درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری موضوع کلی: کیفیت تنجّس متنجّسات تاریخ: 23 اردیبهشت 1392 موضوع جزئی: المتنجّس لا یتنجس ثانیاً مصادفبا:2رجب1434 سال: چهارم جلسه: 89 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
خلاصه جلسه گذشته:
سخن در این بود که آیا متنجِّس، منجِّس است یا نه؟ قول اول این بود که متنجِّس، مطلقا منجِّس است اعم از اینکه مایع باشد یا جامد، واسطه کم باشد یا زیاد. قول دوم این بود که منجِّسیت فقط ازاحکام ثابت برای نجاست عینیه مثل بول، خون و امثال آن است، ما در صدد بیان ادلهاین دو قول بودیم که تا کنون دو دلیل از ادلهطرفداران قول بهاطلاقکه «المتنجِّس، منجِّسٌ مطلقا» را مطرح کردیم؛ یکی استدلالبه سیره متشرعه بود و دیگری استدلالبه اجماع که ما هر دو دلیل را مورد نقد قرار دادیم، دردلیل اول گفتیم معلوم نیست این سیره متصل به زمان امام (ع) باشد و در رابطه با اجماع هم گفتیم این سخن بین متقدمین مطرح نبوده و اگر هست بین متأخرین است و اگر هم چنین ادعای اجماعی هم بشود معلوم نیست از چه باب است آیا از باب قاعده لطف است یا از باب اجماع حدسی؟ که عرض کردیم هر دو اشکال دارد.
دلیل سوم برای قول به اطلاق: استناد به روایات
روایت اول: عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (ع) فِي حَدِيثٍ قَالَ: «وَ سَأَلْتُهُ عَنْ خِنْزِيرٍ شَرِبَ مِنْ إِنَاءٍ كَيْفَ يُصْنَعُ بِهِ؟ قَالَ: يُغْسَلُ سَبْعَ مَرَّاتٍ»[1]؛ علی بن جعفر میگوید از موسی بن جعفر (ع) در مورد خوکی سؤال کردم که از ظرفی آب خورده؟ حضرت فرمودند: آن ظرف باید هفت مرتبه شسته شود.
روایت دوم: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: «سَأَلْتُهُ عَنِ الْكَلْبِ يَشْرَبُ مِنَ الْإِنَاءِ؟ قَالَ: اغْسِلِ الْإِنَاءَ»[2]؛ محمد بن مسلم میگوید: از امام صادق (ع) درباره سگی سؤال کردم که از ظرفی آب خورده بود؟ حضرت فرمودند: ظرف را بشوی.
تقریب استدلال به این دو روایت:
اینکه امام (ع) امر کرده به شستن ظرفی که سگ و خوک از آن آب خورده اند دلالت میکند بر اینکه آب متنجِّس به وسیله ولوغِ سگ و خوک، منجِّس ملاقی آن هم میباشد. به این نحو که نوعاً دهان سگ و خوک هنگام نوشیدن آب، به آب میرسد نه ظرف، در نتیجه استدلال این است که ملاقات اولیه زبان سگ و خوک با آب است نه ظرف و این نشان دهنده این است که آبی که متنجِّس شده چون با ظرف اصابت کرده، امام (ع) امر میکند که ظرف باید شسته شود، پس شستن ظرف از این باب نیست که دهان سگ و خوک با ظرف تماس داشته بلکه شستن ظرف به خاطر این است که چون آب به وسیله ولوغ سگ و خوک متنجِّس شده و این آب به ظرف اصابت کرده لذا ظرف هم نجس شده و باید شسته شود، پس امر امام (ع) به شستن ظرف، کاشف از این است که متنجِّس، منجِّس است.
پاسخ از روایت اول و دوم:
این استدلال به حسب ظاهر قاطع است لکن نکتهای اینجا وجود دارد که نباید از آن غفلت شود و آن اینکه ما در جلسات گذشته گفتیم در اینجا دو قول وجود دارد؛ یکی قول به سرایت نجاست از متنجِّس به ملاقی بود مطلقا، اعم از اینکه مایع باشد یا جامد و واسطه کم باشد یا زیاد، حال سؤال این است که بر فرض، استدلالبه این دو روایت درست باشد آیا مدعا را اثبات میکند یا خیر؟ پاسخ این است که این دو روایت اخص از مدعا است چون مدعا مطلق است و همه صور را شامل میشود اما این دو روایت ممکن است این باور را ایجاد کند که متنجِّس، منجِّس است و نجاست از متنجِّس به ملاقی سرایت میکند در جایی که متنجِّس، مایع باشد بنابراین ثابت نمیکند که اگر متنجِّس ظرف بود و بعداً خشک شد آیا باز هم منجِّس است یا خیر؟ پس این فرضی که در این دو روایت ترسیم شده، مربوط به جایی است که چون آب، مایع است متنجِّس شده ظرف هم که با این آب ملاقات دارد نجس شده لذا باید شسته یا خاکمالی شود. اما این دو روایات یک معنای مطلقرا اثبات نمیکند که مثلاً اگر ظرف که جامد است متنجِّس و سپس خشک شود و بعداً رطوبتی با آن برخورد میکرد ملاقی با آن هم نجس شود، بنابراین این دو روایت اخص از مدعاست.
روایت سوم: عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الْخِنْزِيرِ يَخْرُجُ مِنَ الْمَاءِ فَيَمُرُّ عَلَى الطَّرِيقِ فَيَسِيلُ مِنْهُ الْمَاءُ أَمُرُّ عَلَيْهِ حَافِياً، فَقَالَ (ع): أَ لَيْسَ وَرَاءَهُ شَيْءٌ جَافٌّ؟ قُلْتُ: بَلَى، قَالَ (ع): فَلَا بَأْسَ إِنَّ الْأَرْضَ يُطَهِّرُ بَعْضُهَا بَعْضاً»[3]؛ معلی بن خنیس میگوید: از امام صادق (ع) درباره خوکی سؤال کردم که از آب خارج میشود و از راه میگذرد و آب بدن او بر زمین میچکد، من هم با پای برهنه از آنجا عبور میکنم، حضرت (ع) فرمودند: آیا در مسیر حرکت جای خشکی هم هست یا همه زمین مرطوب شده است؟ گفتم: بلی بعضی از قسمتهای زمین، خشک است و من گاهی بر قسمتهای خشک قدم میگذاریم و گاهی بر قسمت های مرطوب، حضرت (ع) فرمودند: اشکالی پیش نمیآید چون بعضی از قسمتهای زمین بعضی دیگر را پاک میکند- یعنی اگر بر زمین نجس عبور کردید و سپس بر زمین پاک راه رفتید و عین نجاست از بین رفت، پای انسان پاک میشود- شاهد مثال این روایت این است که مستدِل میگوید آبی که به ملاقات خنزیر، متنجِّس میشود اگر منجِّس زمین نباشد نیازی به سؤال از ناحیه امام (ع) نبود که از سائل بپرسند «أ لیس وراءَه شیءٌ جافٌّ؟» زیرا در آن صورت پای شخص به وسیله آن قسمت خشک، پاک میشود، لذا معلوم میشود اصلنجاست از ناحیه متنجِّس امری مسلَّم است.
روایت چهارم: عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى السَّابَاطِيِّ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ رَجُلٍ يَجِدُ فِي إِنَائِهِ فَأْرَةً وَ قَدْ تَوَضَّأَ مِنْ ذَلِكَ الْإِنَاءِ مِرَاراً أَوِ اغْتَسَلَ مِنْهُ أَوْ غَسَلَ ثِيَابَهُ وَ قَدْ كَانَتِ الْفَأْرَةُ مُتَسَلِّخَةً، فَقَالَ (ع): إِنْ كَانَ رَآهَا فِي الْإِنَاءِ قَبْلَ أَنْ يَغْتَسِلَ أَوْ يَتَوَضَّأَ أَوْ يَغْسِلَ ثِيَابَهُ ثُمَّ فَعَلَ ذَلِكَ بَعْدَ مَا رَآهَا فِي الْإِنَاءِ فَعَلَيْهِ أَنْ يَغْسِلَ ثِيَابَهُ وَ يَغْسِلَ كُلَّ مَا أَصَابَهُ ذَلِكَ الْمَاءُ وَ يُعِيدَ الْوُضُوءَ وَ الصَّلَاةَ»[4]؛ عمار ساباطی از امام صادق (ع) درباره کسی سؤال میکند که در ظرفش موش مردهای میبیند در حالی که از این ظرف چند بار وضوء گرفته یا دستش را شسته یا غسل کرده و یا لباسش را شسته و موش هم از هم پاشیده است، حضرت (ع) فرمودند: اگر قبل از اینکه وضوء بگیرد یا غسل کند اول موش را در ظرف ببیند و سپس وضوء بگیرد یا غسل کند، لازم است که لباسش را بشوید و هر چه را که به آن آب اصابت کرده بشوید و وضوء و نمازش را اعاده کند.
تقریب استدلال به روایت: در اینجا امام (ع) به شستن هر چیزی که آب متنجِّس (آبی که به وسیله مردن موش در آن، نجس شده است) با آن ملاقات کرده، امر کردهاند و اگر متنجِّس، منجِّس نبود وجهی نداشت که امام (ع) بفرماید هر چه با این آب ملاقات داشته باید شسته شود.
پاسخ از روایت سوم و چهارم:
این دو روایت نیز از ما نحن فیه اجنبی است؛ زیرا کسی که مدعی عدم تنجیس متنجِّس است نمیگوید در همه جا متنجِّس، منجِّس نیست بلکه ممکن است جایی را که به صورت مایع باشد بپذیرد، سخن در این است که اگر متنجِّس خشک بود و عین نجس از آن زائل شد اگر با شیء مرطوبی ملاقات کرد چه حکمی دارد؟ بنابراین این دو روایت هم اثبات کننده مدعا به نحو مطلق نیستند و این روایات نوعاً در رابطه با مایع متنجِّس وارد شده اند، بله اگر مدعیِ عدم تنجّسیت متنجِّس- حتی جایی را هم که مایع باشد- بگوید: متنجِّس، منجِّس نیست، میتوان به وسیله این روایات بر ما نحن فیه استدلال کرد.
«والحمد لله رب العالمین»
[1]. وسائل الشيعة، ج1، ص225، كتاب الطهارة، أبواب الأسآر، الباب 1، ح 2؛ همان، ج3، ص417، أبواب النجاسات، باب13، ح 1.
[2]. همان، ح3.
[3]. همان، ج2، کتاب الطهارة، باب 32 من ابواب النجاسات، ح2.
[4]. همان،