تفسیر آیه 48 مورخ 95/10/29

            

درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                                    تاریخ: 29 دی 1395
موضوع جزئی: تفسیر آیه 48                                                       مصادف با: 19 ربیعالثانی 1438

سال تحصیلی: 96-95                                                                جلسه: 110

                          

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

تفسیر آیه 48: «وَ اتَّقُوا يَوْماً لاَ تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لاَ يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَ لاَ يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَ لاَ هُمْ يُنْصَرُونَ»[1]؛ و از آن روز بترسيد كه كسى مجازات ديگرى را نمى‌پذيرد و نه از او شفاعت پذيرفته مى‌شود و نه غرامت از او قبول خواهد شد و نه يارى مى‌شوند.

نکاتی در رابطه با «شفاعت»

مجازات‎های الهی، چه مجازات‎های دنیوی و چه مجازات‎های اخروی، جنبه انتقامی ندارد، یعنی خداوند تبارک و تعالی نمی‎خواهد به وسیله مجازات از بندگان خود انتقام بگیرد، بلکه مجازات الهی در حقیقت ضامن اجرایی برای اطاعت از قوانین الهی است. حدود وضع شده از جانب خداوند متعال و احکام جزایی که از طرف جوامع غربی زیر سؤال می‎رود، ضامن اجرای عمل به قوانین شرع است وگرنه خداوند متعال با حدود و مجازات‎هایی که وضع کرده است، در صدد انتقام گرفتن از بندگان نیست. پس حدود و مجازات‎های الهی باعث تکامل انسان می‎شود؛ به این معنی که وقتی حدود الهی در جامعه پیاده شود، انسان‎ها به سمت و سوی گناه و معصیت نمی‎روند و با دوری از گناه رشد و کمال پیدا می‎کنند. از سوی دیگر، نباید راه را به طور کلی بر روی گناهکار بست، بلکه باید یک روزنه امیدی به روی گناهکار باز بماند چون اگر به گناهکار وعده مجازات داده نشود و مجازات نشود، مغرور می‎شود و اگر روزنه امیدی نیز به روی او گشوده نشود، مأیوس می‎شود لذا خدای متعال در قرآن با تعبیرات مختلف هم وعده بهشت را داده است و هم وعده جهنم و عذاب را داده است. بنابراین، برای گناهکار یک راهی باید باز بماند و به او امکان اصلاح داده شود.

«شفاعت» به معنای صحیح کلمه برای حفظ تعادل است و در حقیقت وسیله‎ای برای بازگشت گناهکاران است و به معنای تشویق و جرأتمند شدن بر گناه نیست، بلکه به این معناست که اگر روز قیامت، شخص گناهکار شرائطش را داشته باشد، شفاعت شامل حالش خواهد شد. افرادی که موضوع شفاعت را نتوانسته‎اند درست تجزیه و تحلیل کنند، یا به طور کلی، شفاعت را منکر شده‎اند و گفته‎اند که اصلاً چیزی به نام شفاعت وجود ندارد و شفاعت همانند پارتی‎بازی دنیاست لذا شفاعت در آخرت بی‎معناست، همان‎طور که پارتی‎بازی در دنیا مذموم است یا اینکه یک مفهوم دیگری را از «شفاعت» برداشت کرده‎اند و با توجه به تعبیر «لاَ يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ»، در آیه مورد بحث (آیه 48 بقره)، گفته‎اند که قرآن نیز فرموده است که در روز قیامت شفاعت نفس پذیرفته نخواهد شد، اما مشکل اینجاست که این عده از باب «...نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ...»[2]، بخشی‎نگر شده‎اند، یعنی بعضی از آیات را اخذ کرده‎اند و بعضی از آیات دیگر را نادیده گرفته‎اند و به قول معروف «حفظتَ شیئاً و لکن غابت عنک أشیاءٌ»؛ یک چیزی را حفظ کرده‎ای، ولی خیلی چیزهای دیگر را توجه نکرده‎ای و از دید تو مخفی مانده است. بنابراین، باید یک نگاه جامع به آیات مربوط به شفاعت داشت و بعد، به بررسی بحث مربوط به شفاعت پرداخت.

اشکالات وارد شده بر «شفاعت»

اشکال اول، اینکه اعتقاد به شفاعت موجب سستی، تنبلی و بی‎انگیزگی می‎شود و روح سعی و تلاش را تضعیف می‎کند.

اشکال دوم، اینکه اعتقاد به شفاعت به جوامع عقب افتاده مربوط می‎شود وگرنه جوامع پیشرفته و مدرن به دنبال واسطه و شفیع نمی‎گردند.

اشکال سوم، اینکه اعتقاد به شفاعت موجب تشویق به گناه و رها کردن مسئولیت‎ها می‎شود.

اشکال چهارم، اینکه اعتقاد به شفاعت موجب دگرگون شدن احکام الهی می‎شود.

همان‎طور که عرض شد، علت اشکالات مذکور، این است که اشکال کنندگان، «شفاعت» بما هی هی را نشناخته‎اند و شفاعت را با موارد مطرح شده در بین مردم اشتباه گرفته‎اند لذا اشکالات مذکور را مطرح کرده‎اند.

بنابراین، نمی‎توان با توجه به یک آیه و روایتی قضاوت کرد، بلکه باید تمام قرآن ملاحظه شود چون در قرآن، ناسخ و منسوخ، مطلق و مقید و عام و خاص وجود دارد و همه اینها باید ملاحظه شود و بعد از آن قضاوت شود؛ نه اینکه انسان عام یا مطلق را اخذ کند و بدون بررسی تخصیص یا تقیید، بر اساس آن عام یا مطلق، قضاوت کند، مثلاً در مانحن‎فیه فقط تعبیر «لاَ يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ» را اخذ کند و بگوید که شفاعتِ در روز قیامت پذیرفته نیست. بنابراین، به صرف وجود یک آیه نمی‎توان قضاوت کرد و حکم صادر کرد، بلکه باید در کنار آن، آیات دیگر نیز ملاحظه گردد. در ذیل به برخی از آیاتی که در رابطه با «شفاعت» وارد شده است، اشاره می‎شود:

آیه اول: «... وَ لاَ يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضَى...»[3]؛ و آنها جز براى كسى كه خدا راضى (به شفاعت براى او) است، شفاعت نمى‌كنند. این آیه حاکی از این است که شفاعت، عام نیست، بلکه تخصیص خورده است و فقط کسی را شامل می‎شود که خداوند متعال نسبت به شفاعت او راضی باشد.

آیه دوم: «وَ لاَ تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ إِلاَّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ...»[4]؛ هيچ شفاعتى نزد او، جز براى كسانى كه اذن داده، سودى ندارد!

در این آیه نیز شفاعت فقط کسی را شامل خواهد شد که خداوند نسبت به شفاعت او إذن داده باشد.

آیه سوم: «فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ»[5]؛ از اين رو شفاعت شفاعت‌كنندگان به حال آنها سودى نمى‌بخشد.

این آیه‎ها اصل شفاعت را ثابت می‎کنند، لکن می‎گویند که شفاعت برای این عده (مجرمین) سودی نخواهد داشت.

نتیجه اینکه از کنار هم قرار دادن آیاتی که در رابطه با «شفاعت» وارد شده است، این نتیجه به دست می‎آید که اصل «شفاعت» قابل انکار نیست و به اذن و انتخاب خداوند متعال [در روز قیامت] محقق خواهد شد.

بحث جلسه آینده: معنای «شفاعت» از نظر لغت و اصطلاح، ان‎شاءالله، در جلسه آینده بررسی خواهد شد.

«والحمد لله رب العالمین»

[1]. «البقرة»: 48.

[2]. «النساء»:150.

[3]. «الأنبیاء»: 28.

[4]. «سبإ»: 23.

[5]. «المدثر»: 48.

Please publish modules in offcanvas position.