازگزار لازم است و مدعای ما را که ازاله همه نجاسات بود نه خصوص دم و منی، ثابت نمیکند.
روایت دوم:عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: «قُلْتُ لَهُ أَصَابَ ثَوْبِي دَمُ رُعَافٍ أَوْ غَيْرِهِ أَوْ شَيْءٌ مِنْ مَنِيٍّ إِلَى أَنْ قَالَ- فَإِنْ ظَنَنْتُ أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهُ وَ لَمْ أَتَيَقَّنْ ذَلِكَ- فَنَظَرْتُ فَلَمْ أَرَ شَيْئاً ثُمَّ صَلَّيْتُ فَرَأَيْتُ فِيهِ؟ قَالَ: تَغْسِلُهُ وَ لَا تُعِيدُ الصَّلَاةَ، قُلْتُ لِمَ ذَاكَ؟ قَالَ: لِأَنَّكَ كُنْتَ عَلَى يَقِينٍ مِنْ طَهَارَتِكَ ثُمَّ شَكَكْتَ، فَلَيْسَ يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ»[3]؛ زراره میگوید: به امام باقر (ع) عرض کردم خون بینی یا خونی غیر آن یا منی به لباسم اصابت کرده، حال اگر گمان کردم آن خون یا منی به لباس من اصابت کرده اما یقین برای من حاصل نشد، نگاه کردم و چیزی را نیافتم، سپس نماز خواندم و بعد از نماز خون یا منی را در لباسم مشاهده کرد، حضرت (ع) فرمودند: لباست را میشویی ولی لازم نیست نمازت را اعاده کنی، زراره میگوید: سؤال کردم: چرا نباید نماز را اعاده کنم؟ حضرت (ع) فرمودند: زیرا یقین به طهارت داشتهای و سپس نسبت به نجاست شک کردهای پس سزاوار نیست یقین خود را به شک نقض کنی. منظور این است که باید یقین سابقت را استصحاب کنی و به شک خود اعتناء نکنی.
در اینجا امام (ع) در مقام پاسخ از سؤال از علت عدم اعاده فرموده: «لانک کنت علی یقین من طهارتک»، چون یقین به طهارت داشتهای لازم نیست نمازت را اعاده کنی، منظور از این عبارت این است که هیچ چیزی از نجاسات در لباس و بدن تو نبوده لذا طهارتی که در این روایت ذکر شده، اطلاق دارد و نظر امام (ع) این است که مصلی باید پاک باشد یعنی هیچ نجاستی در بدن و لباس او نباشد. پس از تعبیر حضرت (ع) که میفرماید: «لانک کنت علی یقین من طهارتک» و منظور هم طهارت در نماز است استفاده میشود طهارت مصلی منحصر در طهارت از دم و منی نیست بلکه طهارت از همه نجاسات را شامل میشود.
همچنین از روایاتی که جوراب و عرقچین را استثناء کردهاند و میگویند باید بدن و لباس نمازگزار پاک باشد مگر در جوراب و عرقچین، استفاده میشود کل نجاسات باید از لباس و بدن نمازگزار برطرف شود و این روایات قرینه میشوند بر اینکه منظور از طهارت بدن و لباس در روایات دیگر هم طهارت از کل نجاسات است. پس ظاهر این روایات دلالت میکند بر اینکه اشیائی که نماز در آنها تمام نیست اشکال ندارد اما نسبت به مواردی که نماز با آنها تمام میشود معتبر است طاهر باشند.
روایت سوم:عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: «قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع): لَا تُعَادُ الصَّلَاةُ إِلَّا مِنْ خَمْسَةٍ الطَّهُورِ وَ الْوَقْتِ وَ الْقِبْلَةِ وَ الرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ»[4]؛ امام باقر (ع) در این روایت میفرمایند: نماز اعاده نمیشود مگر در این پنج مورد؛ طهور، وقت، قبله، رکوع و سجود. پس این حدیث میگوید: اگر طهارت نباشد، وقت نماز رعایت نشود، قبله درست نباشد، رکوع و سجود ناقص باشد باید نماز اعاده شود. در این روایت طهارت از مطلق نجاسات مورد نظر است نه اینکه منحصر در طهارت از دم یا منی باشد.
اشکالی که بر این حدیث وارد است و مرحوم آقای خویی و دیگران هم به آن اشاره کردهاند این است که منظور از طهارت در این حدیث، طهارت حدثی است نه طهارت خبثی که مورد بحث ماست.
کلام مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی (ره):
استاد ما مرحوم آیت الله العظمی فاضل لنکرانی (ره) میفرمود: آنچه مشکل را در این زمینه آسان میکند این است که این مسئله اتفاقی است و معنای این اتفاق الزاماً این نیست که به روایت خاصی استناد شده باشد ولی اجمالاً هر دلیلی که به آن تمسک شده به اتفاق نظر فقهاء منتهی شده و اشکال به یک روایت بخصوص، لطمهای به مسئله نمیزند لذا ازاله نجاست از لباس و بدن نمازگزار لازم است، پس منظور از طهارت، طهارت از خبث است نه طهارت از حدث.
سه فرض در این مسئله متصور است:متعمد، ناسی و جاهل.
در رابطه با متعمد که شخص ببیند خون یا بول یا منی در لباس یا بدن او وجود دارد و متعمداً با آن نجاست نماز بخواند قطعاً نمازش باطل است و باید اعاده کند، شخص ناسی هم حکم عامد را دارد؛ یعنی شخصی که میدانسته بدن یا لباسش نجس است لکن فراموش کرده و با بدن یا لباس نجس نماز خوانده، باید نمازش را اعاده کند، البته در اینجا بعضی بین وقت و خارج وقت تفصیل داده و گفتهاند اگر وقت وسعت برای اعاده نماز باشد باید نمازش را اعاده کند ولی اگر خارج از وقت بود اعاده لازم نیست اما این تفصیل از طرف عده کمی از علماء مطرح شده و گرنه همه حکم عامد و عالم را بر ناسی بار کردهاند. جاهل هم اقسامی دارد که آنها را در احکام مربوط به جاهل مورد بررسی قرار خواهیم داد.
طهارت بدن و لباس طائف:
مرحوم سید (ره) در عروه فقط طهارت بدن و لباس نماز گزار را مطرح کرده و طواف را مطرح نکرده ولی مرحوم امام (ره) بحث طواف را هم در تحریر الوسیله مطرح کردهو فرموده: «يشترط في صحة الصلاة و الطواف واجبهما و مندوبهما طهارة البدن حتى الشعر و الظفر و غيرهما مما هو من توابع الجسد و اللباس الساتر منه و غيره»[5]. اکثر علماء ازاله نجاست را نسبت به مسئله طواف هم مطرح کردهاند.
ادله:
دلیل اول: اجماع
ابن زهره در غنیه بر این مسئله ادعای اجماع کرده است.
دلیل دوم: روایات
روایت اول: نبوی مشهور
همچنین بر این مطلب به نبوی مشهور که حضرت (ص) میفرمایند: «الطواف بالبیت صلاةٌ»[6] استناد کردهاند که طواف را نازل منزله صلاة قرار داده و گفتهاند این تنزیل در جمیع احکام است. البته عدهای این کلام را رد کرده و گفتهاند این روایت در بیان فضیلت است نه در بیان احکام حدث و خبث، یعنی در هر مسجدی که انسان وارد میشود آنچه استحباب دارد نماز تحیت است اما مسجد الحرام ویژگی دیگری دارد، چه شما نماز تحیت بجا آورید و چه طواف انجام دهید تحیت را کسب کردهاید بنا بر این قاطعانه نمیشود گفت تمام احکام صلاة بر طواف هم بار میشود بخصوص اینکه عدهای قائل شدهاند در طواف مستحبی طهارت معتبر نیست.
«والحمد لله رب العالمین»