انسان می‏تواند با این شیوه، ایمان خود را بیازماید که گرایش قلبی و ظاهری او کجاست96/04/14

حضرت آیتالله حسینی بوشهری«دامت برکاته» استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم در تفسیر آیه 14 از سوره بقره  فرمودند:

«وَ إِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِءُونَ»[4]؛ هنگامی که منافقان با مؤمنان ملاقات می‏کنند می‏گویند ما ایمان آورده‏ایم اما هنگامی که با شیطان‏های خود (همفکران خود) خلوت می‏کنند می‏گویند ما با شما هستیم و ما فقط اهل ایمان را مسخره می‏کنیم. نشانه دیگر منافقان آن است که هر روز به رنگی در می‏آیند و در میان هر جمعیتی سعی می‏کنند با آنها هم‏آوایی کنند که نمونه آن را قرآن در این آیه بیان کرده که منافقان به دوستان خود می‏گویند اگر می‏بینید ما در مقابل مؤمنان اظهار ایمان می‏کنیم این گونه نیست و ما آنها را به تمسخر گرفته‏ایم و دوست واقعی ما، شما هستید. خداوند تبارک و تعالی در این آیه تمایل درونی منافقان را نسبت به کفر، افشاء می‏کند و چون شیطان موجودی مکار و حیله‏گر و گریزان از حق است، در اینجا به جای واژه «کفار» از «شیطان» استفاده شده، چرا که شیطان و کفار در ویژگی‏هایی مثل مکر و حق گریزی مانند هم هستند. از نظر اهل لغت، خدای متعال برای نشان دادن رفتار منافقان نسبت به مؤمنان از یک واژه و نسبت به رفتار آنها با دوستان و همفکران خودشان از واژه دیگر استفاده کرده؛ برای برخورد منافقان با اهل ایمان از فعل «لقوا» اما برای برخورد آنان با همفکرانشان از فعل «خلوا» استفاده می‏کند، تفاوت بین این دو فعل روشن است؛ چون واژه «لقوا» از ریشه «لقاء» به معنای روبرو شدن آمده است، البته الزاماً هر روبرو شدنی نیاز به قصد و اراده ندارد و ممکن است این روبرو شدن، ناگهانی و تصادفی باشد. مرحوم راغب هم در مفردات می‏گوید: «اللّقاء مقابلة الشیء و مصادفته معها»[5]، بکار بردن واژه «لقوا» در برخورد با مؤمنان نشان می‏دهد که منافقان چندان اشتیاقی نسبت به دیدار مؤمنان نداشته اما هر گاه به طور اتفاقی با آنان مواجه می‏شدند، به دروغ ادعای ایمان کرده اما فعل «خلوا» همراه با قصد و اراده است و به معنای خلوت کردن با کسی است و نشانه یک نوع پیش‏بینی قبلی است و از علاقه و پیوند منافقان با دوستان شیطان صفت آنها حکایت دارد، یعنی ملاقات پنهانی تشکیل می‏دهند و در آنجا به تبادل افکار می‏پردازند.

مراد از شیاطین، کفار است، یعنی چهره واقعی منافقان، کُفر است؛ زیرا شیطان موجودی باطل‏گرا، متمّرد و سرکش است و چون منافقان صدر اسلام دو دسته بودند که گروهی از همان آغاز کافر بودند و حتی یک لحظه هم به پیامبر (ص) ایمان نیاورده بودند اما تظاهر به ایمان می‏کردند، یعنی مسبوق به ایمان نبودند بلکه مسبوق به کفر با تظاهر به ایمان بودند- فرق است بین اینکه انسان مؤمن باشد بعد کافر شود یا از اول کافر باشد و تظاهر به ایمان کند- پس عده‏ای از منافقان از ابتدا کافر بوده ولی تظاهر به ایمان می‏کردند کما اینکه خداوند می‏فرماید: «یقولون بأفواههم ما لیس فی قلوبهم»[6]. اما عده دیگر از منافقان، کسانی بودند که در ابتدا ایمان آوردند اما آن گاه که اسلام را مانع اغراض دنیوی خود دیدند کافر شدند ولی برای اینکه بتوانند در جامعه اسلامی زندگی کنند ایمان خود را در ظاهر، حفظ کردند و در سایه آن ایمان ظاهری به مبارزه بنیادین با دین پرداختند همان گونه که خداوند تبارک و تعالی درباره منافقان می‏فرماید: «اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ* ذلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ يَفْقَهُونَ»[7]؛ آنها سوگندهايشان را سپر ساخته‌اند تا مردم را از راه خدا باز دارند، و كارهاى بسيار بدى انجام مى‌دهند! اين بخاطر آن است كه نخست ايمان آوردند سپس كافر شدند؛ از اين رو بر دلهاى آنان مهر نهاده شده، و حقيقت را درك نمى‌كنند! پس منافقان در سایه اسلام ظاهری به مبارزه با دین می‏پردازند در حالی که بی خبرند از اینکه خداوند متعال سرّ و نهان آنها را می‏داند «أَوَ لاَيَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَ مَا يُعْلِنُونَ»[8].

این نکته لطیف در این آیه به عنوان یک هشدار وجود دارد که انسان می‏تواند با این شیوه، ایمان خود را بیازماید که گرایش قلبی و ظاهری او کجاست و بنگرد میل خلوت کردن با چه کسانی را دارد و از هم سخنی با چه افرادی لذت می‏برد، نوع این انتخاب می‏تواند بیانگر باورهای درونی انسان باشد، اگر نسبت به اهل ایمان چنین گرایشی دارد باید بداند که قطعاً جزء مؤمنان است اما اگر با غیر مؤمنان همراهی قلبی دارد باید در حال خود تجدید نظر کند؛ پیامبر اکرم(ص) هم در همین رابطه می‏فرمایند: «اختبروا الناس باخدانهم»[9]؛ مردم را به همنشینانشان امتحان کنید. نکته دیگری که در این آیه وجود دارد این است که خداوند متعال برخورد منافقان با مؤمنان را با جمله فعلیه «آمنّا» مطرح می‏کند که جمله فعلیه بر حدوث دلالت می‏کند نه ثبوت، یعنی ناپایداری را می‏رساند. اما وقتی نگاه منافقان را در رابطه با شیاطین و کفار مطرح می‏کند از جمله اسمیه استفاده می‏کند و می‏فرماید «انّا معکم» که لفظ انّ دال بر تأکید است و همچنین از «معکم» استفاده شده که دال بر این است که منافقان به همفکران خود می‏گویند ما علاوه بر گرایش فکری با شما همکاری عملی هم داریم.

«والحمد لله رب العالمین»

 

 

________________________________________

[1]. اصول کافی، ج4، ص459.

[2]. تحف العقول، ص279.

[3]. نهج البلاغه، ص1155، حکمت 2.

[4]. بقره/14.

[5]. مفردات الفاظ القرآن، ص745.

[6]. آل عمران/167.

[7]. منافقون/1و2.

[8]. بقره/77.

[9]. مستدرک الوسائل، ج8، ص327.

 

دیدگاه‌ها   

هادوی تهرانی
#1 هادوی تهرانی 1396-04-14 18:37
مطلب مهم و جالبی بود
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

Please publish modules in offcanvas position.