درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره» تاریخ: 4 اسفند 1395 موضوع جزئی: تفسیر آیه 49 مصادف با: 24 جمادیالاول 1438 سال تحصیلی: 96-95 جلسه: 115 |
ادامه تفسیر آیه 49: «وَ إِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَ فِي ذلِكُمْ بَلاَءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ»[1]؛ و (نيز به ياد آوريد) آن زمان كه شما را از چنگال فرعونيان رهايى بخشيديم كه همواره شما را به بدترين صورت آزار مىدادند؛ پسران شما را سر مىبريدند و زنان شما را (براى كنيزى) زنده نگه مىداشتند و در اينها آزمايش بزرگى از طرف پروردگارتان براى شما بود.
معانی واژهها
«آل»: گفته شده است که «آل» از ریشه «أول» به معنای رجوع و بازگشت است: «آلَ إليه يَؤُولُ أَوْلًا و مَآلًا رَجَعَ»[2].
گفتهاند که هر نوع وابستگی به یک شخص، آل آن شخص محسوب میشود، یعنی کسانی که به شخصی ارتباط و وابستگی دارند، آل آن شخص محسوب میشوند، اما کلمه «أهل» به هر نوع وابستگی و ارتباط، اطلاق نمیشود، بلکه «أهل» به بستگان نزدیک اطلاق میشود. بنابراین، دایره «آل» از نظر شمول، از دایره «أهل» وسیعتر است.
البته بعضی دیگر در بیان تفاوت «آل» و «أهل» گفتهاند که «أهل» در مطلق قرابت به کار میرود؛ خواه تابعیتی در کار باشد یا تابعیتی در کار نباشد و خواه مضافٌالیه «أهل» صاحب شأن و منزلت و مقام باشد یا نباشد، اما «آل» در موردی به کار میرود که پیروی و تبعیت در کار باشد و علاوه بر آن، مضافٌالیه «آل» دارای یک موقعیت و منزلت معنویِ خاص است؛ مثل نام مبارک پیامبر اکرم (ص) در «آل محمد (ص)».
«فرعون»: واژه «فرعون» لقبی برای تعظیم و بزرگداشت سلاطین و حکمرانان مصر بوده است که بر عظمت و بزرگی دلالت میکرده است که حدود چهارصد سال بر مصر حکومت میکردهاند.
سؤال: آیا «فرعون» علم شخصی است و نام حاکم معاصر با حضرت موسی (ع) است یا اینکه «فرعون» عَلم جنس است که هر پادشاهی از پادشاهان امالقه [نژادی در مصر که در مقابل بنی اسرائیل بودند] را شامل میشود.
پاسخ: «فرعون» عَلم جنس برای پادشاهان مصر بوده است؛ کما اینکه برای مناطق دیگر دنیا نیز پادشاهانی بوده است، لکن علم جنس آنها، «فرعون» نبوده است؛ مثلاً «کسری»، علم جنس برای پادشاهان ایرانی، «قیصر»، علم جنس برای پادشاهان رومی، «نجاشی»، علم جنس برای پادشاهان حبشی، «تبّع»، علم جنس برای پادشاهان یمن، «خاقان»، علم جنس برای پادشاهان ترک، «فقفور»، علم جنس برای پادشاهان چین و «الباب الأعظم»، علم جنس برای سلاطین عثمانی بوده است؛ مثل «پاپ» که امروزه رایج است.
«یسومون»: این کلمه از واژه «سوم» گرفته شده است. مراد خداوند متعال از آوردن این لفظ، مجسم ساختن عذاب فرعون نسبت به بنی اسرائیل است. «یسومونکم» به معنای طلب کردن تکلّف، زحمت و مشقّت است.
لفظ «سوم» در دو جا در ابواب فقهی کاربرد دارد. اول، در رابطه با زکات است. از نظر فقهی گفته شده است که حیوانات چارپایی که آب و علف آنها از جانب صاحبشان تهیه شده باشد [آخوربند باشند]، زکات ندارند، اما حیواناتی که از صحرا و بیابان تغذیه کنند، زکات دارند. پیامبر اکرم (ص) در این رابطه فرموده است: «فِي سَائِمَةِ الْغَنَمِ الزَّكَاةُ»[3]؛ در گوسفند سائمه زکات هست[، یعنی حیوانی که با زحمت و مشقت به دنبال علف میرود، زکات دارد].
دوم، در رابطه با معاملات است که از آن به وارد شدن در «سوم أخیه» تعبیر میشود؛ مثل اینکه اگر شخص در بازار بگردد و جنسی را به قیمت مناسبی بیابد و شخص دیگری بیاید و آن جنس را به مبلغ گرانتری بخواهد که از این کار نهی شده است.
عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ زَيْدٍ عَنِ الصَّادِقِ (ع) عَنْ آبَائِهِ (ع) فِي حَدِيثِ الْمَنَاهِي؛ قَالَ: «وَ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَنْ يَدْخُلَ الرَّجُلُ فِي سَوْمِ أَخِيهِ الْمُسْلِمِ»[4]؛ امام صادق (ع) از پدرانش در حدیث مناهی نقل کرده است که پیامبر اکرم (ص) از این نهی کرد که شخص در معامله برادر مسلمانش وارد شود.
«سوم»، به معنای این است که شخص با زحمت بازار را گشته است و جنسی را پیدا کرده است لذا پسندیده نیست که شخص دیگری بیاید و دست روی آن جنس بگذارد و بخواهد آن را با مبلغی بیشتر، بخرد.
معنای دیگری که برای «سوم» گفته شده است، این است که «سوم»، به معنای عرضه کردن و در معرض قرار دادن است لذا به عرضه کردن مبیع برای فروش نیز «سوم» گفته میشود. عرضه کردن کسی بر بلا و مصیبت [یعنی کسی را در معرض بلا قرار دادن] نیز «سوم» است.
پس «یسومونکم» در آیه مذکور [آیه 49 بقره]، یا به معنای مشقت و عذاب است، یعنی فرعونیان، بنی اسرائیل را عذاب میدادند یا به معنای عرضه کردن است، یعنی فرعونیان، بنی اسرائیل را در معرض بلا و مصیبت قرار میدادند. «یسومونکم» به هر کدام از دو معنای مذکور، کنایه از این است که بنی اسرائیل از دست فرعونیان پیوسته در اضطراب و وحشت به سر میبردهاند.
«یسومونکم» فعل مضارع است و فعل مضارع بر دوام و استمرار دلالت دارد لذا معنایش این است که عذاب دادن بنی اسرائیل و در معرض بلا قرار دادن آنها یک کار همیشگی بوده است که فرعونیان انجام میدادهاند و بر آن مداومت داشتهاند.
خلاصه اینکه خداوند متعال در آیه 49 سوره بقره، نعمت دیگری از نعمتهایی که به قوم بنیاسرائیل عطا فرموده است که همان نعمت آزادی باشد را یادآوری میکند؛ همان نعمتی که خیلی از انقلابها به خاطر دست یافتن به آن صورت میگیرند؛ نعمتی که به همه کس عنایت نمیشود لذا ملتهایی که زیر یوغ ظلم، ستم و استبداد به سر میبرند و از نعمت آزادی محرومند، در حقیقت بزرگترین شکنجه و بلا شامل حالشان شده است.
«والحمد لله رب العالمین»